خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: اگر ریشه دشمنی در میان دو کس از میان برود دشمن دوست می شود و کینه اش از بن کنده می شود، ولی کینه حسود ریشه اش از بن کندنی نیست.

اگر بگوییم حسود انسان نیست راه دوری نرفته ایم، بلکه حسود از حیوانات و جانوران هم پست تر است.زیرا آنان در برابر زیان یا می گریزند ویا از خود دفاع می کنند. ولی حسود زیان ها را به سوی خود می کشاند وبه اختیار خود را در آتش می اندازد. حسود شریرترین دشمنان است زیرا هر دشمنی را با محبت و مهربانی می توان رام نمود ومی توان با پوزش خواستن و خوشرویی آرام ساخت تا از دشمنی درگذرد و از دوستی در آید ولی با حسود هرچه دوستی و مهربانی شود ومحبت نشان داده شود دشمنی اش شدیدتر وعنانش افزون تر وخطرناک تر می گردد.

اگر ریشه دشمنی در میان دو کس از میان برود دشمن دوست می شود و کینه اش از بن کنده می شود.ولی کینه حسود ریشه اش از بن کندنی نیست. کسی به حسود خود گفت:چه کنم که ازدشمنی با من در گذری؟ حسود پاسخ داد:می خواهم روی زمین نباشی!

گاهی دشمنی حسود با کسی است که هیچ گاه از او بدی ندیده بلکه همیشه از او به وی خوبی رسیده است. این جاست که آن پاک نهاد هرچه بیشتر نیکی کند دشمنی آن حسود افزون تر می گردد.زیان حسد در آغاز به خود حسود می رسد و سپس به کسی که بر او رشک می برد، مانند ابلیس که در اثر رشک بر آدم برای خود بدبختی وروسیاهی همیشگی بار آورد، ولی در برابر برگزیدگی و رستگاری نصیب آدم گردید.

امام صادق(ع) در این باره می فرماید: محسود باش وحسود مباش. چرا کفه ترازوی عمل حسود همیشه سبک و بی ارزش است. ولی محسود به واسطه کارهای خوبی که از او سر می زند کفه ترازوی اعمال وکردارش سنگین و پرارزش می شود. حسد ایمان را می کشد و روح عبادت ایمان است. پس حسود را ایمانی نیست تا کفه ترازوی عملش سنگینی کند وعباداتش به سنجش درآید.

حسان بن ثابت می گوید: من کودکی هفت ساله بودم که در مدینه شنیدم یک یهودی بر بالای بام فریاد می زند: ستاره محمد -پیغمبرآخرالزمان- طلوع کرد. در آن روز رسول خدا در مکه متولد شده بود. حسادت و رشک یهودیان را نمی گذاشت تا راه حق را بپیمایند وبا قلبی پاک از دانسته های خود پیروی کنند بلکه بیشتر در دشمنی با آن حضرت وجلوگیری از پیشرفت اسلام پافشاری می کردند. یهودیان از سرسخت ترین دشمنان پیغمبر و اسلام بودند. زیرا دشمنی آنان از حسد برخاسته بود ودشمنی که از حسد برخیزد اندازه ندارد.