به گزارش خبرنگار مهر، مردم ابرکوه در 22 بهمن هر سال علاوه بر مرور خاطرات دوران انقلاب، یاد و خاطره دسته ابرکویی ها در جزیره ام الرصاص در عملیات والفجر 8 را نیز گرامی می دارند.
این شهرستان که 275 لاله خونین کفن را در خود جای داده است، بیشترین تعداد شهید را در شب 22 بهمن سال 1364 به ایران اسلامی تقدیم کرد. ابرکوه در طول عملیات والفجر 8، هفده شهید را به یادگار در سینه تاریخ به جای گذاشت.
دسته ابرقویی ها و 15 شهیدی که این دسته در ام الرصاص به یادگار گذاشت بهانه ای شد تا به سراغ یکی از بازماندگان ام الرصاص برویم.
علمدار دادبین پور از محدود بازمانده های ام الرصاص در گفتگو با خبرنگار مهر به شرح برخی از خاطرات آن شب پرداخت.
از دسته 30 نفره ابرکوهی ها، 14 نفر شهید و بقیه مجروح و اسیر شدند
"از دسته 30 نفره ابرکوییها، 14 نفر شهید، چند تن از آنان مجروح و چند نفر اسیر شدند". گریه به این رزمنده امام نمی دهد، خاطرات آن شب را یارای سخن گفتن نیست و آنچه در پی می آید حاصل یک گفتگوی دو ساعته است.
تا آن زمان در بسیاری از عملیاتهای دفاع مقدس شرکت کرده بودم اما والفجر 8 عملیات بسیار مهم این دوران بود. یکی از دستههای گردان حضرت رسول (ص)، ابرقوکوییها بودند که معمولاً بچههای ورزشکار و پرتوانی بودند و در برنامه های مختلفی این توانایی ها را بروز داده بودند.
با شروع عملیات والفجر 8 در 21 بهمن 64 این گروه وارد عمل شد و در حاشبه جزیره ام الرصاص به سمت نیروهای عراقی یعنی به سمت جزایر ام البابی که آن طرف ام الرصاص قرار داشت، مستقر شدند.
این جریان تا آخر شب 21 بهمن 64 ادامه داشت و درگیری بعد از غروب آفتاب تقریباً تن به تن شده بود به طوری که عراقیها پشت یک خاکریز بسیار کوچک و ایرانیها این طرف خاکریز با هم درگیر بودند و وظیفه ما این بود که مانع از ورود نیروهای عراقی به این سمت خاکریز شویم زیرا به طور قطع ورود آنها مشکلاتی را برای دیگر رزمندگان ایجاد میکرد.
من در یک مرحله که عراقیها به خاکریز زدند تا به این طرف بیایند با انفجار نارنجکی که در فاصله یکی دو متری ما انداخته شد از ناحیه چپ بدن مجروح شدم. برادران ناصر محمدپور، رسول خباز، محمود فلاحزاده و علی زارعزاده از بچههای ابرکوه را به یاد دارم که تقریباً چند ساعتی قبل از من مجروح شدند.
تنها هدف ما در درگیری تن به تن با عراقی ها، جلوگیری از نفوذ آنها به این سمت خاکریز بود
به دلیل تاریکی مطلق و درگیری شدید در آن صحنه عجیب و با فشار سنگین بعثیها برای تصرف خاکریز، متوجه نمیشدیم که چه کسانی و چگونه مجروح شده یا به شهادت رسیدهاند و تنها هدف ما، جلوگیری از ورود عراقیها به این طرف خاکریز بود و به محض اینکه در نقطه ای رخنه میشد به آن سمت روی میآوردیم و با تیراندازی و پرتاپ نارنجک از نفوذ نیروهای بعثی جلوگیری میکردیم.
چند بار دیگر که عراقی ها فشار را افزایش دادند و مجروح شدم دیگر حتی قادر به کشیدن ضامن نارنجک خود هم نبودم.
تقریباً اواخر شب بود، کاملاً نیروها تحلیل رفته بودند و از هیچکدام از دوستان نیز خبری نداشتم مجبور شدم با همان حالت مجروحیت به سختی وارد نیها شوم، اگر چه توصیه شده بود که به دلیل تسلط عراقیها به نیزار، سختی حرکت و امکان گم شدن، از این کار اجتناب کنیم اما هیچ چاره ای برایم باقی نمانده بود.
شب را با بدن مجروح در نیها گذراندم فردای آن روز، حوالی ساعت 9 صبح به کانالی که روز قبل با شروع عملیات وارد شده بودیم رسیدم، ولی هیچکس آنجا نبود و نیروها جزیره را خالی کرده بودند، به سختی حرکت میکردم و خودم را به اروند زدم تا به دست دشمن نیفتم و این مسئله را به اسیر شدن ترجیح میدادم که ناگهان قایقی از زیر اسکله بیرون آمد و با تردید و ترس و در حالی که به سمتم اسلحه کشیده بود به من نزدیک شد اما دیدم دو تن از فرماندهان جنگ آقای بیابانی که حالا به سرهنگ مهدیان معروف هستند و آقای زارع هستند که مرا با سختی به داخل قایق کشانده و به بیمارستان رساندند.
در بیمارستان از احوال برخی از بچهها مطلع شدم و در حالی که امید داشتم بچهها به نوعی خود را به عقب رسانده باشند، متوجه شدم عملیات ما ایذایی بوده و عملیات اصلی سمت فاو انجام شده است.
دسته ابرقوکوییها جانفشانی کردند و فدایی این عملیات بودند. هر روز که میگذشت متوجه میشدیم تعدادی از دوستان، همشهریان و همرزمان ما در جزیره مانده اند.
محمد حسن اکرمی، علی تولایی نصرت آبادی، علیمحمد حسینیان، مجتبی حیدری نصرت آبادی، مسلم رجبی نصرت آبادی، میرزامحمود زارع فیض آبادی، خلیل زارعزاده، حسن شیخی، محمدرضا فاتحی، قدرت الله فرهمند، حبیب الله فلاح زاده، علیمحمد فلاح زاده، محمدحسن فلاح زاده، مجید فلاح زاده و علی اکبر کارگر یاران عزیزی بودند که با قابلیت هایی که داشتند نام خود را برای همیشه جاودانه ساختند.
وصایای شهدا را به جان بسپاریم
مروری بر گوشه هایی از وصیت نامه های شهدای ام الرصاص،شاید بتواند برخی از ما را که به خواب رفته ایم و یا خود را به خواب زده ایم، از غفلت بیدار کند.
حبیب الله فلاح زاده: خوشحالم که خدا توفیق به من داد تا از خانه به سوی جبهه هجرت کردم برای جهاد در راه خدا، اما دشمناناسلام باید بدانند که ما عاشقان شهادت تا آخرین قطره خون خود از میهن اسلامی و از اینانقلاب اسلامی دفاع میکنیم.
محمدحسن اکرمی: و همیشه فکر کم کاری و ... نباشید، کمی هم به فکر آن عزیزانی باشید که با نثار جان و مال خویش در سرمای شدید زمستان در کوههای بلند کردستان و گرمای سوزان تابستان در آب و خاک خوزستان در مقابل مزدوران آمریکایی در شب و روز مقاومت میکنند، از نفاق و تفرقه دوری کنید و منافقین سودجو و فرصت طلب را از ریشه برکنید که عامل هرنوع تفرقه و جدایی از همین منافقین ریاستطلب و ریاکار است.
مسلم رجبی: و اگر دسترسی به نماز جمعه دارید در این سنگر سیاسی عبادت شرکت جویید و در مراسم دعاها از جمله دعای کمیل وتوسل و ندبه و زیارت عاشورا شرکت جویید و در ان مراسم یادی هم از ما بنمایید که دستمان ازهمه جا کوتاه است فقط امیدمان به شماها است در این مجالس برای ما دعا کنید
میرزامحمود زارع فیض آبادی: به یاد علی اکبر حسین گریه کنید زیرا منهم برای زنده ماندن یاد و نام او شهید شدم. به دستورات خدا و قرآن عمل کنید، همیشه پیرو خط امام باشید.
علی محمد فلاح زاده: برای دست یافتن به مقام حق تعالی و پیوند قلبی با او نماز را که از شعائر والای الهی و رکن دین است در زندگی سرلوحه کار خویش قرار داده و بوسیله آن به خداوند تمسک بجوئید و دیگر فرائض دینی را بزرگ شمرده و از آنها دوری نجوئید.
محمدحسن فلاح زاده: سفارش من به امت اسلامی شهرستان ابرکوه این است که راه شهیدان را ادامه دهند و به جبههها کمک کنند و از تفرقه و نفاق بپرهیزید زیرا قرآن می گوید:و اعتصعوا یحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا:به ریسمان الهی چنگ زده و متفرق نشوید.
مجید فلاح زاده: وحدت و یکپارچگی خود را حفظ کنید و نگذارید این منافقین از خدا بی خبر در شما رخنه کنند و گول این ضد انقلابیون که حال دست نشانده ها و عروسکهای آمریکا هستند را نخورید.
علی اکبر کارگر: و از شما میخواهم که هیچگاه بین یکدیگر اختلاف نیندازید که دشمن از این اختلافها سوء استفاده میکند و همیشه سعیتان بر این باشد که این اختلافها را از بین ببرید. برادران عزیز قدر این نعمت بزرگ را بدانید همیشه با اتحاد و انسجامتان در نماز جمعه و در مساجد و در کارهای خیر راه شهدا را ادامه دهید و از خونشان پاسداری کنید و به خاطرحرمت این همه شهید کارها و عبادتهایتان مخلصانهتر باشد.
------------------
گزارش: رحیم میرعظیم