اين شاعر ، نويسنده و كارشناس ميراث فرهنگي در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : نخبگان جامعه شناسي و مردم شناسي ، شيوه عمل ، تفكر و احساس در ميان مردم يك جامعه را فرهنگ (Culture) ناميده اند .
مهرداد جاور تصريح كرد : هر پديده اي - مادي يا معنوي - نخست در قالب انديشه شكل يافته و سپس، از آنجايي كه آدمي در قالب مادي مي زيد و محيط اطراف زندگي او شامل اشياء مادي است، قالب مادي مي يابد و اين دست آوردها كه از ابتداي تاريخ زندگي بشر تاكنون بدست آمده، به عنوان تمدن (Civilization) ناميده مي شود .
وي خاطرنشان ساخت : سير طبيعي و تعامل دو طرفه فرهنگ و تمدن به گونه اي است كه فرهنگ - چنانچه از حالت بالقوه و ذهني خود بدر آيد - سازنده تمدن است و تمدن نيز حافظ فرهنگي است و بر آن اثر دارد ؛ فرهنگ ايراني باغ ايراني را بوجود مي آورد و در ادامه، هر كه در اين باغ بنشيند، انديشه ايراني در وجود وي پرورش مي يابد و باز در طي اين چرخه، انديشه ايراني سبك معماري و ساخت و نگهداري باغ را ارائه مي دهد ؛ انديشه ايراني طي ساليان، سازها و آوازهاي سنتي ما را بوجود آورده و موسيقي ايراني حافظ و سازنده انديشه عرفاني و عميق ايراني است ؛
جاور در مقايسه دو قطب شرق و غرب در مقوله فرهنگ و تمدن ياد آور شد : دنياي غرب در سير و توالي فرهنگي - تمدني خود در مرحله تمدن متوقف گشته و فعاليت هاي محققان و دانشمندان آن ديار، صرفا به هدف افزايش توليدات تمدني است؛ هر روز كالاي جديدي با مدل و نمائي جديد ( و شايد با همان كاركرد) به بازار مصرف روانه مي شود و بمباران تبليغات مردم را تشويق به مصرف و مجبور به خريد مي سازد و هر روز شاخصهاي سطح راه عمومي بالا مي رود ( كه البته رفاه عمومي از اهداف توسعه است و مقبول) وليك توليد فرهنگي چنداني بچشم نمي خورد و بنظر مي آيد كه فرهنگ اروپاي قديم بسي بهتر و پربارتر از امروزه بوده است و آمار تخلفات گوناگون و فساد و خشونت حاكي و شاعد مدعاست ؛
اين كارشناس ميراث فرهنگي اضافه كرد : در مقابل، سير فرهنگي - تمدني ايران زمين به مرحله اي رسيده است كه انباشته اي منابع فرهنگي ( ادبيات منظوم و منثور گذشته و حال، منابع ديني و مذهبي و روايات مكتوب و شفاهي، موسيقي غني و سرشار از معاني و بسياري ديگر ...) داريم كه از گذشته هاي دور تاكنون، در گرد و غبار و توفانها و سيلهاي حوادث تاريخ ، بخش اعظم آن نمانده كه ميراث گمنام و ناپديد ماست و تا هر جائي كه توانسته است، در جلوه هاي تمدني خود بروز و ظهور داشته و قسمتي از آن به نسل روزگار ما رسيده است كه ميراث فرهنگي نامش نهاده ايم و دلسوزان و تلاشگران عرصه حفظ آثار و اشياء تاريخي، عمر عزيز خويش را وقف نگاهداري اش نموده اند و در كنارشان عناصر قلم بدست مطبوعات و انتشارات اهالي علاقمند ميراث و گردشگري در اين جهت قلم مي زنند كه نظراتشان جهت دهنده حركتهاي مسئولان تواند بود و حتما كه تاكنون نيز چنين بوده است.
وي با بيان اين كه حفظ و پاسداري از آنچه كه باقي مانده است يك گام است و تجديد و نوسازي و مشابه سازي و توليد محصولات تمدني مشابه با آنچه كه به يادگار به ما رسيده ، گامي ديگر، تصريح كرد : حجم قابل توجهي از انباشتگي فرهنگي (Cultural Accoumodation) ما به حالت بالقوه و غير فعال در كتب و اذهان مردم باقي مانده و سير فرهنگي حركت طبيعي خود را ، بنا به دلائلي گوناگون، پي نگرفته و به جائي رسيده ايم كه با وجود انباشتگي سنگين فرهنگي، بسياري از جوانب تمدني را از غرب به عاريت گرفته ايم و در رودخانه پر آب فرهنگ ايراني، قايق كوچك تمدن ملتهاي ديگر را مي رانيم و گاه و بي گاه و جسته گريخته، برخي عناصر فرهنگي خيرخواه و دلسوز، نداي برتري فرهنگ ايراني را سر مي دهند، ليكن بازار فرهنگي محصول مي خواهد و صادرات فرهنگ با عرضه محصولات تمدني ممكن مي گردد و همچنانكه مخلص كاشاني گفته است " دندان كه در دهان نبود خنده بد نماست / دكان بي متاع ، چرا واكند كسي ؟
مهرداد جاور گفت : منويات و روحيات ايراني خانه اي را مي پسندد كه حتي اگرچه كوچك باشد، داراي حياطي و حوضي بوده و با گل و گلدان مزين شده باشد ؛ زندگي ايرانيان از سرآغاز با طبيعت و عناصر طبيعت عجين و وابسته بوده است و ادبيات ما به گل و گياه باغهاي ما اشاره دارد ؛ شعر كلاسيك و سنتي ايراني همگام زهكشي هاي آبي باغ فين كاشان و صفاي باغ ارم و باغ دلگشاي شيراز و بسياري از اين دست است و موسيقي ما وزش نسيم از ميان شاخساران و برگهاي درختان و نغمه هاي چشمه ها و رودها و آواي هزاران و بلبلان را گويا است و شنونده را به تفكر در مبدا و مراد هستي و تامل در صفات نيكوي انساني و اخلاقي وا مي دارد و اين تعامل ميان انديشه هاي ما و ساخته ها و پرداخته هاي ماست و حتي آنچنان كه طي تحقيقات اخير معلوم گرديده است، نوع غذا نيز در انديشه انسان اثر دارد و بالعكس و سفره آرائي و غذاهاي مردمان اين ديار نيز با انديشه هايشان سازگار است و متناسب . اكنون، چرا ما خويشتن خويش را به فراموشي سپرده ايم ؟! ، از خود غافل گشته ايم و به ديگران مشغول !
اين شاعر و نويسنده اظهار داشت : در حالي كه هرودت تاريخ نگار بزرگ يوناني ايرانيان را بزرگترين معماران و باغ سازان معرفي نموده، فرهنگ و آداب و رسوم هزاران ساله خود را به داخل ساختمانهائي برده ايم كه آنها را منزل و خانه مي ناميم ؛ خانه هايي كه اصولا ساخت و معماري موافق طبعمان را ندارد و با خصلت هاي انديشه ورزي و تامل و عبادت و علاقمندي به نور و روشنائي طبيعي و آداب و رسوم، از جمله رسم ميهمانپذيري مان كمترين سازگاري را دارد.
به گفته وي ، تعامل و مبادله فرهنگها و تمدنها لازم و ضروري است و داد و ستد در اين حوزه از ابتدا بوده و خواهد بود ولي به عاريت گرفتن بي حساب و نسنجيده و بي تناسب كه عوارض تخريب فرهنگ اصيل و ريشه دار را در پي داشته باشد، روند رشد و توسعه فرهنگي را مختل خواهد ساخت و مقبول نيست و اصولا تراز واردات و صادرات فرهنگي را تعادل و نسبتي معقول لازم است.
جاور اضافه كرد : برنامه ريزي و سياستگذاري در ساخت و سازهاي شهري نيازمند مطالعه و شناخت الگوها و ريشه ها و مقتضيات زندگي ايراني است و حلقه مفقوده معماري گذشته و حال با تحقيق و تدريس در اين الگوها يافته شده و روند تكاملي و جولاي معماري ايراني بدين طريق محقق خواهد شد.
وي ياد آور شد : با تحقيق و تفحص در بناها و باغ هاي ايراني، مي توان اصول مهندسي ساخت آنها را بدست آورد و با تقليدي حساب شده به تجديد و تكثير آنها پرداخت، كه حفظ آثار اگرچه كاري واجب و لازم است وليكن براي توسعه فرهنگي شرط كافي نيست و مي دانيم كه هر ساخته و محصول مادي، نهايتا در اثر نيروهاي اينرسي و آنتروپي (Entropy) كه در علم فيزيك اشياء مورد بحث است، روزي از بين خواهد رفت و ضرورت پيش روي امروز ما، همانا نوسازي و مشابه سازي و ادامه ساخت و ساز به شيوه هاي معماري مطلوب طبع ملي ايراني است . ساخت و تبليغ باغي مثلا مشابه باغ فين درهر منطقه اي ، از ديد و نظر گردشگران دور نخواهد بود و در حوزه مديريت شهرسازي، همانگونه كه به حفظ محيط زيست و تخصيص محلي براي فضاي سبز توجه مي شود، توجه به تجلي فرهنگ در بناها نيز لازم است تا گردشگر خارجي را متوجه سازد كه در محيطي ايراني قدم مي زند.
جاور : كاروان سريع السير ساخت و و سازهاي جديد عاريتي ازحركت آهسته و پراكنده ملي پيشي گرفته و بيم آن مي رود كه آن انباشتگي فرهنگي يادگاران گذشتگانمان نيز به تدريج در شلوغي و هنگامه اين تمدن بيگانه از يادها رخت بربندد و فرهنگ ديگري از دل اين سوغات سر بسته بيرون آيد و جوانان كه اصولا هر تجددي را بسرعت جذب مي كنند، صاحب فرهنگي سطحي و بي ريشه و گذران شوند . |
وي افزود : درحال حاضر ، كاروان سريع السير ساخت و و سازهاي جديد عاريتي ازحركت آهسته و پراكنده ملي پيشي گرفته و بيم آن مي رود كه آن انباشتگي فرهنگي يادگاران گذشتگانمان نيز به تدريج در شلوغي و هنگامه اين تمدن بيگانه از يادها رخت بربندد و فرهنگ ديگري از دل اين سوغات سر بسته بيرون آيد و جوانان كه اصولا هر تجددي را بسرعت جذب مي كنند، صاحب فرهنگي سطحي و بي ريشه و گذران گردند .
مهرداد جاور در پايان گفت : براي ساختن بادباني قوي و مستحكم در كشتي روانه دراقيانوس و جزاير فرهنگها و تمدنها و ساختن دكانهائي پر از متاع ، برنامه بلند مدت و گسترده اي لازم است كه همكاري ، همفكري و همياري مسئولان اجرائي ، كارشناسان و عناصر فرهنگي و صاحبنظران و علاقمندي و رغبت مردمي مستلزم تدوين و اجراي آن است .