تاثیر قیام امام حسین (ع) در درجه اول خط بطلان کشیدن بر حاکمیت امویان وسقوط آنان است. در واقع عاشورا در دو جهت در سقوط دولت اموی تاثیر گذارده است. جهت اول: زیر سوال بردن اسلامیت بنی امیه، نشان دادن چهره واقعی آنان، افشای فریبکاری های اموی که رسیدگی نکردن به حقوق مردم وسعی در جهت تخریب هویت دینی مردم بوده است.
جهت دوم : تاثیر نهضت امام حسین (ع) در سقوط امویان در وهله دوم آن بود که پس از رحلت رسول خدا (ص) دوگروه برای به دست گرفتن رهبری جامعه ی اسلامی مطرح بودند. یکی بنی هاشم ودیگری بنی امیه که علی رغم استحقاق به دلیل فراهم شدن بستر اجتماعی بنی امیه غلبه کرده وبنی هاشم مسکوت ماندند.
اما نهضت کربلا به وضوح نشان داد که گروه دیگر نیز هم چنان فعال است و رهبری جریان مخالف آماده است تا با ساقط کردن حکومت اموی یک حکومت علوی تاسیس کند.
به واقع در اوج فشار امویان، نهضت کربلا فعال بودن بنی هاشم واهل بیت (ع) را نشان میدهد. از جمله تاثیرات دیگر قیام امام حسین (ع) این بود که حادثه کربلا جرقهای شد تا مسلمانان در مجالسشان از زیاده روی یزید در دوری از دین خدا بسیار سخن گفته تا آنجا که برکناری او را واجب شمرند ومردم مدینه در برابر حکومت یزید شورش کنند. در واقع شورش مردم مدینه که از آن به واقعه حره تعبیر میشود بخشی از دستآوردهای حادثه کربلا است.
شورش دیگر پس از واقعه عاشورا قیام عبدالله بن زبیر وانتقادت شدید وی از زمامداری یزید ووقوع حادثه کربلا است
که مردم بسیاری را نیز می تواند با خود همرا ه سازد. در خصوص ادامه تاثیرات قیام امام حسین (ع) برنهضت تشیع می توان از دو قیام مهم یکی قیام توابین در سال 61 هجری ودیگری قیام مختار ثقفی در سال 66 هجری نام برد.
مبارزات این دو گروه پس از حادثه کربلا مهم بوده و خونخواهی آنان بستری را فراهم می آورد تا انقراض امویان را سرعت بخشد زیرا یاد آوری شهادت امام حسین (ع) توسط این دو گروه وذکر مصایب آنان خشم مردم را نسبت به عمال بنی امیه دوچندان میکند و روند روبه اضمحلال بنی امیه را شدت میبخشد.