باب وودوارد روزنامه نگار کهنه‌کار آمریکایی و یکی از افشاگران رسوایی واترگیت که منجر به استعفای ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا در سال 1973 شد، در مقاله‌ای به بررسی حضور احتمالی چاک هیگل در وزارت دفاع آمریکا پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری وودوارد در مقاله خود در روزنامه واشنگتن پست می­نویسد، اوباما در ماه­های آغازین ریاست جمهوری­اش در سال 2009 در ملاقاتی نظر هیگل را در مورد سیاست خارجی و مسائل امنیتی دفاعی آمریکا جویا می­شود.

در آن زمان هیگل به اوباما می­گوید: "ما در دوره­ای هستیم که نظمِ جهانیِ جدیدی ایجاد شده است. ما این نظم را کنترل نمی­کنیم. شما باید همه چیز، هر فرض، هر چیزی که آن‌ها [ارتش و دیپلمات­ها] به شما می­گویند را بررسی و مورد سوال قرار دهد."

هیگل در ادامه به اوباما می­گوید او به عنوان رئیس جمهور آمریکا باید نقش آمریکا در این نظم جهانی جدید را مورد بررسی قرار دهد. همچنین هیگل از اوباما می­خواهد تا نقش ارتش آمریکا و هزینه­های استفاده ارتش آمریکا در جنگ­های خارجی را مورد بررسی قرار دهد.

هیگل در این ملاقات به اوباما می­گوید افغانستان برای دوره اول ریاست جمهوری و شاید حتی دوره دوم ریاست جمهوری­ اوباما تعیین کننده خواهد بود. همچنین هیگل در سال 2009 مخالفت خود را با تصمیم اوباما مبنی بر اعزام 51000 سرباز آمریکایی جدید به افغانستان را به صورت غیرعلنی اعلام کرده بود.

وودوارد می­نویسد در دوره­ای که دولت اوباما در تلاش است تا نقش آمریکا را در دنیای پساابرقدرتی تعریف کند، جهان­بینی اوباما و هیگل به یکدیگر نزدیک است. اوباما و هیگل با این دلائل که جنگ افغانستان درست مدیریت نشد و لزومی هم برای جنگ عراق وجود نداشته است، جنگ­های جرج بوش را به چالش کشیدند. جنگ برای اوباما و هیگل یک گزینه است، اما "آخرین گزینه" است.

وودوارد می­نویسد بر اساس نظم جهانی جدید باید از نقش آمریکا در این ساختار جدید کاسته شود و این کاهش نقش،یک انتخاب نیست. بلکه کاهش نقش آمریکا در جهان یک واقعیت پیشِ روی است. این روزنامه­نگار کهنه­کار آمریکایی می­افزاید باید با شکی عمیق به ارتش آمریکا نگریست زیرا قسمت عمده­ای از ساختار نظامی و سیاست خارجه آمریکا قدیمی شده است و آمریکا باید از باتلاق­های مانند افغانستان اجتناب کند.

وودوارد ختم کلام خود را در مورد درگیری آمریکا در جنگ­های خارجی این گونه بیان می­کند که آمریکا باید خود را از این جنگ­های زمینی گسترده–عراق و افغانستان- بیرون بکشد، و در صورت امکان از جنگ­های بزرگ آینده نیز اجتناب کند.

وودوارد در ادامه می­نویسد، در صورت انتخاب هیگل به عنوان وزیر دفاع آمریکا، او و رئیس جمهوری آمریکا وظیفه سنگین هدایت آمریکا در نظم نوین جهانی مطرح شده را خواهند داشت.

وودوارد در پایان می­نویسد، بر اساس تجارب گذشته هیگل، هر چند جنگ به عنوان یک گزینه همواره در ذهن هیگل وجود خواهد داشت، اما وی به عنوان یک کهنه سرباز جنگ ویتنام و در مقام وزیر دفاع، از ویتنامی دیگر برای آمریکا اجتناب خواهد کرد. از سوی دیگر دیدگاه اوباما در مورد رویارویی با مسائل سیاست خارجه آمریکا تا حد زیادی با دیدگاه هیگل هم‌خوانی دارد و به نظر می­رسد هیگل نیمه گم‌شده اوباما برای هدایت سیاست امنیتی-خارجه آمریکا در دوره دوم ریاست جمهوری اوباما باشد.