به گزارش خبرنگار مهر، صدای ساز عروسی، الوان ریسه های دستباف مادران، رقص چارقد و دستمال دخترکان سر به زیر ایل همه از وجود فرهنگی ناب و اصیل در این سرزمین حکایت دارد.
آداب و رسوم و سنت هایی که از گذشته ای دور با مردمان این سرزمین عجین شده و فلسفه یک زندگی ساده و بی آلایش را باخود به همراه دارد.
در زندگی پدران و مادران این دیار از مراسم تولد گرفته تا خواستگاری و عروسی، ردپای آیین های کهن به چشم می خورد.
رسومی که مدل ماشین و قیمت دسته گل و زرق و برق تالارهای عروسی در آن نقشی ندارد و زیبایی و سادگی آن بر دل می نشیند.
انتخاب همسر اولین گام در ازدواج است که در گذشته اغلب توسط خانواده ها انجام می شد ولی امروزه خود زوجها عهده دار این مهم هستند.
پس از اینکه پسر فردی را با مشورت و تائید خانواده برای ازدواج انتخاب کرد، مراسم "کدخدا کشونی" یا خواستگاری برگزار می شود.
"کدخدا کشونی" یکی از آداب و رسوم کهن عروسی در این دیار است که در آن ریش سفیدان و بزرگان ایل یا طایفه داماد برای خواستگاری به خانه عروس می روند و ریش سفیدان و بزرگان ایل یا طایفه عروس را ملاقات می کنند.
در این مراسم از میان دانایان و بزرگان طایفه داماد و سایر طوایف نسبی و سببی، فردی انتخاب می شود تا با وکیل و بزرگ خانواده عروس صحبت کند.
وکیلان دو خانواده ابتدا از نسبتهای سببی و نسبی دو طایفه سخن به میان می آورند و بر لزوم انجام این وصلت برای استحکام بیشتر پیوند دو طایفه یا ایل تاکید می کنند.
از گذشته های پر از افتخار ایل و طایفه صحبت می کنند و از دوستی و عشق سخن می رانند و اینکه به جوانان سخت نگیریم و راهی برای ازدواج آسان آنان بگشاییم.
بزرگان هر طایفه می کوشند که این ازدواج هر چه ساده تر برگزار شده تا زوجهای جوان سختی کمتری را در آغاز ازدواج متحمل شوند.
در پایان مراسم نیز مهریه و شیربها و زمان عقد یا نامزدی به رسم طایفه ها مشخص می شود و "کدخداکشونی" با صلوات و دعای عاقبت به خیری پایان می یابد.
پس از "کدخدا کشونی" نوبت به مراسم عقد یا عروسی است که روایتی از مهرورزی و نجابت مردمان این دیار است.
زنان این دیار هنوز هم به لباسهای محلی این استان که حجب و حیای ویژه ای را به آنها می بخشد وفادار مانده اند.
لباسهای محلی زنان استان دامنی بلند است که به چینهای رنگی منتهی می شود و پیراهنی که تا پایین دامن امتداد دارد.
در گذشته ای نه چندان دور صدای ساز و دهل عروسی ها تا یک هفته به گوش می رسید و ووردهای عشایری یا حیاط بزرگ خانه ها میزبان میهمانان می شد و چارقد هفت رنگ عروسی بر بلندای سیاه چادر عشایری و یا دیوار خانه ها نقش می بست.
چند روز قبل از عروسی جوانان کارتهای دعوت را بین اقوام و آشنایان پخش می کنند و "پا رنجون" می گیرند.
"پارنجون" از رسمهای قدیمی عروسی در عشایر است و کسانی که کارت دعوت را دریافت می کنند بنا به وسع و توان خود مبلغی پول یا کالایی دیگر به کسی که کارت دعوت برایشان آورده هدیه می دهند.
خانواده عروس و داماد هر کدام جداگانه مراسم عروسی را برپا می کنند و در و دیوار خانه را آذین می بندند. "گمبولهای" هفت رنگ و ریسه های الوان و گلیم و جاجیم دستباف زنان هنرمند ایل بر دل خانه نقشی هزار رنگ می زند.
یک شب قبل از عروسی مراسم حنابندان بر پا می شود و اقوام داماد حنایی آماده کرده و راهی خانه عروس می شوند. عروس و داماد دستهایشان را حنا می گذارند و قرمزی آتشین حنا نشان از شور و شوق این دو برای آغاز زندگی مشترک دارد.
در روز عروسی دیگهای غذا بر آتشی از هیزم بار گذاشته می شود تا ولیمه عروسی برای میهمانان از راه رسیده آماده شود.
صدای ساز و آواز محلی هم گوش هر شنونده ای را می نوازد و زنان دایره ای تشکیل می دهند و "دستمال بازی" می کنند که ویژه مجالس زنانه در عروسی است.
مردان هم با نوای ملودی "جنگ نامه" ساز استاد نوازندهٰ آماده "چوب بازی" می شوند.
در مراسم "چوب بازی"، مردان دایره ای می بندند و ساز جنگ نواخته می شود و یکی از مردان چوب کوتاهی در دست می گیرد و دیگری با چوب بلندی آماده دفاع می شود.
در این آیین، مهاجم باید چوب را به به پای مدافع بکوبد او هم باید از خود دفاع کند و بعد صدای کل زنان نفر بعدی را به دور چوب بازی می کشاند.
هلهله ای برپا می شود و صدای سازی دیگر از آنسو به گوش می رسد.
طایفه داماد برای بردن عروس آمده اند و عروس هنگامه رفتن از پدر خداحافظی می کند و اجازه می گیرد.
عروس به رسم همه زنان ایل با لبای سفید محلی می پوشد و "کله سرخی" که چارقدی سرخ است بر سر می اندازد که نشان از حجب و حیای زنان این دیار دارد.
عروس و داماد با صدای صدای ساز و نقاره و سرود مادران ایل با راهی خانه بخت می شوند.
در بدو ورود عروس به خانه شوهر برای سلامتی عروس و داماد قربانی می کنند و عروس با هلهله و شادی خانواده داماد وارد خانه شوهر می شود.
سه روز پس از عروسی مراسم "واطلبون" برگزار می شود.
در این مراسم خانواده عروس راهی خانه عروس می شوند تا او را به خانه پدری دعوت کنند.
غذایی فراهم می شود و عروس همراه با خانواده همسرش به خانه پدر می آید و رسم بر این است که عروس حتما لباس محلی بر تن داشته باشد.
دختران کهگیلویه و بویراحمد اینچنین پا به خانه بخت می گذارند واین آیینها که هر کدام نشان از قدمتی دیرینه دارد، گاهی به فراموشی سپرده می شوند.
گاهی تجملات و چشم و هم چشمی ها بر این مراسم سایه می افکند و عروسی از شکل سنتی و ساده خود خارج شده و تنها به وسیله ای برای ارضای حس تجمل گرایی مردم بدل می شود.
.......................
عکس و گزارش: صدیقه امیدی