یک جامعه شناس با بیان اینکه بن مایه های سلامت قدرت در اسلام وجود دارد، گفت: قانون اساسی ما از این جهت که توانسته با ایجاد نهاد شوراها فضا را برای حضور افراد در عرصه قدرت فراهم کند، غنی است.

دکتر اصغر مهاجری، جامعه شناس و استاد دانشگاه در گفتگو با خبرنگار مهر در بررسی ریشه های قدرت طلبی در جامعه ما گفت: معمولا زمانی که می خواهیم قدرت طلبی را تبیین کنیم، یعنی بخواهیم به علتهای آن بپردازیم جامعه شناسی شخصیت ایرانی و مطالعات جامعه شناسی ساختارهای ایرانی کمک شایسته ای می تواند به ما بکند. وقتی می خواهیم قدرت طلبی را بررسی و آنرا تبیین کنیم جدا از کارکردهایش، حتما باید به اصل نابرابری ها در جامعه شناسی برگردیم. وقتی که در جامعه نابرابری ها را می پذیرید تا حتی که به فرهنگ تبدیل می شود باید منتظر بارش انگیزش و تفکر قدرت طلبی باشیم، تا زمانی که نابرابری جنسیتی را می پذیریم. جامعه را در نهاد خانواده و در نزد زن و مرد مستعد می کنیم که قدرت طلبی را هم اعمال کنند و هم قدرت طلبی فرد مقابل را بپذیرند. به همین خاطر هم زنان آمادگی پذیرش جاه طلبی و قدرت طلبی مردانشان را دارند و هم مردان انگیزش و سوق به طرف اعمال قدرت را دارند و قدرت طلب می شوند.

وی افزود: زمانی که در خانواده روابط دموکراتیک تعریف نمی شود و برعکس روابط سلسله مراتبی تعریف می شود؛ نه به لحاظ احترام و جهت اجتماعی بلکه به لحاظ قدرت عرض می کنم و والدین تلاش می کنند که فرزندان را تابع خود سازند که مغایر با فرمایشات دینی جهان اسلام هست. امام علی(ع) به والدین می فرماید: اگر قرار است شبیه همدیگر شوید آنها را شبیه خود نه بلکه خود را شبیه آنها کنید؛ چرا که آنها فرزندان زمان خویش هستند و رو به جلو هستند، ولی والدین براساس همین روابط نابرابرانه تلاش می کنند آنها را شبیه خود سازند. پس باید سلطه ای را اعمال کنند. پذیرش فرهنگ نابرابری باورهای ذهنی، پنداشتها، ایستارها و جهتگیریها را برای اعمال قدرت و پذیرش قدرت نابرابر آماده می کند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه اگر نابرابری در سطح آموزشی هم آموزش داده می شود، تصریح کرد: متأسفانه ما نابرابری مبتنی بر قدرت و اعمال زور را در نظام آموزشی هم شاهد هستیم و یا ما این نابرابری و اعمال قدرت را می توانیم در حوزه های نابرابری های اجتماعی بین اقشار مختلف ببینیم. ناخودآگاه طبقات اجتماعی بالا کسانی که در دریای نعمت قرار دارند تمایل و انگیزه به اعمال قدرت را دارند، چون ساختار نابرابری مهیاست. رفتار طبقات پائین هم جالب است، آماده و مستعد پذیرش این اعمال قدرت و جاه طلبی طبقات بالا هستند. در نابرابریهای قومی هم چنین چیزی را احساس می کنیم زمانی که بین اقوام و سکونتگاه های جغرافیای آنها نابرابری را تثبیت می کنیم، حتی اتوماتیک وار عده ای شهروند درجه یک می شوند و حتی اگر رابطه نابرابری مرکز ـ پیرامون را بررسی کنیم تهرانیها دوست دارند اعمال قدرت و تفاخر کنند و جالب است که شهرستانیها این وضع را می پذیرند چرا که رسما امتیازها و امکانات را در تهران و به تبع در مرکز استان و شهرستانها، لذا ما با نوشتن این تقسیمات کشوری کهنه و فرسوده و کلیشه ای که بارها هم ما گفتیم باید تجدید نظر شود به نوعی و به صورت نانوشته فرهنگ نابرابری تقسیمات کشوری و فرهنگ قدرت را تجویز می کنیم.

این محقق و استاد دانشگاه با اشاره به اینکه بحث در این حوزه خیلی زیاد است، اظهار داشت: وقتی ساختارها را بررسی می کنیم در زبان جامعه شناسی و این ساختارها را متوجه نابرابری اجتماعی را می بینید که بسیاری از تصوراتی که بیان و سخنانشان و توصیه شان به ایجاد برابری و کاهش قدرت طلبی هست ناخوداگاه یا آگاهانه یا ناآگاهانه دارند ساختارهایی را آماده می کنند. فضاهای فرهنگی را آماده می کنند که گفتمان برآمده از این فضا و ساختارهای نابرابری گفتمان قدرت طلبی باشد. این یک عامل در بحث قدرت طلبی است.

وی با اشاره به اینکه وقتی عامل اول یعنی نابرابری را پذیرفتیم، آن موقع عاملهای دیگر را در راستای این عامل آماده می کنیم، تصریح کرد: به عبارت دیگر اسبابش را فراهم می کنیم. ما جامعه پذیری قدرت را تقویت می کنیم. بچه ها را تربیت می کنیم و آموزش می دهیم، مردم را آموزش می دهیم. جامعه پذیری سیاسی ما بر محور قدرت طلبی و پذیرش قدرت استوار می شود، لذا ناخودآگاه شما می بینید که مادران، دختران را قدرت پذیر و پسران را قدرت طلب تربیت می کنند، حتی این فضا از حوزه فرهنگی به بحث ذهنی بر می گردد حتی در ابتدای تولد و قبل از آن هم از واژه هایی به کار می گیرند اعمال قدرت فرزندان پسر را مادران به عنوان زن بسترسازی و تربیت می کنند و آموزش می دهند. الگوهای عملی هم موجود است و پدر به عنوان مظهر قدرت و اعمال سلطه بر قدرت دیده می شود. مادر هم که آموزه هایش را آماده می کند. پس اولا فرزندان پسر قدرت طلب تربیت می شوند و فرزندان دختر قدرت پذیر تربیت می شوند. یادمان می رود که پیامبر(ص) به عنوان یک مرد الهی خم می شد و دست یک دختری بنام فاطمه(س) را می بوسید. بسیاری از فرهنگ های ما با آموزه های دینی ما هماهنگی ندارد. ولی عملا ما در راستای بسترسازی و توجیه و نابرابری آموزه های تربیتی مان و جامعه پذیری سیاسی مان بر محور قدرت طلبی مذموم است.

دکتر مهاجری در ادامه سخنانش بیان کرد: زمانی که ساختارهای حقوقی را بررسی می کنیم متوجه می شویم ترکیبهای نهادی گاها کشور را تنظیم می کند یا برخی از ترکیبات نهادی تقسیمات کشوری که مرکز ـ پیرامون را تقویت می کند ما در آنجا دستگاه های قانون نویس و آئین نامه نویس دقیقا دارد ترکیبات نهادی و ساختاری قدرت طلبی را تجویز می کند یا زمانی که می آئیم و نمی توانیم در حوزه سیاست احزابی را به دنیا بیاوریم تا جامع پذیری سیاسی ما براساس احزاب شکل بگیرد و نمی توانیم گرفتن کرسیهای مجلس، ریاست جمهوری و شوراها و ... را براساس فعالیتهای حزبی گسترده و سالم به دست بیاوریم متوجه شخص و فرد می شویم. یا نهایتا گروه های سیاسی که هیئتی دارند و ناخودآگاه قدرت را از جمع مدنی به جمع گروهی منتقل می کنیم که منافع گروهی یا شخصی دارند و اینها اقلیتی، برای اعمال اکثریت می شوند.

مهاجری تصریح کرد: منتها گاها جلوه های دموکراتیک به خودشان می گیرند، لذا یکی از ضرورتهای اجتناب ناپذیری که ما باید در فردای پیروزی انقلاب اسلامی و این روزها با اینکه دیر نشده باید کمر همت ببندیم. این است که تفکر حزبی می تواند اعضا و پیروان واقعا نخبه و غیر نخبه زیادی داشته باشد و در آنجا تربیت سیاسی اتفاق بیفتد ردای عقلانیت بر کارهای تبلیغاتی پوشانده شود، پشتیبانی تفکر در حرفهای سیاسی ما باشد و تولیدات علمی به کمکش بیاید. منافع گروه های اجتماعی جامعه و ملی جامعه در آنجا رکین باشد باید این کار را انجام دهیم وگرنه اگر این گونه نباشد یک فرد سوار موج سیاسی انتخابات می شود و یا گروهی می آیند یک شبه گروه حزبی تشکیل می دهند و موجی را ایجاد و به انتخابات دست پیدا می کنند و قدرت می گیرند که در این حالت اعمال قدرتی به دنبال آن هست و افراد بدون اینکه تربیت شده باشند در حزب برای داشتن قدرت و به دست آوردن قدرت و اعمال درست قدرت و این قدرت را برآمده از رأیی بدانند که تربیت سیاسی شده باشد اعمال قدرت و منافع شخصی می کنند.

وی تأکید کرد: ضمن اینکه برخی مواقع می بینید که تجلی انحرافات اقتصادی و تجلی انحراف سیاسیون قابل مشاهده است. شاید قانون اساسی ما از این جهت غنی باشد که توانسته با درج شوراها فضا را برای حضور در عرصه های قدرت سیاسی به گونه ای فراهم کند که از قدرت طلبی بکاهد یا زمانی که در تولیدات آموزشی خودمان در شعرها و کتابهای فارسی همچنان مرکز ـ پیرامونی یا ارباب  ـ رعیتی را تقویت می کنیم موجب می شود برای عده ای بسترهای انگیزش قدرت طلبی پیدا شود و برای عده ای هم تبعیت. منتها براساس کلام مشهور جامعه شناسان عده ای دریا دریا نعمت هستند که تعدادشان کم است و اعمال کننده قدرت هستند و عده ای هم کشتی کشتی فقر هستند که تعدادشان زیاد است اما منابع قدرت کمتری دارند. این مجموعه ای که بیان شد به اضافه بحثهای انگیزش های شخصیتی و روان شناختی که نمی خواهم در آن ورود پیدا کنم که محصول تربیتهای اجتماعی است موجب می شود که قدرت طلبی ما زیاد باشد.

وی با اشاره به اینکه وقتی قدرت طلبی فرهنگ می شود هر کسی سعی می کند که نسبت به بالادستی خود عاجز و بر پائین دستی خود ظالم باشد، گفت: یعنی قدرت طلبی حالت سلسله مراتبی پیدا می کند، لذا این فضا تبیین گر این است و علی رغم اینکه ادبیات غنی دینی ما ادبیات ملی و به خصوص حرکت انقلاب اسلامی در راستای زدودن این قدرت طلبی هست، چون بن مایه های سلامت قدرت در اسلام وجود دارد، ولی همچنان فرهنگ قدرت طلب چند هزار ساله در ریه های تنفسی ما جا دارد و ما قدرت طلبی را استشمام و بازدم های سیطره قدرت را به جامعه تزریق می کنیم.