به گزارش خبرنگار مهر، فیلم "بغض" اولین ساخته بلند سینمایی رضا درمیشیان است که در آن بابک حمیدیان، باران کوثری و مهران احمدی به ایفای نقش پرداختهاند. فیلبرداری این کار به مدیریت تورج اصلانی در ترکیه انجام شده و اکران آن مدتی است در تهران اغاز شدهاست. در بخش اول نشست خبرگزاری مهر با عوامل فیلم "بغض" در ارتباط با فیلمنامه، مشکلات گرفتن پروانه ساخت و شعارتبلیغاتی این فیلم صحبت کردیم.
خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: فیلم "بغض" به لحاظ موضوعی که دنبال میکند در فصل خوبی اکران شدهاست. به هر حال پاییز زمان بازگشایی دانشگاههاست و این فیلم میتواند خوراک خوبی برای دانشجویان باشد. به نوعی مخاطبان اصلی فیلم جوانان هستند. شعار فیلم هم "دهه شصتیها" است. از طرف دیگر فیلم شما هم در این شرایط مورد قبول حوزه هنری نیز هست و سینماهای این سازمان را هم در اختیار دارید.
رضا درمیشیان (کارگردان و نویسنده): ما از ابتدا برای مهرماه برنامهریزی کرده بودیم. زیرا فصل بازگشایی دانشگاهها است و مخاطب اصلی ما نیز جوانان و دانشجویان هستند. بیشتر دنبال این بودیم که فیلم در زمان مناسبش دیده شود. ما حتی جای فیلم "آزمایشگاه" شرایط اکران داشتیم ولی این کار را نکردیم. نیاز به یک بستر مناسب داشتیم تا مخاطبان اصلی فیلم یعنی جوانان و دانشجویان به دیدن آن بیایند. درست است که الان در فرصت خوبی اکران گرفتیم ولی متاسفانه اکثر سالنهای نمایش دهنده "بغض" به شکل تک سانس یا دو سانس آن را نمایش میدهند که این خودش برای برخی از تماشاگران پیگیر سردگمی ایجاد کرده است.
آنها به سینما مراجعه میکنند و تازه متوجعه میشوند سانس فیلم صبح است یا نصفه شب! به هر شکل در فصلی به نمایش درآمدهایم که فیلمهای اکران بیش از ظرفیت سالنهای محدودمان است و سینمادار بر اساس سلیقه خودش دست به چینش و سانس بندی فیلمها میزند.
باران کوثری (بازیگر): البته مردم خیلی منتظر اکران فیلم بودند. در فضاهای اینترنتی و شبکههای اجتماعی خیلی صفحات مربوط به فیلم دیده میشد.
درمیشیان: "بغض" فیلم دهه شصتیها است. من خودم خیلی علاقمندم افراد متعلق به این دهه فیلم راببینند. یعنی هم نسلان خودم.
* شعار فیلم خیلی جالب است. درباره نسبت این شعار و فیلم توضیح میدهید.
درمیشیان: این شعار دو وجه دارد. یکی این که سازندگان فیلم، که بیشتر آنها دهه شصتی هستند. یک بخش دیگر هم کاراکترهای اصلی فیلم که هر دو از نسل دهه شصتیها هستند.آنها نمونهای از جوانان قربانی شده این جامعهاند. این نسل به عقیده من بیشتر از همه در این جامعه آسیب دیدند و قربانی شرایط شدند.
دهه شصتیها وقتی چشم بازکردند با یک فضای بسته روبرو شدند که خودشان نمیدانند تاوان چه چیزی را میدهند و مدام در حال دست و پا زدن هستند و بلاتکلیفند. تعدادی از آنها مبارزه میکنند، البته منظورم مبارزه با خودشان است نه با جریان خاصی. این مبارزه به شکل اعتیاد به مواد مخدر، کار، هنر و هر چیز دیگری نمود پیدا میکند. آن قدر خود را غرق میکنند که از یاد میبرند اطرافشان چه خبر است. بخشی دیگر هم منفعل، بلاتکلیف و مستاصلند. استیصال، توهم و عاصی بودن از ویژگیهای دهه شصتیهاست که آیندهای برای خود متصور نیستند چرا که مدام سرکوب میشوند.
* چطور شد این دغدغهها که مربوط به ارتباط یک نسل با جامعه خود است و شما هم به آن معتقدید را تصمیم گرفتید در بستر مهاجرت مطرح کنید؟
* پس تم مهاجرت در قصه اولیه نبود؟
درمیشیان: تم مهاجرت هم بود. چرا که حامد و ژاله میخواستند از ایران بروند. شکل غربت عوض شد. از داخل کشور به خارج از کشور رفت. این تنهایی، عصیان و درد در چهارچوب اصلی سناریو اولیه بود...
* درحال حاضر فیلم "بغض" با تم مهاجرت، فیلم مطلوب از طرف همان سیستمی شده که با سیاهنمایی قصه اولیه مشکل داشتند. فکر میکنید تم مهاجرت چه چیزی به فیلم شما اضافه کرده که هم باعث شد "بغض" ساخته شود و هم پروسه دریافت نمایش هم به خوبی سپری شد؟
درمیشیان: ماجرا این است که شما به عنوان یک فیلمساز نمیتوانید درباره جامعه خودتان فیلم بسازید. آنقدر شرایط خوب وعالی و فضا امیدوارکننده است! که دوستان اصرار دارند ما هم فیلمهایی با این نگاه بسازیم! در صورتی که اطراف ما چیزی برای امیدواری نیست و اگر بخواهم فیلم امیدوارکننده بسازم باید دروغ بگویم.
* پس پیشنهاد مهاجرت در خارج از کشور متعلق به شماست و شورای نظارت این موضوع را مطرح نکرد؟
درمیشیان: بله شورای نظارت عمدتا موضوعی را به این شکل مطرح نمیکند. وقتی فیلمنامهای رد میشود دیگر حتی نمیشود درباره آن بحث کرد. من چون پافشاری و اصرار کردم خوشبختانه به نتیجه رسیدم.
* چقدر پروسه دریافت مجوز ساخت فیلم با این شرایطی که عنوان میکنید، طول کشید؟
درمیشیان: تقریبا 2 سال. چون به تغییر مدیریت ارشاد خوردم و معاونت و مدیرکل عوض شدند.
کوثری: ما سر فیلم "قصه پریا" باهم درباره "بغض" صحبت میکردیم. دو سه سال قبل. من فکر میکنم پیشنهاد مهاجرت در فیلمنامه "بغض" ازطرف کارگردان خیلی درخشان بود. او دنبال جنجالسازی نبوده و قصد داشته قصهاش را بگوید. بیشتر فکر میکرده که بتواند فیلم اولش را به خوبی بسازد. چیزی که برای درمیشیان اهمیت داشته این بوده که کاراکترهای اصلی فیلمش دهه شصتی باشند و دغدغههای آنها را به تصویر بکشند.
او توانست با مطرح کردن مهاجرت خیلی با ظرافت هم قصه خود را تعریف و هم حرف خود را بیان کند. از طرف دیگربه قول شما توانست با همین ایده پروانه نمایش بگیرد و حتی سالنهای سینمایی نیز دراختیار داشته باشند. او خیلی راه حل تیزهوشانهای پیدا کرد.
* شما قصد داشتید با "بغض" این شرایط تلخ را نقد کنید. فکر میکنم این تغییر لوکیشن از ایران به ترکیه خیلی تاثیری نداشته است. با توجه به این موضوع چقدر این جهانبینی شما درباره تنهایی بشر در جامعه امروز جهانشمول بودهاست و آیا میخواستید آن را فقط در یک جغرافیای خاص بیان کنید؟
درمیشیان: من به هر شکل جامعه خودم و افرادی که اطرافم هستند را میبینم و بر اساس آنها قضاوت میکنم. این استیصال و بلاتکلیفی دهه شصتیها کاملا در"بغض" نمود دارد. همه دوستان من یا مهاجرت کردند و یا در حال مهاجرت هستند. این نسل دارد احساس میکند در کشور خود جایی برای ماندن ندارد غافل از این که آن طرف هم سراب است. این نسل نه راه پیش دارد و نه راه پس. در باتلاق است. هیچ کسی هم جوابگوی این شرایط نیست. استثنائات را کنار بگذاریم. مهاجرت بیمنطق چنین سرنوشتی دارد.
نظامالدین کیائی (مدیر صدابرداری): من خیلی موافق نیستم این فیلم برای دهه شصتیهاست. کارگردان و بازیگران مال این نسل هستند. اما به عقیده من "بغض" فیلم دهه بغضیها است و این شرایط برای همه ما میتواند باشد. ما افرادی را میبینیم که با بغض زندگی میکنند نه با بغض منفی و یا کینه. بلکه در درون خودشان به گونهای از این شرایط موجود ناراضی هستند و نمیتوانند کاری کنند.
"بغض" نگاه جامعه شناسنامه ای به این مسئله دارد. اما ازطرف دیگر امکان فیلمبرداری این فیلم در تهران وجود ندارد. البته من پیشنهاد می کنم که همه فیلمسازانی که می خواهند فیلمی جامعه شناختی و شهری بسازند دیگر تهران کار نکنند و فیلمبرداری را در ترکیه، گرجستان و... انجام دهند.
به این دلیل که شرایط راحتتر است. در کشوری مثل ترکیه وقتی شما قرار است سکانسی را در خیابان فیلمبرداری کنید، مردم عادی کاری با شما ندارند. اما وقتی قرار است در شهری مثل تهران با بازیگر در خیابان فیلمبرداری کنیم به جای انرژی که کارگردان باید برای بازیگر بگذارد، مدام باید به فکر این باشد که چگونه با مردم کنار بیایید. به همین دلیل در فیلمهای شهری عمدتا میبینیم که در خیابان به غیر از بازیگران شخص دیگری دیده نمیشود. اما مگر خیابانهای تهران خلوت است که ما اینگونه آن را به تصویر میکشیم. فکر میکنم "بغض" با شرایط تصویری که داشت، محال بود در ایران ساخته شود.
* خانم کوثری شما به عنوان بازیگر بغض و یک جوان از نسل دهه شصتیها با این نگاه در فیلم موافقید؟
کوثری: به عقیده من هم هر شخصی در هر سن میتواند مخاطب "بغض" باشد. به طور نمونه مادر من این فیلم را خیلی دوست دارد که حتی یکی از فرزندانش دهه پنجاهی است. درمیشیان روی دیالوگها، کنشها و واکنشهای من و بابک حیدریان خیلی حساسیت داشت و مدام تلاش میکرد تا مخاطب با یک رابطه درست دهه شصتیها روبرو شود و عصیان این نسل به خوبی به تصویر کشیده شود.
در زمان دورخوانی و تمرینها هم ما درباره این موضوع قبل از فیلمبرداری صحبت میکردیم که اگر قرار باشد فیلمسازی درباره جنگ فیلم بسازد، باید با اطلاعات کاملی سراغ این موضوع برود. اما درباره دهه شصتیها خیلی فیلمهای محدودی ساخته شده که اطلاعات دقیق و درستی از این نسل به تصویر بکشد.
البته به عقیده من فیلمهایی برای این نسل ساخته شدند که خیلی آبکی با موضوعات عاشقانه غلط به نمایش در آمدند و به راحتی هم سالن سینما دراختیار میگیرند. کاراکترهایی را دراین فیلمها میبینیم که مشخصا دهه شصتی هستند، اما اصلا شبیه ما حرف نمیزنند و یا حتی لباس نمیپوشند. در سالهای اخیر ما اصلا آثاری در این زمینه نداشتهایم که با شناخت کاملی از این نسل ساخته شده باشد.