مديريت دولتي در عرصه سينما بويژه در بخش فعاليت هاي بين المللي فرسوده شده است .

عليرضا رئيسيان فيلمساز نام آشناي كشورمان در ادامه سخنان خود پيرامون اهميت وجود استراتژي فرهنگي در عرصه سينما با اشاره به اين مطلب، از مديريت فرسوده دولتي به عنوان يكي از نتايج نبود استراتژي فرهنگي ياد كرد و گفت :" تعاريف اين مديريت در مورد فعاليتهاي بين المللي سينمايي مربوط به 17 سال پيش است يعني زماني كه فعاليت هاي بين المللي تازه در حال شكل گيري بود . يه همين خاطر هنوز تعريف درستي از جشنواره هاي تازه و تعاريف جديدي از جشنواره هاي باسابقه جهاني در دست مديران نيست . حتي برنامه اي براي ايجاد ارتباط ميان اين جشنواره ها و سينماي ايران يا ايجاد عرصه هاي تازه براي سينماي ايران در كشورهاي قاره آفريقا ، استراليا و حتي خاورميانه وجود ندارد . اين پرسش بسيار جدي ست كه چرا در كشور هاي اطرافمان كه فارسي زبان هم هستند  هيچ بازاري براي سينماي ايران مهيا نشده است ؟  در حالي كه ايران در سال 1990 اقدام به معرفي سينماي ايران به كشور هاي خاورميانه بويژه كشورهاي حوزه خليج فارس كرد امامتاسفانه اين اقدام پي گيري نشد . دليل اين كم كاري شايد نبود برنامه ريزي مشخص در عرصه فرهنگي و سينمايي كشور باشد چون درهمان مقطع استقبال چشمگيري از فيلم هاي سينمايي شد . در صورتي كه جدا از پتانسيل هاي سينماي ايران حداقل بواسطه زبان مشترك فارسي ميان ما و بسياري از كشورهاي حوزه خليج فارس مي توانستيم بازار خوبي براي سينماي كشورمان و فرصت مناسبي براي ايجاد ارتباطات فرهنگي مهيا كنيم . "

 پرسش بسيار جدي ست كه چرا در كشور هاي اطرافمان كه فارسي زبان هم هستند  هيچ بازاري براي سينماي ايران مهيا نشده است ؟  در حالي كه ايران در سال 1990 اقدام به معرفي سينماي ايران به كشور هاي خاورميانه بويژه كشورهاي حوزه خليج فارس كرد امامتاسفانه اين اقدام پي گيري نشد

رئيسيان در پاسخ به اين سئوال كه چرا عليرغم وجود تجربه حضور فيلمسازان ، تهيه كنندگان و مديران فرهنگي در مجامع بين المللي سينمايي و شناخت آن ها از اهميت برنامه ريزي در عرصه سينما هيچ اتفاق چشمگيري در برنامه ريزي كلان  سينماي ايران نيافتاده است گفت :" غالبا فيلمسازان و تهيه كنندگاني كه به اين شناخت رسيده اند پس از مدتي به خاطر آنكه كاري براي بهبود وضع سينما از دستشان برنمي آيد به كلي از سينماي ايران جدا مي شوند و فعاليت خود را به تامين خواسته بازارهاي  بين المللي معطوف مي كنند . اين دوري از سينماي ايران گاهي باعث مي شود حتي شناخت خود را نسبت به احوالات امروز سينما از دست بدهند يعني پس از مدتي ديگر خبر درستي از نحوه توليد ، هزينه توليد ، و عوامل حرفه اي سينماي كشورمان ندارند . برخي هم كه اساسا يك شبه ره صد ساله رفته اند و بصورت ناگهاني به موقعيتي برجسته پرتاب شده اند بدون آنكه حتي كوچكترين شناختي از سينماي ايران داشته باشند . به همين خاطر علي رغم وجود شناخت نسبتا درستي از تاثير برنامه ريزي طولاني مدت در بهبود وضع نابسامان سينما هيچ اتفاق مثبتي در اين عرصه رخ نمي دهد . دراين ميان براي مديران نيز به دليل تغييرات زود هنگام و مداوم فرصتي جهت برنامه ريزي و تاثير گذاري باقي نمي ماند . "
وي در ادامه بر اهميت جايگاه سينماي ايران در بازار بين المللي فيلم و موقعيت تاثير گذار فرهنگي سينماي كشورمان بر ديگر كشورها تاكيد كرد و گفت :"به عنوان مثال اگر سينماي سرزميني مثل استراليا موقعيت برجسته اي مشابه موقعيت سينماي ايران را در اختيار داشت قطعا به خوبي از آن استفاده مي كرد . سرنوشت فيلمساز ايراني در مقايسه با استاندارد هاي جهاني فاجعه اي غم انگيز است . سينماي استراليا مانند بسياري ديگر از كشورها به شدت حسرت موقعيت سينماي ايران را مي خورد ولي سينما گر استراليايي در مقابل فيلمساز ايراني به لحاظ مالي و جايگاه اجتماعي وضعيت ممتازي دارد. اين وضعيت را اضافه كنيد به برخورد هاي نامناسب و بعضا سياسي اي كه مسئولين در عرصه بين الملل با  فيلم و فيلمساز ايراني مي كنند . برخوردهايي كه به هيچ وجه در شان فيلمساز ايراني نيست . "