امام صادق فرمودند: امیرالمؤمنین(ع) به قنبر فرمود: اى قنبر بشارت باد تو را و خوشحالى و سرور، سوگند به خدا که رسول خدا(ص) از دنیا رفت و بر امّتش غضبناک بود مگر بر شیعیان. آگاه باش براى هر چیزى عزّتى است و عزّت اسلام شیعه است، و براى هر چیزى ستون و تکیه گاهى است و تکیه گاه اسلام شیعه است، و براى هر چیزى نقطه اوج و بلندى اى است و اوج اسلام شیعه است، و از براى هر چیزى آقا و رئیسى است و رئیس مجالس، مجالس شیعه است، و براى هر چیزى شرفى است و شرف اسلام شیعه است، و براى هر چیزى پیشوائى است و پیشواى زمین ها زمینى است که در آن شیعه زیست مىکند.
مرحوم علامه آیت الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی(رض) در جلد سوم کتاب «امام شناسی» در ذیل بحثی با عنوان «صفات و نشانه هاى شیعه اهل البیت (ع)» با برشمردن خصوصیات شیعه، احادیثی را از امام صادق (ع) روایت می کند که در فرخنده روز میلاد حضرتش از منظر خواننگان گرامی می گذرد:
علامه طهرانی می نویسد: از «تفسیر عیاشى» از حضرت صادق(ع) روایت است که آن حضرت فرمود: انَّما شیعَتُنا اصْحابُ الاربعَة الاعیُنِ عَینٍ فِى الرَّأْسِ و عَینٍ فى القلبِ، الَا و الخلائِقُ کُلُّهمْ کذلِکَ، الّا انَّ اللهَ فَتَحَ ابصارَکُمْ و اعْمى ابصارَهُمْ. «شیعیان ما داراى چهار چشم هستند، دو چشم در سر، و دو چشم در دل. متوجّه باشید که همه بندگان خدا چنین اند لکن خدا چشم دل شما شیعیان را باز کرده و چشم دل دیگران را نابینا نموده است.»
و از «محاسن» برقى از حضرت صادق(ع) روایت است که: انَّ لکُلِّ شَئىٍ جَوهَراً و جَوهًرُ وُلْدِ آدَمَ مُحَمَّدٌ صلّى الله علیه و آله و سلّم و نَحنُ وَ شِیعَتُنا. «از براى هر چیزى حقیقت و جوهرى است و جوهر فرزندان آدم محمّد صلّى الله علیه و آله و سلّم است، و ما هستیم و شیعیان ما هستند.»
و نیز از «محاسن» از حضرت صادق (ع) روایت است که به «فضیل بن یسار» که از خواصّ شیعیان و روات آن حضرت بود، فرمودند: انْتُمْ و اللهِ نُورٌ فى ظُلُماتِ الارضِ. «سوگند به خدا که شما [شیعیان] نور هستید در ظلمات زمین.».
و نیز از «محاسن» نقل است از «على بن عبد العزیز» از حضرت صادق (ع) که مىفرمود: و اللهِ انّى لَاحِبُّ ریحَکُم وَ ارواحَکُم و رُؤیَتَکُمْ وَ زیارتَکُمْ، و انّى لَعَلى دینِ اللهِ و دینِ ملائکتِهِ فَاعینُوا عَلى ذلکَ بِوَرَعٍ، انَا فى المَدینَة بِمَنزِلَة الشُّعَیرَة [الشَّعْرَة] اتَقَلقَلُ حَتّى ارَى الرَّجُلَ مِنکُم فَاستَریحَ الَیْهِ. « سوگند به خدا که من بوى شما را دوست دارم، و ارواح شما را دوست دارم، و زیارت و دیدار شما را دوست دارم، و حقّاً که من بر دین خدا و دین فرشتگان خدا هستم، اى شیعیان، شما مرا بر این دین یارى کنید. من در تمام مدینه مانند یک دانه جو تک و تنها هستم، در تمام مدینه حرکت مى کنم تا یکى از شما را ببینم و با ملاقات و دیدار او استراحت خاطر برایم حاصل شود.»
و از «قرب الاسناد» حمیرى روایت است که حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند: امتَحِنُوا شیعَتَنا عِندَ مَواقیتِ الصَّلاة کَیفَ مُحافَظَتُهُم عَلَیْها، وَ الى اسرارِنا کَیْفَ حِفْظُهُمْ لَها عِنْدَ عَدُوِّنا، وَ الى امْوالِهِمْ کَیْفَ مُواساتُهُمْ لِاخْوانِهِمْ فیها. «شیعیان ما را در اوّل وقت هاى نماز امتحان کنید که چگونه است مراقبت و محافظت آنها بر آن اوقات، و دیگر آنکه چگونه اسرار ما را در نزد دشمنان ما حفظ می کنند، و دیگر آنکه مواساتشان در اموال خود با برادران دینى آنها چگونه است.»
و از «امالى» شیخ طوسى روایت است با سند متّصل خود از سلیمان بن مهران قالَ: دَخَلتُ عَلَى الصّادِقِ جَعفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنَ الشَّیعَة وَ هُوَ یَقُولُ: معاشِرَ الشِّیعَة کُونُوا لَنا زَیْناً وَ لا تَکُونُوا عَلَیْنا شَیناً، قُولُوا لِلّناسِ حُسناً وَ احْفَظُوا السِنَتَکُمْ وَ کُفُّوها عَنِ الفضُولِ وَ قُبْحِ الْقَوْلِ.
سلیمان بن مهران اعْمَش گوید: «من بر حضرت جعفر بن محمد امام صادق (ع) وارد شدم و در نزد آن حضرت جماعتى از شیعیان بودند و آن حضرت به آنها مى فرمود: اى جماعت شیعه! شما همیشه با کردار پسندیده و افعال شایسته زینت ما باشید به طورى که هر کس شما را ببیند و اخلاق ستوده شما را مشاهده کند به ما نزدیک گردد، و تحسین و تمجید نماید. و هیچ گاه موجب بدنامى ما نشوید که به کردار زشت خود، مردم، ما را هم که معلّم شما هستیم، بد بدانند، و از دین خدا منحرف شوند. زبان هاى خود را از گفتار بیجا و بى فائده حفظ کنید، و از افشاى سرّ خوددارى نمائید، و از زیاده گوئى و کلام زشت و طَعن و سَبّ و شتم و لَمْز و هَمْز جلوگیرى کنید».
و از کتاب «مشکاة» با سند خود از مِهزَم روایت است که مىگوید: دَخَلتُ عَلى ابى عَبدِاللهِ علیه السّلام فذکَرْتُ الشّیعَة فَقالَ: یا مِهزَمُ انَّمَا الشَّیَعة مَن لا یَعْدُو سَمعَهُ صَوتُهُ، وَ لا شَجَنُهُ بَدَنَهُ، وَ لا یُحِبُّ لَنا مُبغِضاً، وَ لا یُبغِضُ لَنا مُحِبّاً، و لا یُجالِسُ لَنا غالِیا، وَ لَا یَهِرَّ هَریرَ الْکَلْبِ، وَ لا یَطْمَعُ طَمَعَ الْغُرابِ، وَ لا یَسْأَلُ النّاسَ وَ انْ ماتَ جُوعاً، الْمُتَنَحِّى عَنِ النّاسِ، الْخَفِىُّ عَنْهُمْ، وَ انِ اخْتَلَفَتْ بِهِمُ الدّارُ لَمْ تَخْتَلِفُ اقاویلُهُمْ، انْ غابُوا لَمْ یُفْقَدُوا وَ انْ حَضَرُوا لَمْ یُؤْبَهْ بِهِمْ، وَ انْ خَطَبُوا لَمْ یُزَوَّجُوا، یَخرُجُونَ مِنَ الدُّنْیا وَ حَوائِجُهُمْ فى صُدُورِهِمْ، انْ لَقُوا مُؤْمِناً اکْرَمُوهُ، وَ ان لَقُوا کافِراً هَجَرُوهُ، وَ انْ اتاهُمْ ذُو حاجُة رَحِمُوهُ، وَ فِى امْوالِهِمْ یَتَواسَوْنَ.
ثُمَّ قالَ: یا مِهْزَمُ قالَ جَدّى رَسُولُ اللهِ صلّى الله علیه و آله و سلّم لِعَلِىّ رِضْوانُ اللهِ عَلَیْهِ: یا عَلِىُّ کَذَبَ مَنْ زَعَمَ انَّهُ یُحِبُّنى وَ لا یُحِبُّکَ، انَا مَدینَة الْعِلْمِ وَ انْتَ الْبابُ، وَ مِنْ ایْنَ تُؤْتَى الْمَدینَة الّا مِنْ بابِها.
مِهزَم مىگوید: «بر حضرت امام جعفر صادق(ع) وارد شدم و سخن از شیعه به میان آوردم. حضرت فرمود: اى مهزم شیعه آن کسى است که صدایش از گوشش تجاوز نکند (کنایه از آنکه با مردم به تندى و خشونت سخن نگوید)، و غصّه و تعب او از بدنش نگذرد، (کنایه از آنکه بار و اندوه خود را بر دیگران تحمیل نکند)، و دشمن ما را دوست و دوست ما را دشمن نگیرد، و با افرادى که درباره ما غلوّ مى کنند مجالست ننماید، و مانند سگ صداى خود را بلند نکند، و مانند کلاغ در جمع آورى مال طمع نورزد، و از مردم چیزى نطلبد گرچه از گرسنگى بمیرد، و از مردم غافل و دنیاپسند دورى کند، و گفتار همه آنان یکى باشد گرچه در مکان هاى مختلف زندگى کنند، (و مردمى بى سر و صدا و بى هوا و آشوب به طورى که) اگر غائب شوند کسى سراغ آنها را نگیرد، و اگر حضور داشته باشند کسى به آنها التفات نکند، و چون زن خواهند، به آنها ندهند، از دنیا خارج شوند و حاجت هاى آنان در سینه هاشان باشد، اگر با مؤمنى برخورد کنند او را گرامى دارند، و اگر با کافرى ملاقات کنند از او دورى گزینند، و اگر حاجتمندى بدانها روى آورد او را مورد رحمت خود قرار دهند، و در اموال خود بین برادران ایمانى خود مواسات کنند.
سپس حضرت فرمود: اى مهزم جدّ من رسول خدا(ص) به علىّ بن ابى طالب (ع) فرمود: اى على دروغ مى گوید کسى که مى پندارد مرا دوست دارد و تو را دوست نداشته باشد. من شهر علم هستم و تو درِ آن شهرى، و از کجا مى توان داخل در شهر شد بدون ورود از در آن؟!».
و از «کافى» با سند خود از مفضّل روایت است که: قالَ قالَ ابُوعَبْدِالله علیه السّلام: ایّاکَ وَ السِّفلَة فَانَّما شیعَة عَلِىّ مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ، وَ اشْتَدَّ جِهادَهَ، وَ عِمَل لِخالِقِهِ، وَ رَجا ثَوابَهُ وَ خافَ عِقابَهُ، فَاذا رَأَیْتَ اولئِکَ فَاولئِکَ شیعَة جَعْفَرٍ.
مفضّل مىگوید که حضرت صادق (ع) به من گفتند: «با مردم پست و رذل منشین، شیعه على کسى است که شکم و فرج خود را حفظ کند و از عفّت خارج نشود، و جهادش در راه خدا شدید باشد، و کارهاى خود را براى خدا انجام دهد، و به ثواب او امیدوار، و از عذاب او ترسان باشد. اگر جماعتى را دیدى که این صفات در آنها بود بدان که آنها شیعه جعفر بن محمّد هستند».