تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۸:۳۷

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: در مطالعه رابطه میان ارزش‎ها، هویت و سبک زندگی، لازم است همواره به یاد داشته باشیم، که هویت یک سیستم پیچیده از روابطی است، که میان مفاهیمی مانند فرد کیست و یا رابطه او با دیگر افراد و فرهنگ‎ها چگونه است؟ تعریف می‎شود.

هویت افراد در یک جامعه از طریق سبک زندگی انتخابی آنها تولید و بازتولید می‎شود. این سازوکار بیش و پیش از هر چیز، از خلال درونی کردن رفتارها و باورها، در ظرف روزمرگی عمل می‏کند. بدین ترتیب افراد و گروه‏ها اغلب به صورت نا آگاهانه و بدون اینکه نیازی به فشار بیرونی باشد، همان گونه رفتار می‎کنند که باید! و از این طریق سیستم موجود را دائماً و در هر لحظه بازتولید می‎کنند. هر اندازه این سازوکارها درونی‏تر شود، سیستم تضمین بیشتری برای تداوم خود دارد و بر عکس هر اندازه به جای درونی شدن از سازوکارهای قدرتمندانه و بیرونی-برای نمونه از یک سیستم کنترل و الزام اجتماعی برای تحمیل یک شیوه زندگی خاص- استفاده شود، سیستم شکننده‎تر، تداوم آن ضعیف‎تر و واقعیت آن سطحی‎تر می‎شود. در برخی موارد، حکومت‎ها با مشروعیت دادن به برخی سبک‏های زندگی، سبک‏های دیگر را زیرزمینی می‎کنند.

وقتی این اتفاق می‎افتد، افراد جامعه دچار چندگانگی می‎شوند. لازمه زندگی در چنین محیطی تفکیک در حوزه زندگی خصوصی و رفتار عمومی است. افراد برای اینکه میان علایق خود و انتظارات محیط تعادل برقرار کنند، هویت‏های متکثر و چندگانه و حتی گاهی متضاد را بر می‎گزینند.

امروزه نظام‎های اجتماعی اغلب از طریق سبک‎های زندگی تولید و باز تولید می‎شوند. سیستم جهانی به خاطر بدست آوردن سود سرشار، تمایل به کالایی کردن شدید سبک‎های زندگی دارد. کالاهای هویتی در بازار مصرف ارائه می‎شوند و متعاقب آن هویت‏های وابسته به این بازار و سبک‏های زندگی که ارائه می‎دهد، تولید و بازتولید می‎شوند. یعنی هویت‏ها در جستجوی تولید و بازتولید خود، نیازهای بازار به کالاهای هویتی را افزایش می‎دهند. این کالاها در ظاهر لایه‎های سطحی جامعه را هدف گرفته‎اند، در حالی که لایه‏های درونی و هویتی افراد نیز از این روند تأثیر بسیار می‎گیرند.

ارزش

مهمترین مفهومی که با مفاهیم هویت و سبک زندگی ارتباطی تنگاتنگ دارد ارزش است. ارزش یکی از مؤلفه‏های بنیادین فرهنگ به حساب می‎آید. چرا که فرهنگ از ارزش‎های اعضای یک گروه هنجارهایی که از آن پیروی می‏کنند و کالاهای مادی که تولید می‎کنند، تشکیل می‎شود. به صراحت می‎توان گفت، که سبک‏های زندگی مرسوم در جامعه، یک جنبه از فرهنگ آن جامعه را شکل می‎دهند. بنابراین، درواقع ارزش، مفهوم بنیادین سبک زندگی است. و می‎توان گفت، که سبک زندگی فرد بازتابی از ارزش‎های فرد و هنجارهایی است که به این ارزش‎ها مربوط می‎شوند. ولی ارزش درواقع مفهومی پیچیده است، که برای اینکه بتوان سبک زندگی را به درستی مورد تحلیل قرار داد، باید تمایزات مفهومی در این زمینه، به خوبی تعریف و شفاف شوند. بدین منظور در اینجا میان سه سطح مفهومی متفاوت سبک زندگی، از منظر ارزش، تمایز قائل می‎شویم. این سه سطح عبارتند از: سطح ارزش، سطح نگرش و سطح عمل.

سطح ارزش از ایده‎های کلی‎ای در مورد شرایط و کیفیات مادی، زیبا شناختی، اخلاقی و متافیزیکی تشکیل شده است. این ایده‎ها تقریباً توسط فرد و در سطح نگرش در یکدیگر ادغام می‎شوند. نگرش‎ها نیز در حالات مختلف از اعمال و رفتار وی آشکار می‎گردد. ارزش‎ها به طرق گوناگون و با رویکردهای متفاوتی دسته بندی شده‏اند، که هرکدام از انواع این ارزش‎ها به یک نوع اعمال و نگرش منتهی می‎شوند. تفاوت میان ارزش‎ها در میان افراد یک جامعه را می‎توان از سه رویکرد مختلف مورد بحث قرارداد. رویکرد طبقه و موقعیت مدار، رویکرد جنسیت و رویکرد ارزش‎های انسانی.

رویکرد طبقه شاید مهمترین و مسلط ترین رویکرد در میان ادبیات جامعه شناسان در مورد فرهنگ عامه و سبک‏های زندگی باشد. نتایج تجربی در این زمینه نشان می‎دهد، که طبقه و تحصیلات، عوامل مهمی در جهت حفظ و گسترش سبک زندگی به حساب می‎آیند.

لازم به ذکر است که برخی سلایق و الگوهای رفتاری با برخی طبقات و یا درجات تحصیلی خاص و یا هردوی آنها در رابطه هستند. بنابراین، سطح تحصیلی و پیش زمینه طبقه‏ای، باعث بوجود آمدن یک سلیقه خاص (برای مثال درمورد نحوه گذران اوقات فراغت) می‎شود. اگر چه طبقه و سطح سواد تعاریفی در مورد سبک‏های زندگی به ما می‏دهد، اما این متغیرها برای یک تعریف جامع و کامل کافی نیستند. البته نمی‎توان متغیرهای مهمی چون سن و جنس را نیز نادیده گرفت.

تمام تفاوت‎های موجود در الگوهای رفتاری افراد، به نوعی به ارزش‏ها و جهت‏گیری‎های ارزشی افراد مرتبط می‎شوند. ارزش‏های مورد قبول فرد از طریق والدین و دوستان در مدرسه و یا محل کار و همین‎طور از طریق دیگر نهادهای اجتماعی-مانند رسانه- طی مراحل مختلف فردی سازی و اجتماعی سازی، به فرد منتقل می‎شود.

تمام افراد جامعه به مرور زمان و متأثر از روند جامعه پذیری یاد می‎گیرند، که به عنوان عضوی از اعضای جامعه رفتار کنند و ارزش‏های متعلق به آن جامعه و فرهنگ را دقیقاً مشابه دیگر اعضای شبکه اجتماعی در هم ادغام کنند. روند جامعه پذیری باعث می‎شود، افراد یک جامعه مشابه هم شده و در طول زندگیشان از ارزش‎های مشترکی پیروی کنند. این روند به شکل دهی فرد در زندگی کمک می‎کند. به این مفهوم که هویت فردی و اجتماعی، کاملاً فرد محور نبوده و کارکرد آن از موقعیت فرد در جامعه و رابطه آن با دیگر افراد جامعه،- با موقعیت اجتماعی مشترک و یا متفاوت- تعریف می‎شود.

برای درک ارتباط میان هویت و ارزش به مطالعات ارزشمند«میلتون روکیچ» در این زمینه مراجعه می‎کنیم. بنا به گفته «روکیچ» ارزش، عقیده یا باور نسبتاً پایداری است که فرد با تکیه بر آن یک شیوه رفتاری خاص یا یک حالت غایی را، که شخصی یا اجتماعی است، به یک شیوه رفتاری خاص یا یک حالت غایی که در نقطه مقابل حالت برگزیده قرار دارد، ترجیح می‎دهد.«روگیچ» بر این باور است که ارزش‏ها به انسان‏ها آموزش داده می‎شوند و پس از یادگیری، آنها در درون یک نظام ارزشی سازمان می‎یابند، که هر ارزش در آن نظام بر اساس رابطه‏اش با ارزش‎های دیگر مرتب می‎شود.

ارزش‎ها می‎توانند برای هر فرد کارکردهای مختلفی داشته باشند. آنها استانداردهای رفتاری ما را شکل می‎دهند و در تصمیم گیری به ما کمک می‏کنند. برای مثال ارزش‏‎ها در بازنمایی و معرفی ما به دیگران، در مقایسه‏ای که نسبت به اعمال و اهداف مختلف داریم، تلاشی که در جهت اثرگذاری بر روی دیگران، در فرموله کردن نگرش‏هایمان در ارزیابی و نکوهش دیگران و غیره به ما کمک می‏کنند. تئوری «روکیچ» در مورد ارزش با فرضیاتی در مورد طبیعت انسانی بسط داده شد. وی بر این باور بود که هرفرد به طور نسبی ارزش‏هایی دارد که اهمیت ویژه‏ای برایش دارد.