ديگر براي او بهار و تابستان معنايي ندارد، ديگر نه دلهره امتحان دارد و نه كسي مشتاقانه به حرف هايش گوش مي سپارد، اي كاش تمام خاطرات او را همين روزهاي شاد پر مي كردند، گاهي وقت ها دلش مي خواست شب را هم در مدرسه مي ماند و به خانه باز نمي گشت، تحمل ديدن خشونتهاي پدر و گريه و فرياد مادرش را نداشت، لحظه هاي شاد زندگي او در مدرسه رقم مي خورد اما اين شادي نتوانست رنگ غم و سياهي زندگي در آن خانه سرد را از بين ببرد، پس دل به دريا زد و به دنبال يك بغل آرامش از خانه گريخت.
فرار سرآغاز راهي بود كه او هيچ از آن نمي دانست، او در انديشه به دست آوردن زندگي بهتري بود اما نمي دانست كه روزي خواهد رسيد تا آرزوي لحظه اي بودن در آن خانه سرد و سياه را داشته باشد.
جامعه آغوش محبت به رويش نگشود، حالا تنها چيزي كه برايش باقي مانده اين نيمكت خالي و اين پارك است، حتي بچه هاي دستفروش هم او را مسخره مي كنند، باز صداي خنده دخترها در فضا مي پيچد و دستي او را با خود مي برد.
دختران فراري پديده اي كه بررسي علت هايش كار چندان ساده اي نيست، اينها كساني اند كه به دلايل گوناگون از خانواده مي گريزند و آينده اي نامعلوم را براي خود رقم مي زنند، بر اساس تحقيقات صورت گرفته آمار و ارقام نشان مي دهد كه بيش از 90 درصد اين دختران از سرنوشتي كه در انتظارشان است آگاهي ندارند. بسياري از آنها در همان ساعات اوليه فرار پشيمان مي شوند اما به دليل وحشتي كه از بازگشتن دارند به سوي سرنوشت نامعلوم خود مي روند.
بسياري از آنها به خاطر تنهايي ، بي سرپناهي ، ناتواني در گذران زندگي در گرداب فساد و تباهي سقوط مي كنند، آن ها مي آيند براي اينكه به آرزوهاي بزرگ خود دست پيدا كنند اما...
اين افراد براي گذران زندگي خود دست به هر كاري مي زنند از خودفروشي گرفته تا ... جالب است بدانيم كه دختران فراري نيز به جمع فروشندگان كليه پيوسته اند، بيشتر آنها با قصد اين كه بتوانند هزينه سفر به كشورهاي حاشيه خليج فارس را تامين كنند براي فروش كليه خود اقدام مي كنند. البته در بسياري از مواقع آنها براي گذران زندگي خود مجبور مي شوند عضو خود را با ارزان ترين قيمت به فروش برسانند.
اين پديده شوم مختص امروز و ديروز نيست ، دنيا سال هاست كه با اين پديده رو به رو بوده ، فرار دختران ، تجارت زنان و دختران و ... اما مهمترين چيزي كه بايد به آن توجه كرد موضوع پيشگيري و جلوگيري از افزايش آمار اين افراد است، متاسفانه طي سال هاي گذشته عليرغم طرح ها و برنامه ها مختلف براي مبارزه با پديده فرار دختران نه تنها تعداد اين افراد افزايش يافته بلكه سن دختراني كه اقدام به فرار مي كنند نيز بشدت كاهش پيدا كرده است.
اين پايان راه نيست ، افزايش آمار دختران فراري ، افزايش آمار زنان خياباني را در پي دارد، بسياري از اين دختران در همان ساعات اوليه فرار جذب باندهاي فساد شده و به زنان خياباني تبديل مي شوند.
اما حلقه هاي قبلي اين زنجير نيز بايد مورد توجه قرار گيرد، دختران خردسالي كه به واسطه فقر خانوادگي مجبور به كار مي شوند، بسياري از آن ها كه در كوچه و خيابان دستفروشي مي كنند نيز در آينده اي نه چندان دور به جمع دختراني مي پيوندند كه در دام فسادهاي اجتماعي اسيرند.
فضاي عاطفي نامناسب در خانواده
دكتر سيد حسن علم الهدايي در گفتگو با خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر در اين باره مي گويد: بحث فرار دختران پديده اي است كه دلايل مختلفي باعث به وجود آمدن آن مي شود.
وي مي افزايد: پديده فرار به نوع فرهنگ و تربيت خانوادگي افراد بستگي دارد ، در روانپزشكي اطفال دختران از 12 سالگي به يك نوع خود آزاري مي رسند و به خود آسيب مي رسانند، اين پديده در پسران نيز وجود دارد ، اما پسران اين خود آزاري را به صوت خشونت و پرخاشگري نشان مي دهند اما دختران در بسياري از موارد با آسيب رساندن به خود و يا فرار از خانه اين كار را مي كنند.
دكتر علم الهدايي از دلايل عمده فرار دختران را بد سرپرستي ، عدم نظارت و تسامح مي داند و تصريح مي كند: خشونت والدين مخصوصا رفتارهاي نامناسب مادران با دخترها ، نوع گفتمان ، طريقه برقراري ارتباط همه و همه باعث به وجود آمدن پديده فرار در دختران مي شود.
معاون امور اجتماعي سازمان بهزيستي خاطر نشان مي كند: گاهي يك واژه نامناسب و پرخاشگري كلامي ممكن است دختر بچه ها را ولو براي يك ساعت از منزل فراري دهد و اين آغاز راهي است كه ممكن است چند سال بعد به فرار كامل از خانه بيانجامد.
وي مي گويد: متاسفانه در حال حاضر فضاي عاطفي حاكم بر خانه ها فضاي مناسبي نيست ، به همين خاطر بچه ها بودن با همسالان را به بودن با خانواده خود ترجيح مي دهند و هر چه اين حس در آنها قوت بگيرد انگيزه فرار بيشتر مي شود.
دكترعلم الهدايي از ديگرعوامل فرار دختران از خانه را مشكلات و تنگناهاي اقتصادي و فقر فرهنگي مي داند و مي افزايد: متاسفانه در حال حاضر بسياري از افراد جامعه به دليل داشتن مشكلات اقتصادي نمي توانند رفتار مناسبي را در كانون خانواده خود داشته باشند، همين امر فقر فرهنگي را نيز به دنبال خواهد آورد، چرا كه پدر و مادر رفتار درستي با فرزند خود نداشته آموزش هاي لازم و مورد نياز را به او نمي دهند و همين امر مي تواند عامل بروز رفتارها اشتباه مي شود.
وي خاطر نشان مي كند: حضور ناپدري و نامادري نيز يكي ديگر از دلايل فرار دختران از خانه است، همچنين تبعيض بين فرزند دختر و پسر كه هنوز هم در بسياري از شهرستان ها وجود دارد ، ازدواج اجباري و يا ازدواجي كه بر اساس يك معامله پاياپاي صورت مي گيرد نيز يكي ديگر از دلايل فرار دختران است.
كاهش سن دختران فراري
اولين بار كه يك دختر فراري 10 ساله را ديدم در مركز نگهداري دختران فراري و يا همان خانه ريحانه بود ، اين دختر دانش آموز كلاس چهارم ابتدايي بود و فقط به دليل گرفتن نمره پايين از درس رياضي و تهديد پدرش تصميم گرفته بود از مدرسه ديگر به خانه باز نگردد.
او نمي دانست فرار يعني چه و اصلا كاري كه او انجام داده، فرار است، هانيه تصميم گرفته بود فقط براي مدت كوتاهي تا امتحان بعدي رياضي به خانه نرود و بعد از اين كه امتحان بعدي اش را داد و نمره قابل قبولي گرفت راهي خانه شود، نيروي انتظامي او را وقتي در خيابان ها بي هدف مي گشت پيدا كرده و براي نگهداري موقت به خانه ريحانه آورده بود.
حالا ريحانه يك دختر دبيرستاني است، او در سال اول دبيرستان درس مي خواند و هنوز هم وقتي راجع به اين قضيه با او صحبت مي كني خدا را شكر مي كند كه اتفاق بدي برايش نيفتاده ، اما همه مثل هانيه خوش شانس نيستند، آرزو وقتي فرار كرد فقط 12 سال داشت، او به خاطر رفتارهاي خشونت آميز نامادري از خانه گريخت و حالا يك زن خياباني 19 ساله است.
متاسفانه طي سال هاي اخير علاوه بر اين كه آمار دختران فراري افزايش يافته است، سن اين دختران با كاهش رو به رو بوده و همين امر نگراني هايي را به همراه داشته ، اين در حالي است كه هنوز هيچ اقدام اصولي براي جلوگيري از افزايش آمار اين دختران و يا بالا بردن سن اقدام به اين عمل صورت نگرفته ، چرا كه تا وقتي سرچشمه و علل تكثيرآنها درجامعه شناسايي نشود ، هيچ مشكلي حل نخواهد شد ، چرا كه آن تعداد ازاين دختران كه در خيابان ها حضور دارند و يا توسط نيروي انتظامي جمع آوري مي شوند تنها بخشي از تعداد واقعي دختران فراري بوده و بسياري ازآنها تحت پوشش و در قالب تجارت و خريد و فروش جنس به برقراري رابطه جنسي براي كسب درآمد مبادرت مي ورزند .
اين در حالي است كه آمارهاي غير رسمي حكايت هاي تلخ ديگري دارد، افزايش روز افزون تعداد دختران فراري، آلودگي دختران فراري به بيماري هاي متعدد از جمله ايدز، طبق آمارهاي رسمي اعلام شده در حال حاضر عمده فراواني فرار دختران از خانه در سنين بين 15 تا 30 سال است، اما متاسفانه در سال هاي اخير نمونه هايي از فرار دختران كمتر از 14 سال نيز ديده شده است و از آنجا كه فرار دختران رابطه مستقيمي با ساير آسيب هاي اجتماعي همچون معضل زنان خياباني دارد اين مساله مي تواند نگراني كاهش سن آسيب هاي اجتماعي را نيز در جامعه افزايش دهد .
تا وقتي علت هست معلول نيز وجود دارد
هنوز هيچ آمار دقيقي از دختران فراري وجود ندارد و يا اگر هم وجود دارد نهاد ها و ارگان ها ذي ربط قصد اعلام آمار رسمي را ندارند، اين كه در حال حاضر در تهران بين 7 تا 8 هزار دختر فراري وجود دارد و اين آمار همچنان در حال افزايش است هنوز از سوي هيچ سازماني تاييد نشده اما بعضا در همه موارد از جمله تعداد معتادان و زنان خياباني و دختران فراري و ... آمارهاي غير رسمي چندان هم دور از واقعيت نيست.
رييس انجمن مددكاري ايران در اين باره مي گويد: اعلام آمار هيچ كمكي به ما نمي كند، اين كه بدانيم آيا آمار دختران فراري واقعا 8 هزار نفر است يا نه مشكلي را حل نخواهد كرد ، آنچه كه بايد مورد توجه قرار گيرد علت به وجود آمدن چنين پديده اي است.
دكتر مصطفي اقليما مي افزايد: سياست هاي غلط اجتماعي است كه باعث به وجود آمدن چنين معضلي شده است و تا زماني كه اين سياست ها اصلاح نشود ما همچنان با پديده فرار دختران و افزايش آمار آن ها مواجه خواهيم بود.
وي تصريح مي كند: دلايل عمده زيادي براي فرار وجود دارد، اين دلايل هم اجتماعي است و هم خانوادگي ، مهمترين دليل آن فقر فرهنگي و اقتصادي است ، در حال حاضر در خانواده هاي ما چه آن ها كه از نظر مالي غني اند و چه آنها كه فقيرند هيچ كدام به چگونگي درست رفتار كردن با فرزندانشان وقوف كامل ندارند.
دكتر اقليما مي گويد: در كنار اين عوامل بايد تبعيض هاي اجتماعي را نيز در نظر گرفت، دختري را در نظر بگيريد كه پدرش به دليل اعتياد و يا هر مشكل ديگري در زندان به سر مي برد، مادرش با كار كردن مخارج زندگي آن ها را تامين كند، اين دختر بعضا به دلايل مختلف از طرف گروه دوستان و همسالان مورد تحقير قرار مي گيرد، شما فكر مي كنيد آيا ديگر مي توان روحيه تخريب شده اين دختر نوجوان و جوان را باز سازي كرد، او فرار را انتخاب مي كند، فرار از خانه ، از گذشته ، از هويت و او در لحظه فرار به اين فكر نمي كند كه قدم در چه راهي مي گذارد.
وي مي افزايد: حال وزارت رفاه وتامين اجتماعي ، سازمان بهزيستي و كلا تمام نهاد ها و سازمان هايي كه در رابطه با تامين رفاه اجتماعي براي مردم ، مشغول به كارند براي رفع مشكل چنين دختري چه گام موثري را برداشته اند، نگهداري از دختران فراري راه حل مشكل نيست، بلكه بايد به علت هاي به وجود آورنده اين پديده شوم اجتماعي دقت كنيم.
رييس انجمن مددكاري ايران خاطر نشان مي كند: براي از بين بردن چنين معضلي نياز به يك برنامه ريزي 50 ساله داريم، بايد كاري كنيم كه كانون خانواده ها بر اثر يك اشتباه از هم پاشيده نشود، بايد كاري كنيم كه روابط خانوادگي به دليل وجود مشكلات اقتصادي به سردي گراييده نشود، بايد كاري كنيم كه اگر كسي به خاطر انجام جرم و اشتباهي به زندان افتاد پس از آزادي از حقوق يك شهروند عادي برخوردار باشد نه اين كه تا ابد او را به دليل داشتن سوءسابقه از زندگي عادي محروم كنيم .
وي در پايان مي گويد: هنر پاك كردن صورت مساله نيست، هنر حل مسايل و مشكلات است، هنوز هيچ كار بنياديني در خصوص جلوگيري از روند رو به رشد آمار دختران فراري صورت نگرفته است.
جايگاه آموزش و اطلاع رساني در جامعه ما كجاست؟
براستي جايگاه آموزش و اطلاع رساني در جامعه ما كجاست؟ مسوولان اعلام مي كنند بيش از 90 درصد دختران فراري از سرنوشتي كه در انتظارشان است آگاهي ندارند، حال اين سوال پيش مي آيد كه واقعا براي آگاهي آن دسته از دختراني كه قصد فرار دارند چه كرده ايم؟
متاسفانه يكي از مشكلات بزرگي كه در كشور ما در تمامي زمينه ها وجود دارد عدم آگاهي دادن و اطلاع رساني به افراد جامعه در تمامي زمينه ها است.
هميشه وقتي معضلي به وجود مي آيد در درجه اول سعي مي شود كه اين معضل نمايان و آشكار نشود و بعد از آشكار شدن سعي در انكار آن داريم و در مرحله آخر كه ديگر نه مخفي نگه داشتن فايده اي دارد و نه انكار به اين مي انديشيم كه با انجام برنامه هاي ضربتي اين معضل را ريشه كن كنيم اما متاسفانه هميشه نتيجه معكوس مي گيريم.