به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ایندیپندنت، با وجود تمایلات مغزهای اقتصاد جهان همچون "جرج سورس" و "بوریس جانسون"، یورو توانست یک سال دیگر را نیز پشت سر بگذارد.
2012 سالی بود که به دلیل تناقض های موجود همانند یک پول رایج بدون یک اقتصاد یکپارچه، یا یک هدف سیاسی مشخص و یا حتی یک بانک مرکزی مناسب، جهان وارد عصر یخبندان در بعد اقتصادی گردید. |
سال 2012 زمانیکه رهبران اروپایی در آخرین نشست خود نتوانستند به توافقی درباره بودجه آتی اتحادیه اروپا برسند و یا بازارهای اقتصادی در ایتالیا، اسپانیا و یونان مجبور به تعطیلی شدند، سالی بود که یورو سرانجام محکوم به فنا شد.
2012 سالی بود که به دلیل تناقض های موجود همانند یک پول رایج بدون یک اقتصاد یکپارچه، یا یک هدف سیاسی مشخص و یا حتی یک بانک مرکزی مناسب، جهان وارد عصر یخبندان در بعد اقتصادی شد.
در ماه ژوئن، سورس پیش بینی کرده بود که یورو فقط چند روز دیگر زنده خواهد بود، اما این واقعا جای تعجب است که یورو همچنان وجود دارد. یورو همچنان قویتر از دلار و پوند در بازارهای مالی است و دولتهای اروپایی ثابت کرده اند که می توانند این راه را ادامه بدهند.
در سال 2012 "ماریو دراگی" رئیس جدید بانک مرکزی اروپا نامزد کسب عنوان قرمان اروپا بود، وی به این نتیجه رسید که فرانکفورت تا کنون در خصوص وضعیت یورو بدگمان بوده و دولت های مستقل باید ملت ها و کشورهایی را که در خطر هستند از این وضعیت نجان دهند.
به عبارت دیگر بانک مرکزی اروپا، اکنون مدعی است که طرح چاپ بی وقفه پول که توسط انگلیس و خزانه داری آمریکا از سال 2008 و برای نجات اقتصاد آمریکا و انگلیس انجام شد اقدام مناسبی بوده است.
از زمان آغاز بحران اقتصادی در اروپا از سال 2010 میلادی، بازارهای اقتصادی دو راه را پیموده اند، یک عده اعتقاد دارند که معتقدند کار عاقلانه آن است که همه پول خود را برای حل بحران سرمایه گذاری کنند و عده ای دیگر نیز معتقدند که این روش راهکار مناسبی برای خروج از بحران نیست.
و در این میان دراگی ( رئیس بانک مرکزی اروپا ) کسی بود که از ایده گروه دوم در برابر تفکر گروه اول حمایت کرد . او به بازارهای مالی توصیه می کرد که یورو را از بین نبرده و به اقتصاد جهانی ضربه نزنند و در واقع او به دولتهای اروپایی حاضر در منطقه یورو یک فضا برای تنفس ارائه کرد.
اما با وجود آنکه یورو توانسته سال 2012 را پشت سربگذارد این پرسش اصلی همچنان وجود دارد که آیا یورو می تواند همچنان به حیات خود ادامه بدهد؟
بحران موجود در منطقه یورو، بحران هویت نیز محسوب می شود. |
در سال 2012 دولت های حوزه یورو در حالی که بدهی های بالایی داشتند سعی کردند تا سال را به پایان برساند و همین امر سبب شد تا آنها یک بدهی بزرگ برای اینده خود به وجود بیاورند.
این دولت ها همچنان درحال بررسی راه های تشیکل یک "دولت اقتصادی" برای منطقه یورو ( سرزمین یورو) هستند. در تئوری این دولت اقتصادی به منطقه یورو یک سیاست و یک راهکار واحد ارائه می دهد، اما با این وجود، این دولت اقتصادی نمی تواند به سرعت شکاف موجود میان اقتصادهای فرانسه و آلمان را پر کند.
بحران موجود در منطقه یورو چیزی فراتر از بحران بدهی است. در واقع این بحران به دلیل وجود چندگانگی مدل های اقتصادی در میان کشورهای عضو منطقه یورو است.
علاوه بر این، بحران موجود در منطقه یورو، بحران هویت نیز محسوب می شود. شکل دادن یک پول رایج بدون اینکه سیاست واحدی برای استفاده از آن وجود داشته باشد، سبب شکل گیری پرسش هایی از این دست می شود.
"تا کجا کشورهای منطقه یورو آماده هستند تا مراکز تصمیم گیری ملی را تبدیل به نهادهای حکومتی کرده و یک اقتصاد واحد را تشکیل دهند؟ این اقتصاد واحد چه سطحی از مشروعیت دموکراتیک را خواهد داشت؟ "
علاوه بر این موارد در سال 2012 شاهد اتفاقات دیگری در اروپا بودیم که یکی از مهمترین آنها تغییر دولت در فرانسه و روی کار آمدن "فرانسوا اولاند" بود. اولاند پس از آغاز به کار به عنوان رئیس جمهور در حوزه اقتصادی راهی متفاوت از سیاست های سارکوزی را برگزید.
سال 2012 در حالی به پایان رسید که اختلافات بزرگ میان پاریس و برلین همچنان وجود دارد و حتی ممکن است که این اختلافات بزرگتر از زمان شکل گرفتن اتحادیه اروپا باشد.
در این میان، پاریس از حل بحران از طریق گرفتن تضمین از کشورهای منطقه یورو سخن می گوید و برلین نیز معتقد است که حل بحران از طریق تشکیل یک دولت واحد اقتصادی است.