آیت الله جوادی آملی به تشریح تنوع راه‌های فریب شیطان پرداخت و با بیان اینکه ضلالت شیطان در پوشش دلالت انجام می گیرد؛ گفت: شیطان هر کسی را با راه مخصوص او فریب می‌دهد. اینچنین نیست که اگر کسی زاهد بود یا عالم بود یا اهل تقوا بود، شیطان برای وسوسه او وسیله نداشته باشد.

به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله جوادی آملی در بخشی از تفسیر آیات 35 و 36 سوره بقره که ناظر به لغزش آدم و حوا از نهی الهی و هبوط آن دو به زمین است، به تشریح مسئله عداوت شیطانی و هدایت الهی پرداخت و گفت: ... خدای سبحان به آدم فرمود شما وقتی به زمین رفتید زمین جایگاه رنج و تعب و مرگ و امثال ذلک است مثل بهشت نیست و عداوت شما هم در زمین ظهور می‌کند.

تفاوت عداوت شیطان در بهشت و زمین

وی افزود: در بهشت عداوت شیطان با شما در همین زمینه بود که شما را از بهشت بیرون می‌کرد. یعنی شما را از آن مسائل رفاهی محروم می‌کرد ولی اگر به زمین رفتید دشمنی شیطان با شما این است که شما را از سعادت ابد محروم می‌کند. دیگر راه برای ترمیم نیست شما اگر از بهشت خارج شدید، می‌روید به زمین که زمین‌ دار تکلیف است. بالاخره مشکلاتش قابل تحمّل هست ولی این شیطان در زمین اگر شما را اغوا کرده است از سعادت ابد محروم می‌شوید. و زمین هم نشئهٴ تکلیف است.

وی با اشاره به دو مطلبی که خداوند هنگام هبوط آدم و حوّا به زمین به آنها گوشزد کرد، گفت: خداوند دو مطلب را به آدم و حوا گ.شزد کرد، یکی این که عداوت شیطان نسبت به شما یک عداوت دیرینه است، دست‌بردار نیست و دوم این که مسأله شریعت و تکلیف هم از این به بعد خواهد آمد. شما که به زمین رفتید اینچنین نیست که بدون دین و قانون بتوانید زندگی کنید. هم عداوت شیطان با شما در زمین مسلّم است و هم نزول وحی و شریعت و رسالت در زمین مسلّم. لذا فرمود: «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعاً» همه شما از این منزلت و جنّت بیرون بروید.
 
این مفسر قرآن افزود: «فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً» از این به بعد اگر هدایتی تنزّل کرده است برای شما آمده است شما مختارید هر کدام از شما هدایت مرا پذیرفتید هیچ آسیبی نمی‌بینید نه تنها آسیبی نمی‌بینید ترس هم به سراغ شما نمی‌آید و اگر هدایات و ادله ما را نپذیرفتید گرفتار عذاب الیم خواهید شد. این دو راه را همواره خدای سبحان در کنار دین تبیین کرد فرمود: بشر بدون دین نخواهد بود آغاز استقرار آدم و حوّا در زمین با وحی و دین همراه است.
 
رابطه هدایت و اختیار انسان
 
وی افزود: مطلب دیگر آن است که بشر در انتخاب راه آزاد است. سوم آنست که هدایتی جز هدایت خدا نخواهد بود اگر کسی به فکر هدایت غیر الهی حرکت کرد در حقیقت ضلالت است نه هدایت. چهارم این است که انسان در انتخاب راه آزاد و مختار است فرمود: «فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً» اگر از طرف من هدایت بیاید نه هر که شما را هدایت کند.
 
آیت الله جوادی آملی در ادامه افزود: ... خداوند می‌فرماید «فمن تبع هدای» اگر کسی تابع هدایت من شد از هر گزندی مصون است. «فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً» نه از هر جایی قانون بیاید، از طرف خدا باید قانون بیاید. آنگاه «فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ» کسی که تابع هدایت من بود، هدایت الله بود هرگونه میل و هوای خود را کنار گذاشت و هر گونه قانون بشری را کنار گذاشت فقط تابع خدا بود این گذشته و آینده‌اش تأمین است. «فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ» نه در آینده آسیب می‌بیند پس ترسی ندارد نه در گذشته چیزی را از دست داده پس غمی ندارد.

وی تأکید کرد: ... در جریان آدم(ع) هر جا سخن از هدایت است این دو بعد را مطرح می‌کند چه در سوره بقره که در مدینه نازل شد و چه در سوره طه که در مکّه نازل شد. در سوره طه ملاحظه می‌فرمایید لسان، لسان آزادی انسان است در انتخاب راه. آیه ١٢٣ به بعد می‌فرماید: «قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعاً بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِنِّی هُدىً» که باز لسان، همان تقدیم «منّی» بر هدایت «فمن اتّبع هدای» باز به ضمیر اکتفا نکرد؛ نفرمود "فمن اتّبعه" یا به «الف و لام» اکتفا نکرد. نفرمود فمن اتّبع الهدی بلکه فرمود: «فمن اتّبع هدای» که در هر دو جا به خود اضافه کرد فرمود: «فلا یضلّ و لا یشقی» نه گمراه می‌شود نه گرفتار شقاوت خواهد شد. پس هم راه را درست طی می‌کند هم به هدف صحیح می‌رسد...همه جا خدا وقتی سخن از هدایت را مطرح می‌کند آزادی انسان را هم در انتخاب راه طرح می‌کند...
 
آثار ردّ هدایت الهی
 
این مفسر قرآن یادآور شد: ... هر کس از یاد حق اعراض کرد، گرفتار زندگی تنگ خواهد شد و هرگز آسوده نیست یعنی «علیه خوف و هو یحزن» هم نسبت به گذشته خائف است و محزون است هم نسبت به آینده خوفناک. در فشار است فشار نه یعنی فقط فشار مالی، کسی که از یاد حق اعراض بکند در زحمت است ولو متمکّن و سرمایه‌دار هم باشد. آن فشاری که یک انسان متمکّن دارد به مراتب بدتر از فشاری است که یک انسان فقیر دارد.
 
وی افزود: یک انسان تهیدست فقط یک فشار می‌بیند امّا انسان متکاثر دو فشار دارد تمام تلاشش یا صَرف آن است که چگونه این موجودها را حفظ کند یا صَرف آن است که چگونه بر آمار موجودها بیافزاید او در معیشه ضنک است. هرگز روح آسوده نصیب یک انسان متکاثر نخواهد شد و خدا کسی را مبتلا نکند تا ببیند آن درد چقدر زیاد است هیچ کسی را خدا به اندازهٴ متکاثرین گرفتار نکرده است.
 
آیت الله جوادی آملی افزود: اینچنین نیست که اگر کسی اعراضی از یاد حق کرد و مال دنیا نصیبش شد معیشت ضنک نداشته باشد. او در فشار است. هم در دنیا در فشار است هم در برزخ در فشار است هم در جهنّم. اینچنین نیست که در برزخ او راحت باشد چون ضغطه قبر و فشار قبر مال همین بداندیشان و تبهکاران است. در جهنّم هم انسان جهنّمی جای او تنگ است «القوا منها مکاناً ضیقاً مقرّنین»، این طور نیست که در جهنّم بگویند این میدان آتش و تو. در جهنّم هم جایش تنگ است و دست و پایش بسته است. اعراض از یاد خدا باعث معیشت ضنک است در همه نشئات و توجه به یاد خدا باعث صیانت از ضلالت و شقاوت است هم انسان در راه آگاهانه انتخاب می‌کند در انتخاب راه از هدایت برخوردار است هم به مقصد می‌رسد نه گرفتار ضلالت است و نه گرفتار شقاوت...
 
منحصر بودن هدایت در وحی
 
این مفسر قرآن بر منحصر بودن هدایت در وحی با توجه به آیات قرآن تأکید کرد و گفت: ... بعد از هبوط آدم و حوّا(علیهما السّلام) به زمین، مسأله هدایت و دین طرح شد. خدای سبحان فرمود اگر به وسیله وحی هدایتی به شما برسد هر کدام از شما هدایتم را تبعیّت کردید از آسیب خوف و حزن مصون هستید و هر کدام که تبعیّت هدایت مرا نپذیرفتید و تکذیب و کفر را بر هدایت ترجیح دادید، گرفتار عذاب الهی خواهید شد و جاودانه در عذاب می‌مانید.
 
وی افزود: از این کریمه استفاده می‌شود که هدایتی غیر از هدایت وحی مقبول نیست چه این که در همین سوره بقره هم هدایت را منحصر کرد، در آیه ١١٠ فرمود«قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى»، این کریمه که می‌فرماید: «قل إنّ هدی الله هو الهدی» یعنی غیر از قانون خدا چیزی به عنوان هدایت نخواهد بود. اگر هم به عنوان هدایت بر کسی عرضه شد در حقیقت ضلالت است. چون مقتضای این آیهٴ١٢٠ سورهٴ بقره آن است که هدایت منحصر در وحی است. «قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى»* پس اگر کسی تابع هدایت حق نشد تابع هر دین و هر قانونی بود گرفتار ضلالت است.
 
نفی خوف و حزن از هدایت یافتگان
 
آیت الله جوادی آملی در ادامه به تشریح آثار هدایت الهی بر انسانها پرداخت و گفت: این که فرمود اگر کسی تابع هدایت خدا بود خوف و حزن ندارد، این وعده است و خود هدایت خدا مجموعه‌ای از قواعد اعتقادی و اخلاقی و عملی است که در این مجموعه، مسأله خوف و رجا هم مطرح است... هدایت خدا مجموعه قوانینی است که یکی از آن قوانین ترس از عذاب خدا و امید به رحمت خداست...کسی خائف نباشد ناقص است، کسی راجی نباشد ناقص است در برابر رجا، یأس است. اگر کسی ناامید از رحمت خدا بود این جزو معاصی کبیره است باید به رحمت خدا امیدوار بود.
 
وی تأکید کرد: خود این رجا جزو هدایةالله است و اگر کسی از عذاب خدا نترسید بی‌پروا بود خود این نترسیدن از عذاب خدا نقص است باید از عذاب خدا ترسید. اگر کسی از جهنّم ترسید و به بهشت امیدوار بود این به هدایت خدا عمل کرده است. انسانی که تابع هدایت خدا شد در قیامت نه ترسی دارد نه حزنی. در دنیا خدا وعده می‌دهد که در قیامت خوف و حزنی نخواهد بود وقتی قیامت فرا رسید به وعده خود وفا می‌کند، می‌فرماید: در این بهشت بسر ببرید بدون خوف و حزن. بهشتیان وقتی در بهشت مستقر شدند وعده خدا را دریافت می‌کنند بعد شکر می‌کنند می‌گویند خدا را شکر که حزن را از ما برداشت.

وی با بیان اینکه ترس از خدا خوف عقلی و ترس از جهنّم خدا خوف نفسی و هر دو ممدوح است، گفت:.. این ترس‌ها جزو مجموعه دین است. اگر کسی مجموعه دین را پذیرفت یعنی هم به عباداتش تن در داد، هم به مسائل نظامی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعیش تن در داد و هم از جهنّم ترسید و هم از مقام خدا ترسید، این انسان تابع هدایت خدا شد. خدا به انسان اینچنین وعده می‌دهد که در قیامت دیگر ترس و حزنی نداری. وقتی قیامت رسید می‌فرماید وارد بهشت بشوید، دیگر اینجا جای ترس نیست. بهشتیان وقتی این انجاز وعد را از خدا دریافت کردند می‌گویند:«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ» بنابراین اگر گفته شد مؤمنین نمی‌ترسند یعنی کسی به دین ایمان آورد و دین قواعدی دارد که یکی از آن قواعد ترس از خداست و ترس از عذاب خداست این‌ها در قیامت نمی‌ترسند.
 
تنوع راه‌های فریب شیطان/ ضلالت شیطان در پوشش دلالت انجام می گیرد
 
آیت الله جوادی آملی در بخش دیگری از تفسیر آیات 35 و 36 سوره بقره به تبیین تنوع راههای فریب شیطان پرداخت و گفت: ... شیطان که مظهر اضلال است و کار او جز ضلالت چیز دیگر نیست برای این که ضلالت را تحمیل کند زیر پوشش دلالت تحمیل می‌کند. که می‌گوید: «هَلْ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَّا یَبْلَی‌» ثانیاً کار شیطان این است که هر کسی را از راه مخصوص او فریب می‌دهد.
 
وی افزود: اگر کسی أهل الأرض باشد «حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ‌» را برای او تزیین می‌دهد. امّا اگر کسی اهل الأرض نباشد به خدا و فرشته و حیات جاوید و مانند آن معتقد باشد او را با همین عناوین فریب می‌دهد. آدم(سلام الله علیه) را با این عنوان که اگر می‌خواهی مثل فرشته بشوی، از این درخت استفاده کن، فریب داد. یا اگر می‌خواهی جاودانه بمانی به این بهانه او را فریب داد.
 
این مفسر برجسته قرآن تصریح کرد: معلوم می‌شود هر کسی را با راه مخصوص او فریب می‌دهد. اینچنین نیست که اگر کسی زاهد بود یا عالم بود یا اهل تقوا بود، شیطان برای وسوسه او وسیله نداشته باشد. او خیانت را به لباس نصیحت تحمیل می‌کند. «وَقَاسَمَهُمَا إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِینَ‌» در حالی که خیانت بود و او را فریب داد. او از قسم که جزو بهترین کارهای عبادی است یعنی شریف‌ترین نام است از این قسم به عنوان وسیله شیطنت استفاده کرد «وقاسمهما إنّی لکما لمن الناصحین‌».
 
آیت الله جوادی آملی یادآور شد: پس این طور نیست که اگر کسی یک سطح بالا آمد بگوید من که اهل دنیا نیستم شیطان به من کاری ندارد. شیطان انسان را به بهانه اینکه اگر این کار را بکنی فرشته می‌شوی فریب می‌دهد. یا اگر این کار را بکنی با انبیا محشور می‌شوی فریب می‌دهد این طور نیست که ابزار او، ابزار محدود باشد. مگر انسان به مرحله إخلاص محض برسد که آنجا اصلاً شیطنت راه ندارد.