به گزارش خبرنگار اعزامي گروه دين و انديشه "مهر" از گرگان، حجت الاسلام مجتبي نورمفيدي، مدير موسسه فرهنگي ميرداماد، در همايش بزرگداشت دو حكيم استرآباد؛ ميرفندرسكي و ميرداماد، "سبك شناسي فقهي ميرداماد" را مورد بررسي قرار داد.
وي در ابتدا با ذكر اين مطلب كه جامعيت ميرداماد در كشور ما مورد عنايت قرار نگرفته گفت : نام ميرداماد بيشتر در خاطر كساني آشناست كه با حكمت الهي مأنوس اند، در حالي كه وي در معقول و منقول سرآمد روزگار خويش و جامع كمالات صوري و معنوي و كاشف دقائق آفاقي و انفسي بوده و علاوه بر حكمت در اكثر علوم، اعم از رياضي و فقه و تفسير و حديث و منطق و كلام و رجال و ادب و لغت، به درجه بسيار والايي رسيده و تصانيف متقني دارد.
حجت الاسلام مجتبي نورمفيدي منزلت ميرداماد را در گستره مسائل فقهي بسيار زياد دانست و گفت : فقاهت وي به عنوان يك فقيه برجسته به حدي بوده كه صاحب تاريخ عالم آراي عباسي ميگويد فقهاي عصر، فتاوي شرعيه را به تصحيح آن جناب معتبر ميشمارند.
وي با تاكيد بر اين مطلب كه دوراني كه ميرداماد در آن مي زيسته، در حقيقت، آغاز رويارويي بين جريان اخباريگري و جريان تعقل گرا بود گفت : گويي صف آرايي مكتب اهل حديث به سرد مداري شيخ صدوق و كليني و اتباعشان در برابر متكلمان و اصوليين شيعه به راهبري شيخ مفيد، دوباره احيا شد. موقعيت اهل حديث كه در اواخر قرن چهارم و اوائل قرن پنجم، به وسيله بزرگاني همچون شيخ مفيد و شيخ طوسي به شدت تضعيف شده بود، بار ديگر در اوايل قرن يازدهم توسط ملا محمد امين استرابادي (م 1036 هـ . ق) احيا گرديد. گر چه ميرداماد قبل از شروع درگيري هاي سخت اين دو مكتب از دنيا رفت، ولي اين رويارويي كه از قبل آغاز شده بود به غلبه مكتب اخباري انجاميد و باعث سلطه آنان بر مراكز علمي مهم به جز اصفهان گرديد. عمده ترين ويژگي جريان اخباريگري همانند اسلافشان، اتكا به ظواهر احاديث و روايات بود به گونهاي كه بنيانگذار اين مكتب، حجيت ظواهر قرآن را بدون تمسك به روايات نميپذيرفت. آنان به شدت روش اجتهاد و تفكر عقلي را مورد سرزنش قرار ميدادند. در مقابل، جريان تعقل گرا، كه بعضي آن را به نام محقق كركي جد مادري ميرداماد و برخي ديگر به نام محقق اردبيلي ثبت كردهاند، با ژرف نگري در مفاهيم روايات و دقت در پذيرش آنها، باعث توجه بيشتر به منابع ديگر يعني كتاب و عقل گرديدند. اين مكتب براي استواري مباني فقه بر استدلالهاي دقيق و منطقي، تلاشهاي گسترده اي به عمل آورد. در اين مدرسه توجه به عمومات و اطلاقات قرآني گسترش يافت و در اعتبار و ارزش بسياري از اجماعات و آراي فقهاي پيشين ترديد حاصل شد. توجه ويژه به علم اصول و بهرهبرداري از قواعد فلسفي براي اثبات برخي قواعد اصولي نيز، از خصوصيات برجسته اين مكتب است.
نور مفيدي در ادامه درباره سبك فقهي و روش استنباطي ميرداماد گفت : ميرداماد از جمله كساني است كه رويه اعتدالي در رويكرد به اين چهار منبع، در پيش گرفته است. موضع وي نسبت به منابع استنباط و جاي گيري او در تقسيم بنديهاي كلي، از مباحث گذشته روشن ميشود. توجه او به عمومات و اطلاقات قرآني باعث كم توجهي وي به روايات مخصص نشده است. او در فقه خود عنايت خاصي به آيات الاحكام دارد و در مواردي كه مستند احكام، آيهاي از آيات قرآن باشد بدقت آن را مورد بحث و بررسي قرار ميدهد.
وي افزود : از ميرداماد اگر چه كتاب مستقلي در باب علم اصول به دست نيامده، ولي از لابلاي مباحث فقهي او ميتوان به مباني اصولي وي دست يافت. برخي از اين مباني كه وي مورد كاوش قرار داده عبارتند از: مفهوم شرط و مفهوم غايت، دلالت نهي بر فساد، شهرت، تجزّي در اجتهاد.