مجله مهر: «پوریا پورعرب» به خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان گفت:« پدرم در حال حاضر حالش خوب بوده و در خانه در سلامت کامل به سر می برد.از شنیدن این خبر شوکه شدم و متاسفم از اینکه چرا یک خبرگزاری بدون هیچ اطلاع موثقی چنین خبری را منتشر می کند و من قطعا از این خبرگزاری شکایت خواهم کرد.»بعد هم نوبت عذرخواهی میرعلایی از خانواده پورعرب به خاطر این اشتباه بود و آرزوی سلامتی برای او.
این اما تنها حاشیه خبری مربوط به ستاره 51 ساله دهه هفتاد سینمای ایران نبود. چرا که چندروز پیش از این نیز نام ابوالفضل پورعرب بعد از سالها دوباره برزبان ها افتاده بود.
ماجرای یک عکس غم انگیز
همه چیز از انتشار یک عکس شروع شد. عکسی در حاشیه مراسم تجمع هنرمندان برای محکومیت اهانت به پیامبر اسلام که عوارض بیماری، چهره این ستاره سینمای ایران را کاملا متفاوت کرده بود. بلافاصله، این عکس به صورت گسترده در سایت ها و شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته شد و سیل حواشی، مصاحبه ها و تحلیل ها راجع به ستاره شکسته سینمای ایران منتشر شد. حاشیه هایی که با دلگیری شدید خانواده پورعرب هم مواجه شد. پوریا پورعرب دراین باره به مهر می گوید:« پدرم به هیچ وجه در اینباره صحبت نمیکند چراکه ما هنوز اجازه ندادهایم حتی از این شایعه مطلع شود.»
اقبال رسانه ها در پرداختن به تغییر شدید جسمانی پورعرب، حتی به جلد یک ماهنامه عامه پسند مد و سبک زندگی هم رسید. یکی از ماهنامهها با این جلد به استقبال بیماری پورعرب رفت و در کنارآن با یک متخصص زیبایی و جراحی پلاستیک نیز گفتگو کرد. گفتگویی که حول این محور می چرخد:«امکان بازگشت چهره پورعرب به حالت قبل از بیماری با انجام عمل جراحی پلاستیک».
آن هم در کنار فراخوان عمومی برای همدردی با پورعرب! کسی که به گفته حسین فرحبخش(تهیه کننده سینما):« کسانی با گونی گونی پول می رفتند پشت در خانه او می نشستند تا او بپذیرد که در فیلمشان بازی کند». کسی که در این چند سال نه خبری از او بود و نه کسی سراغش را می گرفت، چه طور ناگهانی به کانون توجه رسانه ها رسید؟
ستاره ای برای یک دهه
موفقیت های پورعرب با درخشش در پرفروش ترین فیلم آن سالها یعنی «عروس» شروع شد. ساخته سینمایی «بهروز افخمی» که با حضور پورعرب و «نیکی کریمی» روی پرده سینماها آمد، از پورعرب فوق ستاره ای ساخت که حتی نامش هم موفقیت فیلم های سینمایی را تضمین می کرد. خود او هم برای بازی در این فیلم، جایزه بهترین بازیگر«قربانی»،«آواز تهران»، «نرگس»، «رابطه پنهانی»، «مهاجران»، «سوءظن»، «دوروی سکه»، «نیش»، «چهره»، «مرضیه»، «بهشت پنهان»، «در کمال خونسردی »، «بیقرار»، « مردی شبیه باران»، «قاصدک»، «حماسه قهرمانان»، «غریبانه»، «باد و شقایق»، «جوانی»، «مردی ازجنس بلور»، «عشق کافی نیست»، «معصوم»، «دستهای آلوده»، «رقص شیطان»، «همسر دلخواه من»، «تیک» و «زندانی 707» از جمله فیلم هایی بود که پورعرب در آنها بازی کرد. او در سال 75 به خاطر بازی به یادماندنی اش در فیلم «مردی شبیه باران» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر جشنواره فجر را هم از آن خود کرد.
اما با شروع دهه هشتاد، فعالیت های پورعرب کم رنگ شد و او به بازی در سریال های تلویزیونی روی آورد که معروفترینشان مجموعههای «تنهاترین سردار»، «زیر زمین» و «وضعیت سفید» بود.
از فریماه فرجامی تا ابوالفضل پورعرب
بی خبری ها از ستاره گوشه نشین سینما ادامه داشت تا آن که 30 دی ماه 89 خبر آمد پورعرب به دلیل سرطان در بیمارستان بهمن تهران بستری شده و تحت درمان قرار گرفته است. این گونه بود که آقای ستاره خانه نشین شد و کسی خبری از او نداشت تا آن عکس های متاثر کننده از او منتشر شد.
تب رسانه ای درباره بیماری پورعرب این روزها ما را یاد ماجرای انتشار عکس های «فریماه فرجامی» بعد از سالها گوشه گیری اش می اندازد. ستاره ای که او هم بازگشتی غم انگیز و متاثرکننده داشت.
اما نکته عجیب و قابل تامل، اصرار بعضی رسانه ها برای تاکید بر تغییر چهره این ستاره های سالهای نه چندان دور سینماست. بی آن که کسی بداند چه بر سر دل این هنرمندان و روحیه های از دست رفته شان آمده. اتفاقی که محسن شایانفر (تهیه کننده سینما و از دوستان نزدیک پورعرب) در گفتگو با خبرگزاری مهر به آن اشاره می کند :«روح پورعرب مکدر شده است و او به خاطر عکسی که مطبوعات از او منتشر کردند ناراحت است. آخر چرا باید با انتشار بدون هماهنگی یک عکس مردم را نگران کرد؟ بعد هم عدهای با غرض ورزی مطالبی در این زمینه نوشتند که به آزردگی پورعرب منتهی شد. من با او در ارتباطم و از سلامتش خبر دارم. او افسرده شده و عکس منتشر شده روحیهاش را از او گرفته است.»
همه این ها در شرایطی است که پورعرب برخلاف بسیاری از هم دوره ای هایش نه تنها از یادها محو نشده است، بلکه بازی خوبش در سریال وضعیت سفید (که به تازگی از تلویزیون بازپخش هم شد) و استقبال منتقدان و کارشناسان از بازی او، نشان داد که ستاره دهه هفتاد سینمای ایران هنوز هم می تواند با نام و بازی اش بییندگان زیادی را به سینما و پای تلویزیون بکشاند.
آیا رسانه ها می توانند باری از این غم کم کنند و غم های شخصی هنرمندان را فدای جذابیت های ژورنالیستی نکنند؟