به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" ، سلسه مراتب روحانيوني كه در كليساي كاتوليك روم خدمت مي كنند عبارت است از:
پاپ: رهبر كليسا، وي در واتيكان مستقر است، كاتوليك ها اعتقاد دارند پاپ در تعريف موضوعات ايماني و اخلاقي خطاناپذير و معصوم است.
كاردينال : توسط پاپ منصوب مي شود، 178 كاردينال در سراسر دنيا وجود دارد، عده اي از اين كاردينال ها شوراي كاردنيالهاي انتخاب پاپ را تشكيل مي دهند و به عنوان مشاور پاپ محسوب شده و در زمان مرگ او پاپ جديد را انتخاب مي كنند.
اسقف اعظم : اسقف اعظم، اسقفي است كه در قلمرو ناحيه زير نظر اسقف در شهرهاي اصلي به كليسا خدمت مي كند كه اين ناحيه قلمرو زير نظر اسقف اعظم نيز ناميده مي شود. يك كاردينال مي تواند اسقف اعظم نيز باشد.
اسقف: اسقف همانند كشيش در يك جا مستقر بوده و آموزگار اصول تعليمي كليسا است و بر كار كشيشان نظارت دارد.
كشيش : سرپرست انجام كارها و مراسم عبادي از جمله عشاي رباني، تعميد و ازدواج است.
ديكون : اين مقام كليسا يك درجه پايين تر از كشيش است و براي كشيش شدن آماده مي شود. در كليساي پروتستان به اين مقام شماس گفته مي شود و كشيش را براي امور غير نيايشي ياري مي كند. يك ديكون هميشگي مي تواند ازدواج كند و در اجراي برخي ازآداب و رسوم ديني به كشيش كمك كند.
به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" ، مسئوليت ها و سابقه تاريخي هر كدام از مراتب كليساي كاتوليك به شرح زير است:
كاردينال ها
كاردينال : در كليساي كاتوليك روم كاردينال شخص عالي مقامي است كه دومين مقام پس از پاپ قرار دارد. واژه كاردينال از ريشه لاتين cardo به معناي پاشنه درمشتق شده است، چرا كه كاردينال ها به عنوان لولا كليسا به شمار مي روند. روي هم رفته، كاردينال ها شوراي سري كاردينال هاي انتخاب پاپ را تشكيل مي دهند. كاردينال ها به سه درجه تقسيم بندي مي شوند، كاردنيال اسقف ها، كاردينال كشيش ها و كاردينال ديكون ها. پاپ كاردينال هاي تازه اي نيز منصوب كرده است كه كاردينال هاي شوراي كليسايي ناميده مي شوند. در برخي مواقع از كاردينال ها به عنوان "پرنس هاي كليسا" نام برده مي شود. اين طبقه ار روحانيون كاتوليك مهمترين مشاوران پاپ هستند و بسياري از آنها در سازمان اداري واتيكان مشغول فعاليت بوده و بر اداره مقرپاپ نظارت دارند. علاوه بر اين، آنها مسئول انتخاب پاپها هستند و عده اي از آنها در فاصله اي كه پاپ از دنيا مي رود و تا انتخاب پاپ بعدي مسئوليت كليسا را برعهده دارند.
يك كاردينال از امتيازات بسياري برخوردار است. اگر كاردنيال اسقف نباشد، امتيازات تشريفاتي كه اسقف ها از آن برخوردارهستند به وي اعطا مي شود كه در آن ميان مي توان به رفتن به درجه بالاتر و گذاشتن كلاه چهار كوهانه و زوكتو برسر اشاره كرد. از قرن 13 ، كاردينال ها با لباس رسمي قرمز رنگشان شناخته مي شوند، كه اين رنگ نماد اشتياق آنها براي مرگ در راه ايمان در صورت لزوم است. كاردينال ها همچنين بالاي نشان خود كلاهي لبه دار و منگوله دار بزرگي به نام galero قرار مي دهند كه نماد باستاني اداره اي است كه در آن خدمت مي كنند. از سال 1630، كاردينال به عنوان يك لقب محسوب مي شود كه درست پس از نام خانوادگي آنها قرار گرفته و جزئي از نام آنها تلقي مي شود و پيش از آن واژه Eminence را قرار مي دهند كه به معناي عالي مرتبه به كار مي رود. همچون، عالي جناب تئودور كاردينال مك كريك، استقف واشنگتن.
كاردينال ها هميشه در طول تاريخ پاپ را انتخاب نمي كردند، بلكه انتخاب پاپ دراصل به عهده مردم رم بود، اما در طي قرون وسطي انتخاب پاپ به كاردينال ها واگذار شد. پاپ مي تواند اعضاي شوراي كاردنيال هاي انتخاب پاپ را تغيير دهد، در حقيقت در گذشته شوراي اسقف هاي كليسا اين اقدام را صورت مي دادند. علاوه بر كاردينال هايي كه نام آنها عنوان شده، پاپ ممكن است كاردينال هايي داشته باشد كه تنها خود از آنها خبر داشته باشد و حتي خود كاردينال هم از ترفيع خود مطلع نباشد. اگر شرايط مساعد باشد و جان كاردينال در امنيت باشد، پاپ مي تواند نام او را عنوان كند، اگر پاپ پيش از برملا كردن نام كاردينال سري از دنيا برود مرتبه كاردينال بودن شخص مذكور از بين مي رود.
پاپ ژان پل دوم، در سال 2003، 31 كاردينال را به كاردينال هاي شوراي كليسايي افزود وتعداد كاردينالهاي اين شورا را به 135 از 194 كاردينال شوراي انتخاب پاپ رساند. در سال 2005 تعداد كاردينال هاي شوراي انتخاب پاپ به 117 نفر رسيد.
اسقف اعظم
اسقف اعظم: در مسيحيت، اسقف اعظم، اسقف ترفيع يافته اي است كه رئيس يك قلمرو خاص زير نظراسقف است كه از نظر اندازه، تاريخ و يا هر دو ، ناحيه كليسايى زير نفوذ اسقف اعظم ناميده مي شود. زماني كه يك اسقف اسقف اعظم مي شود، هيچ آداب خاصي درباره او صورت نمي گيرد، اما زماني كه فرد به درجه اسقفي مي شود، طي مراسم ويژه اي منصوب مي شود.
اسقف اعظم الزاما قدرت بيشتري ازاسقف ها ندارد اما مسئوليت قلمروهايي را در اختيار دارند كه بلند آوازه تر و مشهور تر است. اسقف اعظم نمي تواند ،ردايي كه پاپ و كاردينال ها برتن مي كنند را بپوشد. برخي ها به صورت نادرست سنت تيموتي و تيتوس شاگران سنت پل را به عنوان اولين اسقفان اعظم كليسا معرفي كرده اند. احتمالا آنها اسقف اعظم اما در معناي وسيع تربوده اند، يكي ازآنها اسقف اعظم آسياي صغير وديگراسقف اعظم جزيره كرت بوده است.
اسقف
اسقف: اسقف ها در ميان رهبران كليساي كاتوليك، كليساي ارتدوكس شرقي از اهميت ويژه اي برخوردارهستند. اسقف ها عموماً مسئول هدايت منطقه اي هستند كه بسيار پرجمعيت است. مقام اسقفي در مناطقي كه از ابتدا به مسيحيت روي آوردند به ويژه اطراف درياي مديترانه كوچك تر ازهمين مقام در مناطقي است كه بعدها به مسيحيت روي آوردند كه در آن ميان مي توان به شمال و مركز اروپا و مناطقي كه پيشتر مستعمره ابرقدرت ها بودند اشاره كرد.
اسقف هاي خاص داراي مسئوليت هاي جداگانه اي هستند. اسقف اعظم اسقفي است كه مسئول ناحيه كليسايى زير نفوذ اسقف اعظم است كه از مناطق پرآوازه به شمار مي رود، عنوان اسقف اعظم تنها تشريفاتي است و هيچ آداب و رسوم خاصي را همراه خود ندارد. اين در شرايطي است كه برخي از اسقف هاي اسقف مناطق پرجمعيت و مهم نيز هستند. اسقف شهرهاي بزرگ، اسقف اعظمي است كه در شهر خدمت مي كند كه وابسته به كليسا است. در برخي مواقع اسقف ها رئيس كليسا خود مختارهستند.
گاهي از عنوان كشيش ارشد استفاده مي شود كه اين عنوان به اسقف كهن ترين كليساي يك ملت اطلاق مي شود. گاهي اسقفان شهرهاي بزرگ ومهم نيز اين عنوان را با خود دارند، اما در كل اين عنوان تشريفاتي است.
تنها يك اسقف مي تواند اسقف، كشيش و ديكون منصوب كند. پاپ، علاوه بر اين كه اسقف شهر رم و رهبر كليسا كاتوليك است، عنوان كشيش ارشد كليساي كاتوليك لاتين را نيز با خود دارد. در آيين كليساي كاتوليك روم و همچنين ارتدوكس، كليساي جامع يك قلمرو زير نظر اسقف جايگاه ويژه اي دارد كه تنها براي استفاده اسقف در نظر گرفته شده است. اين جايگاه متعلق به اسقف كليسا جامع است كه از آن به عنوان تخت اسقف نيز ياد مي شود.
اسقف هاي كاتوليك، ارتدوكس و انگليكان مدعي بوده كه آنها جانشينان حواريون عيسي (ع) هستند. اگرچه، از زماني كه حكم رسمي پاپ لئو سيزدهم در سال 1896 صادر شد، كليساي كاتوليك روم اصرار دارد كه فرقه انگليكان غير معتبر است ، چرا كه اين فرقه چگونگي منصوب كردن رهبران كليساي خود را تغيير داده است. كليساي كاتوليك روم منصوب شدن اسقف ها، كشيش ها و ديكون هاي كليسا هاي ارتدوكس را معتبر مي داند.
كشيش
كشيش : اين واژه از لحاظ ريشه شناسي از بزرگتر و ارشد گرفته شده و معني sacerdos را در خود دارد كه درزبانهاي انگليسي، فرانسه وآلماني هيچ معادلي ندارد. كشيش مجري نيايش الهي و به ويژه بلند مرتبه ترين اقدام نيايش يعني از خودگذشتگي است. در اين شرايط هر ديني داراي كشيش است كه به عنوان واسطه اي ميان مردم و خداوند قرار مي گيرد.
در قرون و سالهاي متمادي كشيش ها با يكديگر تفاوت هاي بسياري دارند : كشيش ها به صورت نادرستي توسط كشيش هاي پايين تر از خود منصوب مي شوند، ممكن بود به هر طبقه و كاستي تعلق داشته باشند، به طبقه روحاني و يا ديگر شهروندان، ممكن بود عضو يك سلسه سران روحاني و با برعكس كشيشي به صورت مستقل باشد، در نهايت شيوه هاي به خدمت گرفتن كشيش ها، آدابي كه به واسطه آن آنها به قدرت مي رسيدند، مقامي كه آنها را داراي صلاحيت مي كرد ممكن بود با يكديگر تفاوت داشته باشند اما، در ميان تمام اين تفاوتهاي تصادفي، يك ايده بنيادي كه در تمام اديان به صورت مشترك وجود دارد اين است كه كشيش كسي است كه به نحوي معتبر انتخاب مي شود تا به نام جامعه و حتي جامعه خانواده به خداوند اداي احترام كرده و او را تكريم نمايد و قرباني كند.
در قوانين مسيحيت مقام كشيشي براي اجراي مراسم عبادي الهي است، كه مهمترين اقدام آن آيين عشاي رباني است. اين كشيش دو درجه دارد، درجه كامل و تمام و درجه ناتمام. درجه اول متعلق به اسقف است. اسقف در حقيقت يك كشيش است او مراتب كشيشي را گذرانده و تمام رسوم ديني را كامل كرده است. درجه دوم متعلق كشيش است، كه به واسطه اين مقام او قدرت ارائه قرباني ( به طور مثال آيين عشاي رباني و نان و شرابي كه در اين مراسم خورده مي شود) را به دست مي آورد، و مي تواند گناهان را ببخشد، تقديس كند، موعظه كند، و به طور كل وظايف عبادي را انجام داده و كاركردهاي كشيشي خود را تحقق بخشد.
در سنت شرقي و رومي، تنها مردان مي توانند كشيش شوند، قانوناً تنها مردهاي بالاي 30 سال مي توانند كشيش شوند، اگرچه با تشخيص اسقف مي توان استثناتي نيز لحاظ كرد . به عنوان يك قانون كلي، كشيش ها در آيين كاتوليك نمي توانند ازدواج كنند، اما مردان متأهل مي توانند كشيش شوند و اين امر نيز مستلزم قوانين خاصي است.
در بيشتر سنت هاي مسيحي لباس كشيش با ديگر اقشار جامعه تفاوت دارد. در مسيحيت غربي كشيش ها لباس بلند سياه با يقه سفيدي مي پوشند. كشيش ها در حين انجام مراسم هاي عبادي لباس هاي خاصي مي پوشند. اين لباس ها درهر سنتي آنقدر متفاوت است كه موارد عمومي درباره آنها وجود ندارد. در اين ميان مي توان به لباس بلند و سفيد كشيش ها، رداي سفيد كه در مراسم رسمي پوشيده مي شود و روپوش كشيش ها اشاره كرد.
ديكون
ديكون: مقام ديكون در مذاهب كاتوليك روم، انگليكن، ارتدوكس شرقي، كاتوليك روم وجود دارد.
واژه ديكون از واژه يوناني (diakonos) گرفته شده است كه معمولاً به عنوان خادم ترجمه مي شود. مقام ديكون از انتخاب هفت مرد كه سنت استفان نيز در ميان آنها بوده براي كمك به كشيش در زمان هاي اوليه كليسا سرچشمه گرفته است. در كليساهاي كاتوليك روم، انگليكن، و ارتدوكس، ديكون ها به كشيش در كارهاي كشيشي و وظايف اجرايي خود كمك مي كنند. ديكون ها اصولا براي كمك به كشيش ها و آماده كردن آنها براي اجراي مراسم منصوب مي شوند . ديكون هاي در مراسم عبادي نقش خاصي برعهده دارند وظيفه اصلي آنها خواند انجيل و كمك كرده به اجراي مراسم عشاي رباني است.
در كليساي كاتوليك روم، ديكون ها معمولا از رو پوش بلندي با آستين هاي كوتاه استفاده مي كنند. در كليساي كاتوليك روم و كليساهاي انگليكن، ديكون ها اغلب به صورت مستقيم با كشيش كار كرده، خارج از كليسا فعاليت مي كنند و كارهاي جانبي كليسا را انجام مي دهند. در عصر مدرن منصوب كردن كسي به سمت ديكون به عنوان تشريفاتي در مراحل پيش از كشيشي به شمار مي رود. اگرچه در سالهاي اخير كساني كه مي خواهند همواره ديكون بوده و كشيش نشوند، نقشهاي مجزايي داشته و به رسميت شناخته شده اند.