بي شك درخلق اين حماسه هاي ماندگاردركنارعزم و اداره بزرگ مردان صحنه دفاع و فداكاري، سكانداري مديري كه خود از خانواده پرافتخارجانبازان است ومشكلات اين قشررا با ذره ذره وجودش حس مي كند انكارناپذيراست. او با تمام كمبودها ونداري هايي كه در ورزش جانبازان با آن روبرو بوده تاكنون به موفقيتهاي بزرگي دست يافته وبا مديريت كاريزماتيك خود توانسته ورزش جانبازان را درسطح جهاني مطرح كند تا جائيكه امروز ورزش دنيا دراين بخش به ايران بعنوان يكي از قدرتهاي جهاني نگاه احترام آميزي دارد. با اين همه موقعيت فعلي، سقف انتظارات او نيست:" مي توانستيم بهتراز اينها براي جانبازان كاركنيم."
محمود خسروي وفا را امروز نه بعنوان يك مديرورزشي درراس يك فدراسيون كه با مسئوليتي به مراتب دشوارترو گسترده تردرنهاد شوراي شهر بعنوان مديري آشنا به مشكلات عمومي وروزمره جامعه مي شناسيم. جانبازي كه هنوزخودش را بدهكارمردم مي داند وبا وجود تمامي مشكلات جسمي كه يادگار دوران جنگ تحميلي است خود را با تمام وجود وقف خدمت كرده، هرچند دراين مسئوليت هم براي خودش خط قرمزهايي قائل است:" روزي كه احساس كنم خودم و حضورم سياسي شده از كاركناره گيري خواهم كرد." اوكاركردن براي مردم را هنرخويش مي داند وبا تكيه كلام معروفش " من كارگرشما هستم " همواره بربي تكلف بودن خدمتش به خلق تاكيد دارد.
با رئيس فدراسيون جانبازان ومعلولان بعنوان يكي از افتخارآفرينان دوران دفاع مقدس وسرمايه هاي ورزش ايران گفتگوي مفصلي انجام داده ايم كه درزيرمي خوانيد:
* بعنوان اولين سوال نگاه نقادانه شما به عنوان رييس فدراسيوني كه ازسال 59 تا امروز در عرصه ورزش و امور مربوط به فدراسيون ورزشهاي جانبازان و معلولان حضوري فعال داشته ايد چگونه است؟
پيدايش ورزش جانبازان و معلولان پس ازجنگ جهاني دوم بوده كه درسه بخش درمان، پركردن اوقات فراغت معلولان و قهرماني حرفه اي برنامه ريزي و برروي آن كار شده است. ضمن اينكه جا دارد به اين نكته اشاره نمايم كه در بعد قهرماني ركوردهاي كسب شده در اين رشته ها از برخي ركوردهاي آسيايي دربخش افراد سالم بهتربوده است. در ايران نيز اين نياز پس از انقلاب بيش از همه به چشم آمد تا فدراسيون ورزشهاي معلولان تشكيل شود.
* زمينه شكل گيري فدراسيون ورزشهاي جانبازان و معلولان درايران ازچه زماني آغازشد؟
آقاي مهندس برجيان در آن زمان كار راشروع وحدود يكسال در اين زمينه فعاليت كردند تا اينكه ازسال 59 با دعوت مصطفي داودي شمسي رييس سازمان تربيت بدني وقت، به فدراسيون ورزشهاي معلولان آمدم. دليل انتخابم راهم نمي دانم. با اينكه قبل ازانقلاب سابقه ورزشي داشتم، اما درخصوص ورزش معلولان تخصصي نداشتم. در آن زمان اطلاعاتمان درحد صفر بود و با توجه به ارتباطات بسياركمي كه وجود داشت آگاهي مان اندك بود. ضمن اينكه جا دارد به نكته اي اشاره كنم و آن اينكه خوشحاليم كه ورزش معلولان يكي از پديده هاي انقلاب بشمارمي رود. درآن زمان تعداد ورزشكاران ما به 40، 50 نفر نمي رسيد ورشته هاي تحت پوشش ما به دووميداني، وزنه برداري و واليبال نشسته محدود مي شد. دردنيا نيز با توجه به نوع معلوليت ها سبب شده تا سازمانها مختلفي دردنيا ايجاد شود و كلاسبندي هاي گوناگوني بوجود آيد. اين تقسيم بندي نيزبراساس كارعلمي و پژشكي شروع مي شود ونوع معلوليت تعيين شده توسط پزشك، كلاسبندي را تعيين مي كرد. اين مساله باعث مي شود تا شاهد برگزاري يك مسابقه عادلانه باشيم.
* اشاره داشتيد به اينكه ورزش معلولان يكي از پديده هاي انقلاب بشمار مي رود . دراين زمينه بيشتر توضيح مي دهيد؟
اين مطالبي كه عنوان كردم بعنوان ظرفيتهاي انقلاب نام برده مي شود وبا اينكه كاستي ها وكمبودهايي وجود داشته، اما دولت به نحوي سرمايه گذاري كرده كه ما با افتخارسرمان را بالا گرفته و دنيا ما را مورد تقديرقرارمي دهد. درحال حاضربا عملكردي كه وجود داشته مي بينيم كه درعرصه رقابتهاي داخلي و خارجي درتمامي رشته ها حرف براي گفتن داريم. دركنار اين فعاليتها تصميم به برگزاري برنامه هايي نمادين به نام جشنواره فرهنگي ورزشي گرفتيم كه درآن حدود شش هزارنفر ورزشكارشركت داشتند كه رييس كميته ملي پارالمپيك اعلام كردند دربيست سال آينده دردنيا چنين اتفاقي نخواهد افتاد كه بتوان اين حجم ورزشكار را دورهم جمع كرد.
* در بحث مدال آوري وضعيت ورزش جانبازان چگونه بوده است ؟
درزمينه مدال آوري نيزدرمدت حضورمان درپنج دوره رقابتهاي پارالمپيك حدود 74 مدال طلا، نقره وبرنزكسب كرده ايم كه درمقابل 17 مدال كسب شده درمسابقات المپيك رقم بسيار بالايي است. نكته اي كه من بازهم به آن تاكيد مي كنم اينست كه كشور سرمايه گذاري خوبي برروي ورزش جانبازان ومعلولان كرده و جاي تشكر دارد. درزمينه آموزش، جذب نيروهاي متخصص و ساخت و سازنيز كارهاي خوبي صورت گرفته است. درخصوص نقد عملكردمان نيز بايد بگويم هرجا كه معلولي وجود داشته باشد و ما نتوانيم براي ورزش او برنامه ريزي كنيم نقد ازهمان جا برما وارد است. با اينحال در مجموع احساس مي كنم مي توانستيم بهتر ازاين كاركنيم و ازظرفيتهاي موجود بهره بهتري ببريم.
درعين حال با توجه به نگاه كشورهاي اروپايي و آمريكايي كه نگاهشان به اين ورزش انساندوستانه وحقوق بشري است درسال 83 در اجلاس وزراي ورزش جهان ايران به عنوان بهترين كشوردرزمينه توسعه ورزش معلولان نام برده شد. اين يك شاخصه اجتماعي وسياسي براي ما تلقي مي شود كه دراين زمينه سرمايه گذاري كرده ايم.
* با توجه به گستردگي و فعاليت هاي بيشمار فدراسيون ورزشهاي جانبازان و معلولان آيا بودجه كافي براي اجراي برنامه هاي شما وجود دارد واگر كمبودي وجود دارد آنراچگونه جبران مي كنيد؟
اعتباردريافتي ما ازسازمان تربيت بدني درسال 83 چيزي حدود 600ميليون تومان بود ضمن اينكه 120 ميليون تومان نيز به طورجداگانه براي استانها اختصاص داده مي شود. در زمان برگزاري جشنواره ها نيز از طريق اسپانسر وكمكهاي دريافتي ديگري داريم. درزمينه حضوردرعرصه قهرماني و مسابقات بين المللي در مقطعي توسط بنياد جانبازان حمايت مي شديم درزمان مديريت آقاي رفيق دوست وبعد ازآن نمي دانم چرا سياستها تغييركرد وحمايت لازم ازما نشد. فكرمي كنم اولويتهاي آنها تغييركرد.
* كميته ملي المپيك هم كمكي به فدراسيون مي كند؟
پس ازاينكه كميته ملي پارالمپيك به تصويب مجمع كميته ملي المپيك رسيد، جاداشت درآن زمان تلاش مي كرديم تا همانند كميته ملي المپيك براي آن بودجه جداگانه اي درمجلس درنظرگرفته شود كه با توصيه آقاي هاشمي طباء قرارشد كميته ملي المپيك ما را حمايت كند. استدلال ايشان نيز اين بود كه با توجه به موفقيتهاي بدست آمده سازمان مديريت وبرنامه ريزي بودجه بهتري را دراختيارما قرارخواهد داد. ازسال 76 نيز تصويب شد تا به ما بودجه داده شود.
اعتقاد من اينست كه بايد مسيري مشخص شود تا بودجه ما قانونمند باشد تا افراد بعدي نيز كه برسركار مي آيند بدانند كه با چه بودجه اي بايد كاركنند. در سال 83 آقاي احمدي نژاد يك ميليارد تومان به ما كمك كرد، با اينكه ازبابت اين كمك ازايشان سپاسگزارهستيم، اما اين راه مقطعي براي كمك به ورزش است و راه درست آن است كه اگربودجه كمي هم دراختيارما قرارمي گيرد قانونمند وباضابطه باشد تا بدانيم تكليفمان با اين بودجه چيست. درحال حاضرنيزكميته ملي المپيك حدود يك ميليارد تومان به ما كمك مي كند كه اين اعتباردركناربودجه سازمان تربيت بدني مشكلات ما را حل مي كند. اين نكته نيز نبايد فراموش شود كه ما دردنيا جزء ورزشهايي هستيم كه دولتها براي آن يارانه پرداخت مي كنند، چرا كه اسپانسر كمتربراي اين نوع ورزشها هزينه مي كند. با اينكه اين بودجه به طوركامل مشكلاتمان را حل نمي كند، اما راضي هستيم وبرنامه هايمان را براساس همين بودجه پيش مي بريم .
* اضافه شدن مجموعه پارالمپيك به تشكيلات شما باعث ايجاد كارموازي با فدراسيون نشده وعملكرد اين سازمان را چطور ارزيابي مي كنيد؟
به هيچ عنوان كارموازي وجود ندارد، همانگونه كه كار كميته ملي المپيك با فدراسيونها مجزاست. دربرنامه ريزيهاي ما به خوبي مشخص است كه كدام رشته ها قرار است براي پارالمپيك فعاليت كنند و كدام رشته ها نمي توانند درپارالمپيك پكن حاضر باشند. ضمن اينكه وظيفه فدراسيون در توسعه ورزش معلولان وسلامتي وشادابي اين قشر خلاصه مي شود و پارالمپيك در زمينه ورزش قهرماني وحضوردرمسابقات پارالمپيك فعال است. ما درهدف برنامه موازي نداريم، اما درحركت شايد برنامه هاي موازي را شاهد باشيم.
* درتمام دنيا كميته ملي پارالمپيك زيرمجموعه كميته ملي المپيك است يا فقط در ايران وضع به اين شكل است؟
دربرخي كشورها مستقل است، اما دنيا اعتقاد دارد اگراين كميته با كميته ملي المپيك ادغام صورت گيرد بازده بهتري خواهد داشت. درنهضت پارالمپيك اين انديشه وجود دارد كه فردمعلول با سالم تفاوتي ندارد، به همين خاطراست كه هرزمان بازيهاي المپيك برگزارمي شود بازيهاي پارالمپيك نيزبرگزارمي شود ودرحال حاضرنيزاين كميته جزء يكي ازمعاونتهاي IOC فعاليت مي كند. درنهايت نيزدنيا دنبال اينست كه بازيهاي المپيك وپارالمپيك بطورهمزمان برگزارشود، زيرا ركوردهاي نزديكي كه بين برخي رشته ها وجود دارد موجب شده تا اين تفاهم صورت گيرد. اين مساله نيزجزء افتخارات جمهوري اسلامي است كه قبل ازتوافق آنها كميته ملي پارالمپيك زيرنظركميته ملي المپيك فعاليت مي كند.
* آيا با اين شرايط رديف بودجه خاصي براي شما درنظرگرفته شده است؟
درحال حاضرسازمان مديريت و برنامه ريزي تعريف ما را جداگانه اعلام مي كنند و اعتبارما مشخص است. ما كشوري نيستيم كه بخواهيم هرطوردلمان خواست هزينه كنيم. ضمن اينكه درهمين جا اعلام مي كنم به هيچ وجه درورزش ما پول كم نيست. ما هيچ جاي حكومت مان پول كم نيست اما دراين ميان بحث هزينه كردن اشتباه و بد هزينه كردن وجود دارد و متاسفانه هنربدخرج كردن در كشور ما وجوددارد. اگرقرارباشد به اندازه كافي به همه پول پرداخت شود، پس چه هنري براي مديريت كردن باقي مي ماند.
* اينكه مديران ما برنامه ريزي و آينده نگري ندارند وبه نتايج وافتخارات زودهنگام دلخوش هستند وتغييرآنها باعث دگرگوني برنامه ريزيها مي شود را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
اينكه بخواهم اعلام كنم مديران ما برنامه ريزي ندارند يك نوع توهين به مديران هم صنف من است وصحبت اخلاقي نيست. من مي گويم اصل طرح جامع بسيارخوب است و اگر اين طرح به تصويب برسد تغييرمديريت نمي تواند باعث مشكل شود. به همين خاطرما درفدراسيون ورزشهاي جانبازان ومعلولان طرح جامعي را نوشته وپياده مي كنيم كه براساس آن نگاه 20ساله اين فدراسيون مشخص شده وبا تغييرمديريت مشخص است كه وظايف چگونه تعريف شده وبا رفتن مديريت در انجام كارها خللي ايجاد نخواهد شد. من اعتقاد دارم اگرما طرح جامع درستي داشته باشيم ديگرسليقه دربرنامه ريزي ومديريت ما راهي نخواهد داشت. حتي هياتهاي ما نيزبا توجه به شرايط خود طرح جامع خواهند داشت تا با تغيير مديريت برنامه ها تغيير نكند.
* درطرح جامع ورزش كشور فدراسيون ورزشهاي جانبازان ومعلولان به چه شكلي ديده شده است؟
دراين طرح به شكل ورزش خاص ديده شده كه به دنبال نگاه ويژه اي به آن است. به عقيده من نگاه خاص تعريف اين ظرفيت نيست بلكه بايد به شكل ويژه درقالب كنفدارسيون، سازمان، معاونت ويا هرويژگي ديگري باشد. من اعتقاد دارم تمامي فدراسيونها بايد طرح جامع داشته باشند تا با اين برنامه ريزي علاوه بر احساس آرامش در مديريت بتوانيم كارخود را به درستي دنبال نماييم.
* فدراسيون تحت مديريت شما در خصوص پشتوانه سازي و توجه به جوانان و اينكه عمرقهرماني افتخارآفرينان جانباز رو به پايان است و جايگزيني نيروهاي مستعد و با آتيه چه برنامه هايي دارد؟
بطورقطع نسل تغييركرده و در سالهاي گذشته بيش از 70 درصد از نفرات ما را جانبازان تشكيل مي دادند اما در همين پارالمپيك آتن تنها 15درصد از ورزشكاران ما را جانبازان تشكيل مي دادند و به طور قطع در پارالمپيكهاي بعدي اين درصد به صفرخواهد رسيد. در بازيهاي آتن اكثرورزشكاران ما از نيروهاي جوان و تازه وارد بودند و براي اين مساله برنامه ريزي داريم. در هيمن تيم واليبال نشسته درحال حاضرميانگين سني به 23 سال رسيده و اين عزيزان مي توانند سالها براي ما افتخاركسب كنند. اينكه نقد به كار ما وارد است يا نه گذشت زمان نشان مي دهد.
* براي بازيهاي پارالمپيك آتن چه برنامه ريزي هايي صورت گرفته است؟
درطرح جامع ما اين برنامه ريزي ديده شده وبراساس اين طرح كه با بازنگري نيزهمراه بوده كارهاي خوبي انجام شده است. ضمن اينكه محوربرنامه هاي ما رشد و توسعه امرقهرماني است. درمجمع قبلي فدراسيون اساس كاربردنبال كردن امورتوسعه اي عنوان شد اما محور اصلي ما قهرمان پروري و كسب افتخارات تازه است. در اين زمينه نيز دورخيزمان كسب سكو است و براي اين مهم برنامه ريزي وسرمايه گذاري مي كنيم. مابايد قهرماني خود را تثبيت كنيم و بقيه رشته هايمان كه جا براي رشد دارند را به مرورتقويت نمائيم.
* در خصوص حضور بانوان در رقابتهاي پارالمپيك و توجه به اين قشر چه برنامه هايي داريد؟
بايدعنوان كنم در پارالمپيك شانس حضورخانمها بسيار بيشتراز رقابتهاي المپيك است وحداقل در5 رشته مي توانيم سهميه كسب كنيم وسهم خانمها دركسب مدال دررشته هاي پارالمپيكي بسيار بيشتر ازورزشكاران سالم است و مي طلبد كه در اين زمينه هزينه وبرنامه ريزي بهتري صورت گيرد.
* آيا با ادغام ورزش خانمها با فدراسيونها موافقيد ؟
بنده يكي ازمخالفان ادغام انجمنهاي بانوان در فدراسيونهاي ورزشي بودم، زيرا اعتقاد داشتم مي شد اين انجمنها مستقل فعاليت مي كردند وبا اعتبارخوب زمينه رشد آنها را فراهم كرد. به هر حال سالها زحمت كشيده شد تا اين مساله جا بيفتد كه ورزش در قالب مسايل ارزشي براي بانوان قابل اجراست. اينكه ورزش بانوان به اين شكل تعريف شود كه يا بي بندوباري يا هيچي درست نيست. در نظام اسلامي بايد عنوان كرد نه بي بندوباري نه هيچي، بلكه ورزش ارزشي وجود دارد كه الگوهاي زيادي با برگزاري مسابقات مختلف بين المللي در ايران ثابت شد. با اين حال ازسال 59 تا امروز جزء فدراسيونهايي بوده ايم كه به ورزش بانوان كمك كرده و از اين به بعد نيز خواهيم كرد.
* با اين اوصاف شما با حضور بانوان در ورزشگاهها هم مخالفيد؟
شعاردادن خيلي راحت است. من اعتقاد دارم ما مي توانيم تاثيرگذار باشيم. من نمي گويم ازحضور بانوان در ورزشگاهها جلوگيري كنيم بلكه اعتقاد دارم مسيررا نبايد اشتباه رفت. اگر فضاي سالم در ورزشگاهها ايجاد شود چه مانعي براي حضور خانمها در ورزشگاهها وجود خواهد داشت؟ اگر درخيابان هم فضاي سالم وجود نداشته باشد نبايد بانوان در آن تردد كنند. آن كساني كه موافق حضور بانوان در ورزشگاهها هستند آيا حاضرند دختر، همسر، خواهر و بستگانش در اين شرايط درورزشگاهها حاضر شوند؟ هروقت اين كار را انجام دادند ما نفردومي هستيم كه اين كار را انجام خواهيم داد. اينكه شعار داده مي شود تماشاگر خوب داريم واقعيتي است كه اينگونه نيست. ما تماشاگرانمان بد عمل مي كنند كه در اين برخورد مديريت مديران، نحوه بليط فروشي ، عدم محيط سالم ، نبود امكانان بهداشتي لازم ، محل استراحت و .... نيز در اين زمينه تاثيرگذار است.وقتي بازي با ژاپن را تا اين اندازه حساس مي كنيم كه تمام فكر و ذهن مردم اين بازي مي شود آنوقت چه انتظاري از برخورد تماشاگران داريم. آيا مصلحت هست دراين فضا خانمها به ورزشگاه بروند؟ آيا اصلا مصلحت هست كه آقايان هم به ورزشگاه بروند؟ من اعتقاد دارم هروقت فضاي ورزشگاه ما سالم شد خانمها هم بايد به ورزشگاه بروند واستفاده كنند.
* به نظر مي رسد ديدگاههاي متفاوتي در اين زمينه وجود دارد؟
الان دو طيف مخالف و موافق در اين زمينه وجود دارد كه بنظرمن هردو اشتباه مي كنند. آن فرد مخالف مگر متولي شرع وحكومت است كه اينگونه اظهارنظرمي كند. اگرخداي نكرده درمسجد نيز فضاي سالمي وجود نداشته باشد شما اجازه ورود نداريد. اگر در سفرزيارتي اگر احساس كنيد كه براي ناموست امنيت وجود ندارد نبايد شركت كنيد. آن گروهي نيز كه ادعا مي كنند بايد خانمها به ورزشگاهها بروند يكبار خودشان بليط تهيه كنند وببينند در اين فضا مي شود خانمها را برد. در VIP نشستن كه هنرنيست. ما برنحوه مديريت ورزشگاهها نقد داريم. جواني كه وارد ورزشگاه مي شود براي استفاده ازيك فضاي سالم وارد ورزشگاه مي شود تا الگوپذيري كند ومسايل ملي خود را تقويت كند، اما همين جوان درمراحل اوليه شكل گيري استخوان بندي فرهنگي خود با مسايل منفي روبرومي شود. بايد جلوي آن عده ازتماشاگرنماها كه فضاي ورزشگاهها را مسموم مي كنند ايستاد تا شاهد فضاي سالم در ورزشگاهها باشيم. در آن زمان حضوربانوان نيزمشكلي ندارد.
* بعنوان فردي كه حدود بيست سال در كميته ملي المپيك مسووليت داشته ايد در زمينه تغييرات صورت گرفته دراين كميته چه نظري داريد؟ اين تغييرات را مثبت ارزيابي مي كنيد يا نه؟
فكرمي كنم بي انصافي باشد كه هردوره جديدي دوره قبل از خود را زيرسوال ببرد. با اين حال با توجه به تجربه بيست ساله ام بايد عنوان كنم هر مديري در دوره خود با توجه به موقعيت و شرايط زمان خود عملكرد مثبتي داشته است.
دوره فعلي را نيز از دوره قبلي موفق تر ارزيابي مي كنم زيرا در دوره قبل به فكرجمعي توجه كمتري قايل مي شدند وگرنه موفقيت هاي زيادي در اين دوره وجود داشت كه موفقيتهاي كسب شده در المپيك سيدني نشان از اين موفقيتهاست. دردوره جديد آنچيزي كه بيش ازهمه به چشم مي آيد توجه به عقل جمعي است كه نتيجه آن در دوحه قطرو بازيهاي المپيك پكن مشخص خواهد شد. ازاين تغييروتحول نيز راضي هستم و اعتقاد دارم اين تغييرات عيبها را رفع وشايد هم ايراداتي را ايجاد نمايد، اما در مجموع مي تواند مثبت ارزيابي شود.
* اينكه سازمان تربيت بدني در نحوه برگزاري اين انتخابات دخالت داشته را چگونه مي بينيد؟
نگاه من به اين مساله ويژه است. به عقيده من سازمان بايد در اين زمينه نظربدهد. من سازمان را آقاي مهرعليزاده نمي بينم بلكه دولت مي بينم. ما نمي توانيم بزرگترين رويداد انتخاباتي ورزش كشوررا برگزار كنيم، چندميليارد تومان نيز براي آن هزينه كنيم آنوقت در تصميم گيري هاي آن دخالت نداشته باشيم. دركدام دوران سازمان تربيت بدني درانتخابات كميته ملي المپيك دخالت نداشته است؟ اين دخالت نيز به حق و به جا بوده است. من در همين جا دخالت سازمان تربيت بدني را در انتخابات كميته ملي المپيك تاييد مي كنم. عيب كار اين بود كه دوستان نتوانستند از اين مساله به خوبي دفاع كنند وگرنه حضورسازمان و دخالتش در اين انتخابات انكارشدني نيست.
*حضوربيست ساله خود درهمه دورانهاي كميته ملي المپيك و فعاليت در كنار ديدگاههاي مختلف را مثبت ارزيابي مي كنيد يا منفي؟
اگردرحوزه ورزش معلولان به اين مساله نگاه شود ودرنبود من نيز ازاين حوزه فردي دراين جايگاه قرارداشته باشد يك حسن تلقي مي شود. اما اگرسكوي پرتاب و محلي براي درآمد باشد، عيب است. اگر آنجا نبوديم شايد نمي توانستيم حساسيتهاي موجود درورزش جانبازان را براي مسوولان جا بيندازيم. اميدوارم درآينده نيز به شكل قانونمند فردي درراس اين سازمان قرارگيرد.
* حضور خود را درعرصه شوراي شهر و نحوه خدمت رساني به جامعه ورزش را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
حضوردرشوراي شهر وصندلي ارزشمندي كه با راي مردم بدست مي آيد، بزرگترين افتخاريك انسان مي تواند باشد ومن به اين افتخارتا آخرعمرمي بالم كه با وجود كوچكي وناتواني به من راي دادند. من با نگاه صدردصد خدمت آنهم درحوزه ورزش وارد اين عرصه شدم ونگاهم درآن زمان مديريت شهري نبود، اما الان اينگونه شده است. اولين پيماني كه با خودم وخداي خودم بستم اين بود كه مسيرم هيچگاه سياسي نشود وهرروزي كه احساس كنم خودم وحضورم سياسي شده ازكاركناره گيري خواهم كرد. در حال حاضرهم كه مسوول كميته ورزش شوراي اسلامي شهرتهران هستم وبا نگاه ورزشي به كار ادامه مي دهم ودركنار آقاي خادم گامهاي اساسي در ورزش برداشته شده است. نگاه ما درورزش ساختاري بوده كه براي مثال آمديم ارزيابي كرديم ببينيم در شهر تهران چه اندازه سالن داريم وچقدر نيازواقعي است. وقتي نقطه گذاري سالنها درتهران را بررسي كرديم ديديم كه درمناطقي سالنهاي زيادي متمركز شده و درنقاطي فاقد سالن هستيم. اين ازكارهاي كوچكي بوده كه انجام شده وبراي تشريح تمام اقدامات صورت گرفته نياز است كه به همراه آقاي خادم در اين خصوص توضيخات مفصلي ارايه شود. نگاه من خدمت رساني بوده وتا آخرنيز اينگونه خواهد بود.
* درخصوص مساله دوپينگ در ورزش جانبازان و معلولان و اينكه اين پديده تا چه اندازه دراين قشر شايع است توضيح بفرماييد.
متاسفانه اين معضل در ورزش جانبازان نيز وجود داشته و واقعيتي تلخ در اين زمينه وجود دارد. دوپينگ مساله اي است كه در همه دنيا به آن به شكل مذموم نگاه مي كنند. اين سم متاسفانه وارد بدن ورزش كشورما نيز شده است و براي اين سم زدايي نبايد به آن دامن زد. بايد آسيب شناسي شده تا راههاي مقابله با آن را دريابيم و اثرات آن را به حداقل رساند. تقويت مسايل فرهنگي نيز در اين زمينه مي تواند بسيار كارساز باشد. اينكه ما ورزشكارمان را به جايي مي رسانيم كه اگر به موفقيت برسد از نظرمالي به شرايط بسيارخوبي مي رسد اين نكته در ذهن او ايجاد مي شود كه براي رسيدن به اين موفقيت مي تواند از دوپينگ هم كمك بگيرد. ضمن اينكه ما هنوز نتوانسته ايم حرمت و ارزش پيراهن ملي را براي خيلي از ورزشكارانمان جا بيندازيم. وقتي لباس ملي را تبديل به لباس شهرت و پول كرده ايم آنوقت انتظار داريم دوپينگ وجود نداشته باشد.
*به نظر شما آموزش در اين زمينه تا چه اندازه گره گشاست ؟
بحث آموزش نيز مساله مهمي است كه بايد به آن به شكل جدي پرداخته شود تا ورزشكارما با آگاهي به مصاف اين مشكل برود. مبارزه با دوپينگ نيز بايد با قوه قهريه بالا به اجرا درآيد تا اگر ورزشكارما دانست كه اينقدر مجازات براي اشتباه او درنظرگرفته شده ديگر به سمت اين خطا نخواهد رفت. دوسال محروميت براي كسي كه با آبروي نظام بازي كرده بسيار كم است. وقتي حداقل سرمايه گذاري ما براي ورزشكار براي حضور در المپيك 20 ميليون تومان است اين هزينه چگونه به بيت المال برگشت داده خواهد شد.
پس بايد با استفاده از سه ابزارمقدس جلوه دادن لباس ملي، پيشگيري و انجام كارهاي فرهنگي و درنهايت اقدام تند اين مشكل را حل كرد كه متاسفانه ما نتوانسته ايم در اين سه مورد كارخاصي انجام دهيم. ضمن اينكه با تجربه اي كه دارم بايد عنوان كنم كنترل لازم در اين خصوص وجود ندارد. به نحوي كه ورزشكارما در المپيك آتن تا آخرين لحظات تحت نظر بود اما ظرف 15روزدوپينگ صورت گرفت. در آتن نيز 25 هزار دلار براي دوپينگ هزينه كرديم اما در آخرين لحظات ورزشكار ما به خاطرفشارهاي بسيار زياد دست به اين اقدام زد. به عقيده من نبود هدف مقدس درورزش موجب بروز اينگونه مسايل مي شود و هنوزكه هنوزاست نتوانستيم اين هدف را جا بيندازيم. البته نقش رسانه ها نيزدراين مورد بسيارحايز اهميت است وبرخي از آسيبهايي كه به ما وارد شد ازجانب رسانه ها بود. همين افرادي كه براي مصاحبه مراجعه مي كنند و با بزرگنمايي وبي برنامگي درگفتگوهاي ايجاد مشكل مي كنند. چرا درفرانسه تنها يك روزنامه ورزشي وجود دارد، اما در ايران درانتخاب روزنامه ورزشي دچارمشكل مي شويم.
* افق آينده ورزش جانبازان را چطور ارزيابي مي كنيد و چقدربه آينده خوشبين هستيد؟
بطورحتم فراز ونشيب وجود خواهد داشت اما افق بسيارروشني را پيش رو خواهيم داشت، زيرا سرمايه گذاري دولت سنگين و برنامه ريزي در داخل مجموعه ورزشهاي جانبازان و معلولان نيز جامع است. در نتيجه اگر فردا فردي كه از ورزش جانبازان اطلاعاتي نيز نداشته باشد با توجه به طرح جامعي كه در فدراسيون وجود دارد براي اداره اين مجموعه مشكلي نخواهد داشت. به سايرعزيزان مسوول در فدراسيون نيزتاكيد كرده ايم كه برنامه ريزي كاريشان به شكلي باشد كه درصورت نبود آنها سيستم به مشكل برخورد نكند و افرادي را تربيت كنند كه بتوانند كار را ادامه دهند. با اين حال اين ديد روشن دليلي بر كسب مدالهاي بهتر نيست. اين مساله بحث خاص خود را دارد و اينكه بخواهيم بنشينيم و بگوييم روي سكو هستيم غيرممكن است چون حريفان ما نيز دارند كارمي كنند واستفاده ازفرصتها مي تواند ما را موفق نمايد.
* در زمينه كسب كرسي ها بين المللي چه اقداماتي در ورزش جانبازان و معلولان صورت گرفته است؟
متاسفانه مديران متعهد ما دربرخي شغلهاي ورزشي كم وارد شده اند در نتيجه عده اي كه نتوانستند اين وظيفه را خوب انجام دهند اين پست ها را اشغال كردند. دردنيا به توانمندي افراد براي احراز پست نگاه مي كنند نه به ظاهر افراد. آنچه مسلم است به دست آوردن اينگونه پستها امتيازبسيارخوبي براي هركشوري محسوب مي شود. بدنه كشورما نتوانسته افرادي را براي اين گونه پستها خوب تربيت نمايد. با اين حال حدود 14 پست ومسووليت دررشته هاي مختلف داريم. اما متاسفانه ضعف زبان خارجي يكي از محورهاي اصلي است كه ما نميتوانيم پست بگيريم. وديگر اينكه بعضي وقتها فكرمي كنيم آنها ازما بهترند ومي ترسيم به سمت آنها برويم. بايد باوركنيم كه ازآنها بالاتريم واگر نتوانيم وارد اين مجموعه ها شويم نمي توانيم حق خودمان را بگيريم.