در بخش پایانی این نشست درباره ارتباط و بده بستانی که بازیگران برای ایفای نقششان در این سریال داشتند، حضور موثر تهیه کننده در مجموعه ، چگونگی شکل گیری تکیه کلامها و لحن کاراکتر داوود و احتمال ساخت سری دوم "دزد و پلیس" صحبت کردیم.
*خبرگزاری مهر، سرویس فرهنگ و هنر: درباره رابطه دو شخصیت داوود و ناصر و بده و بستانی که با هم دارند هم کمی توضیح دهید. این دو شخصیت از "ساختمان پزشکان" می آیند و جنس رابطهشان هم در هر دو سریال به هم شبیه است. چون دو کاراکتر که معمولا یکی از آنها باهوش تر و درون گراتر و محتاط تر و دیگری کله شق و صبور و برون گرا و کمی خنگ است در بسیار از فیلم های جذاب امروزی و کلاسیک به چشم می خورند.
تشکر: من حرف شما را اصلاح می کنم سه شخصیت. چون باید خانم دهقان و کاراکتر فریبا را هم دراین سریال به حساب بیاوریم. شاید حجم حضور من با هومن برق نورد است که این حس را پر رنگ تر می کند. مثلا در" ساختمان پزشکان" من و شقایق دهقان بیشتر مقابل هم بازی داشتیم و این تقابل در "دزد و پلیس" بین من و هومن پررنگ تر شده است. در سکانسهایی که سه نفری بازی داریم این ارتباط بسیار خوب درآمده و جذاب شده است.
*مثل سکانس زندان که بسیار فوق العاده از کار درآمده است و یا سکانس ظرف شستن.
کریمی: البته این سکانس ها بعد از 20 برداشت به خاطر خندههای بهنام بالاخره گرفته شد!
تشکر(با خنده): اگر خنده های من نبود شاید کار سه ماهه تمام می شد. اما نوع رابطه و بده بستان داود و ناصر سوالی است که معمولا در مصاحبه ها از ما می پرسند و به نظرم به خاطر این است که این ارتباط به درستی درآمده و به این دلیل برای مردم شاخص شده است. من بابت این اتفاق به شدت خوشحالم چون به بازیگر نقش مقابلی که روبروی من قرار دارد به شدت اعتماد دارم چه در "ساختمان پزشکان" که شقایق دهقان روبرویم بود چه در این سریال که با هومن برق نورد بیشتر بازی دارم. این اعتماد خیلی خوب جواب داده است.
من در سکانسی به فرض حتی اگر چشمانم را ببندم و دیالوگ بگویم و یا حتی اگر دیالوگ هم نگویم باز خیالم راحت است چون می دانم که هومن برق نورد روبروی من بازی می کند. البته این خیال راحت بابت سکانسی است که قرار است گرفته شود نه بابت هومن برق نورد و شقایق دهقان یا بهنام تشکر. همه هم و غم ما این بود که وقتی سکانسی به دست ما می رسد خروجی آن چه باشد. کاملا هم واضح و مبرهن بود برایمان که مثلا در فلان سکانس نقش هومن پر رنگتر است پس من و شقایق دهقان به نفع هومن عقب نشینی می کردیم و یا مثلا در سکانس های دو نفره ای که قرار است هومن بیشتر دیده شود من با آگاهی قواعد را رعایت می کنم تا او دیده شود.
اگر ما بخواهیم توی بازی هم برویم کار خراب می شود. در این جور کارها اندازه بازی بسیار مهم است. کافی است در جایی من فکر کنم که باید بیشتر از هومن یا خانم دهقان دیده شوم یا بالعکس و همین کار را خراب می کند. مثلا شقایق دهقان در "ساختمان پزشکان" به لحاظ نقشی که داشت و به لحاظ حمله کردن به نقش فوق العاده بود. بنابراین اگر من با هومن فکر می کردیم که باید در سکانسهای متعلق به خانم شیرزاد دیده شویم کارخراب می شد. البته این رفتارها و بازیخوریها در گذشته وجود داشته و هنوز هم در خیلی از کارها به چشم میخورد اما منسوخ شده و دیگر جواب نمیدهد.
دهقان: این رفتارها برای خود بازیگر ضرر دارد. مثلا بازیگری که فقط به صرف دیده شدن کارش وارد کاری می شوند به کار گروهی فکر نمی کند و در نهایت بیننده را هم اذیت می کند. مثلا در سریالی که من در آن حضور داشتم یکی از خانم های بازیگر به جای اینکه سعی کند در کارش با بقیه بازیگران ارتباط خوبی به وجود بیاورد بیشتر می خواست خودش دیده شود و این مسئله از چشم مخاطبان هم دور نمانده بود. این بازیگران برایشان فرقی نمی کند چه بازیگری جلوشان بازی کند آنها فقط بازی خودشان را می کنند.
مسئله دیگری که می خواهم به آن اشاره کنم سوالی است که اغلب از ما می پرسند که نگران نبودیم همان گروه سریال "ساختمان پزشکان" قرار است "دزد و پلیس"را کار کنند و ممکن است همان شخصیتها برای مخاطبان تداعی شوند؟ باید بگویم که اتفاق بسیار خوبی برای من افتاد که با بهنام تشکر کار کردم چون سر"ساختمان پزشکان" من و تشکر بیشتر از بقیه با هم بازی داشتیم و هیچ کس به اندازه او به جزئیات بازی من آشنایی ندارد. به این معنی که سر تمرین این سریال هرنکته ای که کمی نقش من را به خانم شیرزاد شبیه می کرد را به من گوشزد می کرد. تشکر حتی بیشتر ازخود من به نقشم آشنایی داشت و آن را می شناخت.
تشکر: نه واقعا این طور نیست اما با این مسئله موافقم که کار اصلا شوخی بردار نیست و از سر تعارف هم این حرف را نمی زنم. اما لحظاتی دربازی من هم بوده که شقایق دهقان به من گوشزد کرده که نقشم را دارم شبیه نیما افشار"ساختمان پزشکان" بازی می کنم.
بعضی مواقع نکاتی در متن است که شاید نویسنده به آن فکر کرده اما جزئیات آن را در متن لحاظ نمی کند و فکر می کند که بازیگر خودش می گیرد که باید چکار کند. یکی از بازیگران که جزئیات را در کارش کاملا رعایت می کند هومن است. مثلا در بعضی سکانس ها خود من دچار شک می شدم که الان قرار است نقش داوود پلیس را بازی کنم یا این سکانس متعلق به زمانی است که حافظه ام را ازدست داده ام و هنوز خفن هستم. مثلا در یک سکانس خودم دو به شک بودم که قرار است خفن باشم یا پلیس اما برق نورد به درستی می توانست من را راهنمایی کند.
برق نورد: (با خنده) مثلا من در سکانسی به بهنام می گفتم حواست باشد این سکانس متعلق به قسمتهایی است که خلافکار هستی او هم می گفت خیالت راحت باشد گرفتم. بعد از چند دقیقه به نظرم می آمد اشتباه کردم و می گفتم نه بهنام این سکانس مال زمانی است که تو پلیس هستی بازهم بهنام می گفت خیالت راحت گرفتم. بعد دوباره پشیمان می شدم و می گفتم نه نه اشتباه کردم الان خفن هستی.... کلا من هرچی می گفتم بهنام می گفت خیالت راحت باشد گرفتم...
مهرآوران: وقتی نویسنده می داند چه بازیگری قرار است نقش را بازی کند هم راحتتر است و هم خلاقیتش بیشتر نمود می یابد. بنابراین این مسئله که نویسنده بازیگران را بشناسد بسیار مهم است.
برق نورد: درست است و نویسنده به این شکل بهتر شخصیتها ومیزان توانایی های بازیگران را می شناسد.
مهرآوران:البته محراب از این به بعد قرار است من را بشناسد و برایم نقش بنویسد!
قاسم خانی: البته انتخاب آقای مهرآوران پیشنهاد من بود.
دهقان: خوب من بیشتر از همه به این متهم می شوم که نویسنده چون همسرم است برای من بیشتر نقش می نویسد!
قاسم خانی: چیزی که فکر می کنم خیلی در کار مهم است تهیه کننده است. ما یک تهیه کننده داشتیم در کار که خیلی به ما اطمینان داشت و ما را می شناخت. و اینکه تهیه کننده آدم کتابخوانی است و سریالهای روز دنیا را دنبال می کند، سواد این کار را دارد و پیگیر است. در جلساتی که ابتدا داشتیم و درباره بازیگران صحبت می کردیم چگینی می دانست که کدام بازیگران به کدام نقش ها شبیه هستند و وقتی مثلا من پیشنهاد حضور مهرآوران را برای نقش پدر دادم تهیه کننده به درستی بازیگر را می شناخت و نقش را هم کاملا خوانده بود و به آن اشراف داشت.
از طرف دیگر ما پیمان قاسم خانی را به عنوان مشاور پروژه در اختیار داشتیم که در همه مراحل در کنار کار بود و در زمان تولید این کار مداوم در اختیار سریال بود. حتی سعید آقاخانی را هم پیمان برای کارگردانی سریال پیشنهاد کرد. وقتی که درباره انتخاب بازیگران صحبت می کردیم همگی با هم تفاهم داشتیم. یک لیست 4- 5 نفره برای هر نقش داشتیم که در راسش هم همین بچه ها بودند.
تنها چیزی که من را نگران می کرد بهنام تشکر بود. چون او را به درستی نمی شناختم اما در"ساختمان پزشکان" که من آن را نوشته بودم بهنام در نقش یک دکتر روانشناس، بسیار خوب جا افتاده بود بنابراین مطمئن نبودم بتواند تصویر درستی ازیک آدم خلافکار ارائه دهد. اما خوشبختانه او من را شگفت زده کرد و بسیار خوب از عهده نقش یک خلافکار و البته پلیس برآمد.
روز اول که با سعید صحبت می کردیم قرار شد به سراغ برخی بازیگران که در یک ژانر بخصوص کار می کنند و او قبلا با آنها همکاری کرده بود نرویم. البته ما فکر می کردیم که این مسئله با مخالفت سعید روبرو شود که در عمل او خیلی هم موافق این اتفاق بود. و گفت اگر در کارهای قبلی ام از فلان بازیگران استفاده می کردم به دلیل این بود که فیلمنامه کاملی در اختیار نداشتیم و باید با کمک بداهه پردازی بازیگران به نتیجه می رسیدیم اما الان که فیلمنامه کامل در دستمان است لزومی به استفاده از آن گروه بازیگران نمی بینم. بنابراین همه با هم تفاهم داشتیم و اکثر بازیگران نیز در این سریال نقشهای متفاوتی با کارهای قبلیشان بازی کرده بودند حتی خانم گلچین که دیر به پروژه اضافه شدند.
* البته خانم گلچین شاید تنها کاراکتری باشد که شبیه نقشهای قبلی اش بازی میکند کاش اینجا بود و درباره نقشش توضیح می داد.
قاسم خانی: البته وقتی بازیگری دیر به گروه اضافه می شود کارش بسیار سخت است. بازیگران با هم هماهنگ شدهاند و بده بستان دارند اما وقتی بازیگری دیر به گروه می پیوندد هماهنگ شدن با گروه برایش بسیار سخت است. ما در کارهای قبلی مان هم بازیگر مهمان داشتیم و آنها هم دیر می توانستند خودشان را با گروه هماهنگ کنند. مثلا در یکی از قسمتهای"پاور چین" نگار فروزنده به عنوان بازیگر مهمان حضور داشت. او بازیگر حرفه ای است و با کارگردانهای بزرگی مثل مهرجوی هم کار کرده اما نمی توانست خودش را با ریتم و سرعت کار وفق دهد. مثلا در صحنه ای مهران مدیری حین ضبط و زمانی که خودش هم در صحنه حضور داشت به او میزانسن داد که تا آخر برنامه فروزنده به خاطر این حرکت گیج بود. مدام می گفت مدیری وسط سکانس به من میزانسن داده است. بنابراین مرجانه گلچین هم خیلی دیر به کار پیوست و در آن زمان دیگر همه بازیگران با هم هماهنگ بودند.
* درباره شکل گیری لحن داوود و صداسازی که برای این کاراکتر انجام دادید و تکیه کلام هایی که در کار استفاده می شود هم توضیح می دهید؟
برق نورد: من معتقدم که یک آدم جدید یک قیافه و فیزیک جدید دارد. من صدا برایم همیشه مهم بوده است و زمانی هم که کارگردانی می کنم و قرار است کار بدون قطع گرفته شود در برخی مواقع کار را نمی بینم و فقط گوش می کنم. چون بازیگر برخی مواقع نمی داند درلحنش آهنگی که باید باشد نیست. بنابراین صدا برای من خیلی مهم است. احساس کردم این کاراکتر باید صدای جدید داشته باشد و اولش هم می ترسیدم که ممکن است درست از آب در نیاید اما خوشبختانه این طور نشد.
درباره به کارگیری تکیه کلام ها هم به این شکل بود که مثلا محراب در صحنه ای تکیه کلامی را می نوشت و وقتی می دید ما در جاهای دیگر هم از آن استفاده می کنیم در سکانس های دیگر هم آنها را برای ما نوشت مثل جمله"ما دو راه بیشتر نداریم..."
اما تکیه کلام های کوچکی مثل "دوست خوب من" یا "پنبه ها رو از گوشت درآر...درآر...درآر" را خودم به کار اضافه کردم.
البته همه بچه های پشت صحنه به من در استفاده از این تکیه کلام ها کمک می کردند من هم پیشنهادها را می گرفتم و در جاهایی ممکن بود استفاده کنم اما نظر نهایی را در نهایت خودم می دادم. یکی از بچه های گروه که کلا با نقش داووود زندگی می کرد و شب با آن شخصیت می خوابید. صبح هم که می آمد سر صحنه کلی پیشنهاد برای من داشت و می گفت مثلا فلان دیالوگ را هم بگو یا فلان تکیه کلام را اینجا استفاده کن....
دهقان: آنقدر نقش داوود همه ما را شگفت زده کرده بود که همه هر پیشنهادی را که دوست داشتند به برق نورد می دادند. من فکر می کنم او برای انتخاب این همه پیشنهاد زیر فشار بود و اذیت می شد. من خودم گاهی جلو خودم را می گرفتم و همش می خواستم بگویم این را هم بگو این جمله را هم با فلان لحن بگو.... همه عوامل پشت صحنه از فنی گرفته تا تدارکات به برق نورد پیشنهاد می دادند.
*بحث ساخت سری دوم این سریال هم مطرح شده است. با توجه به شناختی که از عوامل دارید فکر می کنید چقدر این کار قابلیت و ظرفیت ساخته شدن سری دوم را دارد و اگر دارد کی احتمال ساخته شدن کار می رود.
کریمی: ما پاپان کار را طوری گرفتیم که قابلیت ادامه دادن آن وجود داشته باشد. مدیران شبکه هم خیلی مشتاقند که ادامه کار ساخته شود اما این مسئله بیشتر به نظر محسن چگینی باز می گردد چون یک متن دیگر را هم محراب نوشته که قرار است به زودی در دستور کار قرار گیرد اما خود من هم دوست دارم که قسمت دو این سریال ساخته شود. همه چیز بستگی به نظر سازمان و تهیه کننده دارد.
برق نورد: برخی سریال های استودیویی خارجی که ساخته می شوند می بینیم که مثلا بچه ها در یک کار بزرگ شده اند و هنوز هم کار پخش می شود. یک سریال می تواند سال ها ادامه پیدا می کند و سوژه ها هم بیات نشوند.
دهقان: البته آنها دستشان برای تولید برخی سوژه ها بازتر است. اگر ما هم قوانین مشخصی داشتیم که مدون بودند شاید می توانستیم یک کار را سالها ادامه دهیم. اما در حال حاضر تکلیف ممیزی ها در تلویزیونی مشخص نیست.
کریمی: واقعا باید چنین تیم هایی را حفظ کرد چون با یکدیگر هماهنگ هستند و می توانند در کنار هم بدون مشکل کار کنند. ما الان یک گروه ثابت بی دردسر و فعال داریم که حاشیه ای هم ندارند. این گروه باید به عنوان یک سرمایه در نظر گرفته شود و به آنها بها داد.
دهقان: در حال حاضر آشتی دادن مردم با تلویزیون کار راحتی نیست. زمانی که مثلا ما "شبهای برره" یا "پاورچین" را کار می کردیم واقعا آمار بینندگان 90 درصدی بود و خیابان ها خلوت می شد. آن موقع رقابت راحت تر بود چون مردم تلویزیون خودمان را نگاه می کردند اما الان مثلا از بین 10 نفر تنها 5 نفر یک سریال پر مخاطب را می بینند اما 7 - 8 سال قبل ازبین 10 نفر 9 نفر یک کار پر مخاطب را دنبال می کردند.
..................
گفتگو:مریم عرفانیان، آروین موذن زاده، محمد صابری.