خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: هر سال دهه فجر که میآید سرودهای انقلابی سالهای دور ورد زبانمان میشود و با مرور آنها خاطرات روزهای دور را مرور میکنیم از روزهایی که این سرودها را با هزار عشق و علاقه در مدرسههایمان اجرا می کردیم و چه رقابتی داشتیم برای اینکه تکخوان سرود هم باشیم.
وقتی پای این سرودها در میان باشد، نمیشود از سیدحمید شاهنگیان یکی از اولین سازندگان سرودهای انقلابی یادی نکرد. او که فارغالتحصیل رشته مدیریت از دانشگاه شیکاگو است، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی کار ساخت سرودهای انقلابی را به تنهایی آغاز کرد. او در کارنامه هنری خود سرودهایی چون" خمینی ای امام"، " برخیزید ای شهیدان راه خدا"، "17 شهریور" و ... را دارد.
با او بازگشتی به گذشته داشتهایم و در مورد سرودهای انقلابی به گفتگو نشستهایم.
* چه موضوعی باعث که شما در آن برهه زمانی برای ساخت این سرودها اقدام کنید؟
- طبیعا شرایط تاریخی در هدایت افراد به سمت مسایل اجتماعی موثر است. در شرایط آن روزگار نیز همه مردم دست به دست هم دادند و همه ما یک هدفی داشتیم و آن هدف چیزی نبود جز پیروزی انقلاب اسلامی و پیاده شدن اسلام و سرنگونی طاغوت.
در آن روزها همه دست به دست هم میدادند و هر کسی هر کاری از دستاش برمیآمد انجام میداد و من نیز در این سیل عظیم مردم، قطرهای از این دریای خروشان بودم که به حرکت درآمده بود و به نظر خودم کار خیلی ویژهای در این زمینه نکردهام.
آن روزگار یکسری اتفاقات در مملکت میافتاد و من فکر میکردم این مسایل باید تثبیت و به اشکال مختلف در اذهان مردم تکرار شود تا از خاطرهها نرود. از جمله این حوادث، کشتار 17 شهریور بود یا حوادث دیگری مثل حادثه 13 آبان که اینها روزهای تاریخی انقلاب بود و ما باید ثبت آنها کاری صورت میدادیم.
البته ما فکر نمیکردیم حرکت مردم به این زودی به پیروزی نهایی دست پیدا کند و این احتمال را میدادیم که برخی از این اتفاقات به مرور از یاد برود لذا سعی کردیم به واسطه شعر و موسیقی در تثبیت این حوادث قدمی برداریم.
* و به همین دلیل سرود "17 شهریور" را اجرا کردید؟
- اولین کاری که در این زمینه انجام شد، در مورد کشتار 17 شهریور بود و سرودی بود که روی سخنش با شاه بود و با درود بر روان پاک شهدا و شهیدانی که در میدان شهدا کشته شده بودند، به شاه میگفت که جوانان را پر پر میکنی و روز 17 شهریور روز ننگ توست و 17 شهریور افتخار ماست و مبنای سرود این بود که نامی از شهدای 17 شهریور در یادها بماند.
* آیا همان روزها بازخورد کارهایتان را در جامعه میدیدید؟
- وقتی که در یک کویر یک خار بلندی هم ببینم به نظر یک درخت تنومند جلوه میکند. آنروزها چون هیچ کاری در این زمینهها نبود، سرودهای ما به شکل اعجابآوری منتشر میشد و دهن به دهن میگشت و نوار آن دست به دست میشد.
در آن سالها وقتی این سرودها ساخته میشد معمولا پشت نوار سخنرانیهای حضرت امام خمینی (ره) که از خارج از کشور میآمد، اضافه میشد. حالا فرض کنید که مثلا امام یک ساعت صحبت فرموده بودند و نوار نیم ساعت دیگر جا داشت و سرودها را به اصطلاح در نوار مادر ضبط می کردند و از آن به بعد هر کسی که این نوارها را تکثیر میکرد، طبیعا این سرودها هم به انضمام آن تکثیر و به فاصله بسیار بسیار کوتاهی در سراسر کشور منتشر میشد. مردم هم یاد می گرفتند و آنها را در راهپیماییها می خواندند.
یادم هست خیلی از آن سرودها به صورت دستهجمعی در تظاهراتها خوانده میشد.
* حتی در آن سالها در شعارها هم از این سرودها استفاده میشد.
- بله. اتفاقا خود من یادم هست که همین سرود 17 شهریور را گروهی که آنها را نمی شناختم بر روی پل چوبی میخواندند.
* بسیاری از سرودهای انقلابی را حمید سبزواری سروده است. چه زمانی شما با هم همکار شدید؟ فکر میکنم در ابتدای راه شما به تنهایی بسیاری از کارها را اجرا کردید.
- کلیت ماجرا در مورد این سرودها این بود که هدف ما ثبت وقایع بود تا هم این آثار در تاریخ بمانند هم اینکه مردم بتوانند با خواندن این سرودها اتحاد و همنوایی بیشتری پیدا کنند.
من در ابتدای راه به تنهایی این کارها را انجام میدادم و سپس دوستانی پیدا کردم که من را در این زمینه همراهی میکردند.
* به هر حال پیدا کردن افراد معتمد آسان نبود.
بله. به مرور دوستانی پیدا کردم که قابل اعتماد بودند و کم کم سرودها کیفیت بهتری پیدا کرد و بعد نیز شعرهای آقای حمید سبزواری وارد کارهای ما شد و کار با کیفیت بهتری جلو رفت.
* موضوع و محتوای سرودها از قیام مردم میآمد؟
- اینکه در مورد چه موضوعی سرود ساخته شود، از سوی خود انقلاب و مردم تعیین میشد؛ مثلا کشتارهایی که اتفاق میافتاد و باید ثبت میشد یا مثلا شعارهای مردم که یکی از این شعارها، شعار زندانی سیاسی بود که در آن زمان مردم خواستار این بودند که دو زندانی بسیار شاخص که آیت الله طالقانی و آیت الله منتظری بودند، آزاد شوند و مردم عکس های این دو بزرگوار را دستشان میگرفتند و ما برای آزادی زندانیان سیاسی سرود زندانی را ساختیم یا به خاطر همین شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی سرود آزادی را ساختیم.
همگام با اتفاقاتی که رخ می داد ما سرودهای این حوادث را تدارک میدیدیم. بالاخره ما هم بخشی از اتفاقاتی بودیم که در مملکت میافتاد. اتفاقات روز جامعه و سرودهایی که ساخته میشد لازم و ملزوم یکدیگر بودند و همدیگر را تقویت میکردند. وقتی حوادثی اتفاق می افتاد ما سرودی می ساختیم و وقتی مردم را دعوت می کردیم "برخیزیم از برای آزادی، بستیزم از برای آزادی، تا گیریم خون بهای آزادی، بسپاریم سر به پای آزادی" این حرفها زده می شد، مردم هم انگیزه بیشتری پیدا میکردند و حرکت خود را انجام می دادند و اینها به صورت عمل و عکس العمل یکدیگر بودند.
در واقع شعارها و حرکتهای مردمی و سرودها از هم تاثیر میپذیرفت.هم شعارها باعث میشد که این سرودها ساخته شوند و هم این سرودها باعث می شد که مردم هماهنگتر شعار بدهند.
* درباره دو سرودی که در کارهای شما شاخصتر هستند؛ "خمینی ای امام" و "برخیزید ای شهیدان راه خدا" که هنوز هم این دو سرود را در دهه فجر از رادیو و تلویزیون میشنویم، این دو سرود چگونه ساخته شدند؟
- محور حرکت انقلاب، حضرت امام (ره) بودند، نگاه ها به ایشان بود و هر حرکتی که ایشان انجام می دادند و هر اتفاقی که راجع به ایشان بود گیرایی و جذابیت خاص خودش را برای مردم داشت. آقای سبزواری دو شعر درباره حضرت امام (ره) سرود که من آن دو شعر را با هم ادغام کردم و از مجموع آن دو شعر ترکیبی بوجود آمد که از دل آن سرود "خمینی ای امام" بوجود آمد.
طبیعا وقتی کار برای امام (ره) بود با استقبال بی نظیر مردم روبرو شد و همه جا دهن به دهن میگشت.
آقای سبزواری انسان تیزهوشی بود و در مسایل سیاسی خیلی دقیق عمل می کرد. او حدس زد که امام (ره) اولین جایی که پس از ورود به ایران می روند، بهشت زهرا (س) است و با شهدا صحبت میکنند که این شعر برای این منظور ساخته شد که "برخیزید ای شهیدان راه خدا که امامتان آمده در کنار شما تا که سازد غرق بوسه مزارتان". این را آقای سبزواری سرود و ما نیز گروهی را برای این موضوع تدارک دیدیم و بچه ها تمرین کردند.
البته ما گروهمان را دو قسمت کردیم. یکسری از آنها سرود " خمینی ای امام " را در فرودگاه مهرآباد خواندند و یکسری نیز در بهشت زهرا(س) سرود "برخیزید ای شهیدان راه خدا" را خواندند.
ماندگاری این دو اثر هم مربوط به وابستگی این دو سرود به شهدا و امام راحل است و از برکت وجود حضرت امام و خون شهدا است که این دو سرود ماندگار شده است.
* در فضای امنیتی سال 57 چطور کار میکردید؟ آیا این مشکلاتی برای شما ایجاد نشد و اختلالی در ضبط این سرودها بوجود نمیآمد؟
- تا مدتها به دلیل ترس از لو رفتن تنهایی کار میکردم و به کسی اعتماد نمیکردم تا اینکه یک اتفاق خوب افتاد و آن اتفاق این بود که از آنجا که خود من در توزیع نوارهای امام راحل که در پشت آن نیز همین سرودها ضبط میشد، شرکت میکردم، یک روز همین نوارها را به یک مغازه قنادی در محدوده چهار راه سرچشمه رساندم.
بعد از ظهر که به همان جا بازگشتم دیدم که یک کسی از بازار آمده و می گوید که "بچه های فرانسه یک سرود خوانده اند مثل ماه" و من خیلی تعجب کردم و با خودم فکر کردم که عجب حسن تصادفی و بعد که شروع کرد به خواندن و توصیف سرود متوجه شدم که سرود خود من است.
اتفاق خوب این بود که آنها فکر میکردند بچه های فرانسه این سرود را ساخته اند و تا مدتها خیالمان از این بابت راحت بود و ساواک هم به خیال اینکه این سرودها از فرانسه آمده است و این مجموعه کارها به همراه سخنرانی های امام در فرانسه انجام میگیرد، خیلی دنبال این نبود که سازندگان سرودها را در ایران دستگیر کند.
این مساله یک مقداری دست ما را باز و خیالمان را راحت کرد که کسی به سراغ مان نمیآید و این موضوع به ما فرصت داد که با دوستان دیگری هماهنگ بشویم و در فضای امن تری کارمان را انجام دهیم. آقایان حسین شمسایی، حسین صبحدل،عباس صالحی، محمدرضا شریفینیا و حمید یگانه دوستانی بودند که بعدها در این کار با من همکاری کردند.
* شریفینیا در این میان چه کار میکرد؟
- شریفینیا سابقه زیادی در حسینیه ارشاد داشت و فعالیتهای فرهنگی زیادی انجام میداد. از طرفی صدای خوبی هم داشت و خوب دکلمه می کرد و آدم با شهامتی بود و متونی را که برای ما سخت بود او میخواند و خیلی خوب اجرا میکرد.
*درباره دوستان دیگری که با شما همکاری میکردند، بفرمایید.
- همه این افراد سابقه انقلابی داشتند. حسین شمسایی کسی بود که شعرهای سنگین آقای سبزواری را پشت میکروفن به خوبی اجرا می کرد. مثلا "طرب رمیده ز گلشن، چه گلستان است این / نشاط رفته ز مرغان، چه گلبانگ است این/ گلی نماند که گلچین از شاخسار نچید، چه آفت است چمن را، چه باغبان است این" را با صلابت میخواند.
یا آقای حسین صبحدل که خدا اوا را رحمت کند، در حسینیه ارشاد آن اذان معروف و آن شعرهای انقلابی را به طور استوار و محکم میخواند. بالاخره هر کسی که در حسینیه ارشاد در کنار مرحوم دکتر شریعتی کار می کرد طبیعا باید از یک روحیه انقلابی بر خوردار می بود. اینها کسانی بودند که همدیگر را پیدا کردند و آقای صالحی هم توسط آقای صبحدل دعوت شد و با ما همکار شد.
* در سرودهای انقلابی شما یک ویژگی جمعگرایی به عنون شاخصه اثر وجود دارد و از تکخوانی چندان اثری نیست. این یک انتخاب هدفمند بود؟
- واقعیت این بود که من و دیگر دوستان هیچ کداممان خواننده حرفه ای نبودیم. این یکی از دلایلی بود که ما تکخوان نداشتیم. دلیل دوم این بود که ما می خواستیم مردم به صورت جمعی یک حرفی را بزنند و اگر می خواستیم این کار را بکنیم باید خودمان نیز این سرودها را به صورت جمعی اجرا میکردیم و از طرف دیگر اگر تک خوانی می شد اینقدر گیرایی نداشت که یک جمعی این سرودها را اجرا میکردند.
این جمع هم می تواند 5 نفر تا ده هزار نفر باشد و ما هم هدفمان این بود که جمع این را بخواند و با هم همصدا بشوند تا صدایشان به جهان برسد. بالاخره باید صدا و فریاد انقلاب به گوش دنیا میرسید. به نظر خیلی معقول و طبیعی میآمد که به صورت جمعی کار کنیم و بر همین اساس همه سرودها به صورت کر و دسته جمعی اجرا شد.
* ما بیشتر امروز این سرودها را با ساز و موسیقی می شنویم آیا کار موسیقی و سازبندی این آثار را نیز خودتان انجام دادید؟
- خیر. اوایل انقلاب بدون آهنگ و موسیقی این سرودها اجرا شد و بعد از انقلاب بود که بر روی این سرودها موسیقی گذاشته شد و نوازندگان حرفهای این سرودها را با موسیقی اجرا کردند و بالاخره کار حرفهای انجام شد.
البته درباره بعضی از کارها که بعد از انقلاب با موسیقی ضبط شدند، چون هدفمان این بود که روح کارهای قبلی حفظ شود معمولا سعی میکردیم از خود بچههایی که قبل از انقلاب این کارها را اجرا کردند، دوباره استفاده کنیم. مثلا کار "برخیزید ای شهیدان راه خدا" که این روزها هم پخش میشود، همان کاری است که بچههای اصلی گروه اجرا کردهاند. در واقع این آثاری که با موسیقی می شنوید با کیفیت استدیویی ضبط شده است و من این ملودی این کارها را ساختم یا با همان ملودیهای من دوباره ساخته شدند.
* و در پایان اینکه چرا سالیان سال است دیگر در عرصه موسیقی فعالیت متمرکز نمی کنید؟
- کار من مدیریت است و بیشتر کار مدیرتی انجام می دهم. تحصیلاتم مدیریت است و در حال حاضر در رشته تخصصی خودم مشغول هستم. در حوزه آهنگسازی یک روزی به حضور من نیاز بود که در آن زمان فعالیت میکردیم ولی امروز که هنرمندان متعهد هستند و جامعه نیز از کار آنها استفاده میکند، فکر می کنم که نیازی به حضور من نیست. البته من در این زمینه هم تحصیلات آکادمیک ندارم و بیشتر علاقه دارم که در کار مدیریت و رشته تحصلی خود فعالیت کنم.
-------------------
گفتگو از امیر حمزهنژاد