محسن حسام مظاهری از انتشار مجموعه‌ای از داستان‌های خود با عنوان «مامور سیگاری خدا» خبر داد.

محسن حسام ‌مظاهری در گفتگو با خبرنگار مهر، از انتشار اثر تازه‌ای از خود با عنوان «مامور سیگاری خدا» از سوی نشر افق خبر داد و گفت: این کتاب محصول چندین سال فعالیت من در حوزه پژوهشگری علوم اجتماعی است و در واقع داستان‌هایی واقعی را روایت می‌کند که برگرفته از گفتگوهای مردم در محیط‌های عمومی به ویژه تاکسی‌هاست که توسط من ضبط شده و به صورت مستند مورد استفاده قرار گرفته است.

وی افزود: گفتگوهای به کار رفته در تولید داستان‌های این کتاب به طور عمده در سال 87 و 88 و در تاکسی‌های شهر تهران جمع‌آوری شده و حتی زمان مکان ضبط شدن این گفتگوها نیز توسط من به ثبت رسیده و در نهایت هرکدام به داستانی مستقل مبدل شد.

حسام مظاهری افزود: بخش قابل توجهی از دیالوگ‌هایی که برای نوشتن ماجراهای این کتاب استفاده شده است را می‌توان زبان مخفی مردم در جامعه پیرامونی خودمان بدانیم. تاکسی از نظر من یک جامعه کوچک است که نبض جامعه در این زبان مخفی می‌زند.

محقق و مولف کتاب «رسانه شیعه» همچنین به مقدمه این کتاب اشاره کرد و گفت: همانطور که در مقدمه نوشته‌ام من داستان‌نویس نیستم و مطالبی هم که در این مجموعه می‌خوانید داستان‌های من نیستند. من یک راوی‌ام و این‌ها روایت‌های پراکنده‌ من از تجارب تاکسی‌سوارشدنم در شهر هستند. گرچه قالب روایتشان داستانی است، اما کوشیده‌ام آینه‌ای باشم حتی‌الامکان و آن‌چه دیده و شنیده‌ام را به مخاطبم معرفی کنم. این یعنی اگر اظهارنظر و بیان موضعی در این روایت‌هاست و اگر نامی از کسی یا جایی برده شده و قضاوتی پیرامونش بیان شده و اگر انتقادی و اعتراضی یا به عکس تأییدی و تمجیدی طرح شده، الزاما مطابق نظر و موضع و مورد تأیید من نبوده و گاه کاملاً مخالف رأی و نظر من است.

این نویسنده همچنین تاکید کرد: داستان‌های این کتاب حرف‌هایی است که روزی، کسانی از ساکنان تهران، وقتی سوار تاکسی بوده‌اند، زده‌اند و از قضا من هم آن‌جا بوده‌ام و شنیده‌ام و روایتشان کرده‌ام. مکان و زمان ذکرشده در بالای هر روایت هم شاهدی است  برای استناد این روایت‌ها. البته که در هر حال، خواسته و ناخواسته، این‌ها روایت من است و به اقتضای همین «من» بودن، ناگزیر رنگی از من دارد و قلم و منظر من. شاید اگر هرکدام وقایعی که در این‌جا روایت شده‌اند را یکی دیگر از شاهدان و سرنشینان تاکسی روایت می‌کرد، مطلبی دیگر، با رنگ و بویی دیگر و مضمونی متفاوت می‌شد.

وی با اشاره به برخی نوشته‌های داستانی منتشر شده در مطبوعات و جراید با عنوان ‌«تاکسی‌نوشت» گفت: این کتاب از منظر یک پژوهشگر اجتماعی  و با دغدغه مستندسازی نوشته شده است و در نظرم هست که نوشتن آنها را ادامه دهم. این روایت‌ها به همان اندازه که واقعی‌اند، زاده‌ خیال راوی‌شان نیز هستند و به همان اندازه که زاییده‌ خیال‌اند، در واقعیت رخ داده‌اند. در توان من ـ و هیچ‌کس دیگر ـ نیست که این‌جا مرز واقعیت و خیال را دقیقاً شفاف کنیم. این دیگر بسته به اختیار و انتخاب مخاطب است؛ می‌تواند این روایت‌ها را اساسا داستان‌هایی آفریده‌ ذهن یک نویسنده بداند، یا گزارش‌های مستند یک پژوهشگر اجتماعی از وقایعی پراکنده، یا هر دو و یا هیچ‌کدام.