دکتر منوچهر صانعی دره بیدی، استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه شهید بهشتی در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد نقش و جایگاه فلسفه در غرب و در کشور ما گفت: فلسفه در ممالک غربی یک معنا و در کشور ما یک معنای دیگری دارد.
وی افزود: در کشور ما واژه فلسفه را به مجموعه معارف بشری اطلاق می کنند که حجم کلان آنها مباحث اسطوره ای، اعتقادی، دینی، صوفیانه، عرفانی و ... است. بنده از استادان تقریبا درجه اول فلسفه در کشور خودمان شنیدم که فرقی بین فلسفه و عرفان نیست، فلسفه عرفان و عرفان فلسفه است.
صانعی با تأکید بر اینکه در حالی که از دیدگاه مغرب زمین چنین چیزی وجود ندارد، اظهار داشت: اگر این حرف را به کانت می زدید، اگر دانشجو بودید حتما از کلاس درس بیرونتان می کرد و اگر دانشجویش نبودید حتما به حرف شما می خندید.(این را از این بابت می گویم که کانت در جایی یک صوفی را تمسخر کرده و به ریشخند گرفته است.)
این محقق و استاد دانشگاه با بیان اینکه اصولا در کشور ما در مورد مفهوم فلسفه دچار سوء تفاهمی هستیم، تصریح کرد: فلسفه ای که عموما در کشور ما فهمیده می شود در تفکر غرب این گونه نیست. فلسفه آن گونه که یونانی ها شروع کردند و پیش بردند و در مغرب زمین از دکارت به بعد پیش رفت، عقلی است که فلسفه خوانده های کشور ما چندان آنرا نمی شناسند. جسته و گریخته شاید افرادی با توجه به فلسفه های غرب باشند، ولی عموما در کشور ما شناخته نشده است.
وی در مورد راه حل این معضل بیان کرد: ابتدا باید این سوء تفاهم را برطرف کنیم. این یک مشکل فرهنگی است که می فرمایند فلسفه همان عرفان و عرفان همان فلسفه است. من از زبان خاص یک استاد فلسفه این دیدگاه را شنیدم، اما این دیدگاه رایج است.
استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه شهید بهشتی تأکید کرد: نمی دانم برای رفع این مشکل فرهنگی باید از کجا شروع کرد و چگونه می توان این معضل را حل کرد، در واقع احتمال این است که با مطالعات عمومی این خطا به تدریج برطرف شود و کم کم عقب نشینی کنند.