به گزارش خبرنگار مهر، موزه حمام علی قلی آقا محل دیدارم با استادی است که هر کس در رشته سفال و سفالگری دستی بر آتش دارد و یا از علاقه مندان به این هنر زیبا است بی شک نامش را شنیده "استاد اسماعیل شیران" هنرمندی است که نه تنها در اصفهان بلکه در ایران نامی مطرح در بین هنرمندان است.
موزه بر خلاف روزهای دیگر شلوغ است و پررفت آمد شاید به شلوغی روزهای که استاد پسر بچه بود و برای شستن سیاهی باقی مانده از کار در بازار اصفهان به حمام می آمد. از بین جمعیتی که با اشتیاق در حال گوش دادن به توضیحات راهنمای موزه اند عبور می کنم صدای چرخ سفال گری استاد به گوش می رسد داخل می شوم، استاد مثل همیشه به حرمت ورود میهمان برمی خیزد و سلام و احوال پرسی های معمول.
استاد شیران با خنده ای مهربان و فروتنی خاص خودش می گوید: این همه راه آمدی "اما من که هنرمند نیستم " هنوز صحبتش گل نداخته که چشمانش از اشک خیس می شود و می گوید: استاد کسانی بودند که این کار را به من یاد دادند، کسانی که خیلی از من و امثال من بهتر بودند اما کسی آنها را و خوبی هایشان را نشناخت نمونه اش استاد غلامحسین است کسی که با تمام وجود ما را دوست داشت، مکث می کند، از اینکه نمی تواند اسم کامل استاد را به یاد بیارود کلافه می شود.
عکس ها تزئینی است
در حال شکل دادن گل روی چرخ سفال گری است با بغض می گوید: زمانی که برای شستن دست استاد غلامحسین روی دستش آب گرم می ریختم می گفت "این کار را نکن خجالت می کشم" آن موقع جوان بودم و کار نابلد این تنها کاری بود که برای خدمت به استاد از دستم بر می آمد.
مرور خاطرات کمک می کند تا فامیل استاد یادش بیاید با خوشحالی می گوید: خدا رحمتش کند "استاد غلامحسین قمی" بود آن زمان یک استاد غلامحسین اصفهانی هم داشتیم که من از او هم چیز هایي یاد گرفتم.
از او می پرسم چه شد که از بین این همه هنر، شدید استاد سفالگری؟ می گوید : عشق و محبت استاد غلامحسین سفالگرم کرد، شاید پنج یا شش ساله بودم که در بازار رنگرزها شاگردی می کردم البته چون سن خیلی کمی داشتم بیشتر بازی بود تا شاگردی. در بازار رنگرزها سمت بازار فرش فروش ها یک حوض بود که با ماسه پر شده بود این محل بازی من بود. کنار حوض چرخ سفال گری استاد غلامحسین بود . آن موقع استاد غلامحسین کاسه های می ساخت به اسم "گندله ".
یک روز موقع بازی یکی از این کاسه ها را برداشتم و به روی سرم گذاشتم ، استاد غلامحسین تا دید خندید و گفت:" خوب اگر کلاه می خواهی بگو بسازم چرا کاسه را خراب می کنی ". آن خنده استاد و محبتش باعث شد بشوم سفال گر.
پس سفالگری را با شاگردی استاد غلامحسین آغاز کردید؟ نه آن موقع برای این که بتوانم پشت چرخ سفال گری بشینم خیلی کوچک بودم. چند سال بعد شدم شاگرد استاد غلامحسین. بین صحبت استاد گروهی برای بازدید از کارگاه وارد می شوند، استاد با حوصله به سوال ها جواب می دهد.
به جز من سایر حاضرین هم مشتاق اند بیشتر در مورد استاد غلامحسین بداند که یکی از راهنمایان موزه می گوید: لطفا حرکت کنید تا گروه بعدی بتوانند وارد شود، با رفتن جمعیت استاد می خندد و می گوید: دیر آمدی دیگر ذهنم یاری نمی کند تا گذشته را خوب به یاد آورم . بعد از اینکه پایم شکست و دیگر نتوانستم پشت چرخ سفال گری سنتی بشینم انگار ذهنم هم از گذشته پاک شده است.
از فعالیت 70 ساله اش در سفالگری و احیا کردن دوباره لعاب زرین فام پس از 700 سال که می پرسم؟ در پاسخ می گوید، احیا دوباره لعاب زرین فام حاصل سال ها آزمون و خطاي من بود که بالاخره با همت و تلاش مسولینی مثل چون معاون صنایع دستی اصفهان و خیلی ها ی دیگر به نتیجه رسید.
شیران شروع کار در زمنیه لعاب را مربوط به سالهایی می داند که تدریس در دانشگاه هنر اصفهان را آغاز کرد و ادامه داد: پس از ایجاد دانشگاه هنر چند ترم به دانشجویان سفال گری آموزش می دادم و در آن زمان کار در زمینه لعاب را شروع کردیم ، تا اینکه چند سال پیش در کارگاه میراث فرهنگی اصفهان برای اولین بار توانستیم لعاب زرین فام را با کوره برقی درست کنیم.
از او جویا می شوم که آیا قبل از شما استاد کاران دیگری هم در زمینه لعاب زرین فام کار کرده بودند كه در پاسخ می گوید حدود 30 سال پیش در هنرستان هنرهای زیبا یک کار زرین فام با لعاب زرد رنگ از استاد معصوم زاده دیدم که عالی کار شده بود، استاد میرزا حسین معصوم زاده آنتیک ساز بود مدتی شاگردش بودم تا زرین فام را یاد بگریم اما یاد نگرفتم .
این استاد سفال گری با اشاره به داستانی که جرقهای بود برای حرکت در مسیر آموزش لعاب زرین فام ادامه داد: بعد از آن ماجرا رفتم دانشگاه و به صورت علمی در زمينه لعاب زرین فام کار کردیم .
وقتی از استاد خواستم تا مراحل تهیه لعاب زرین فام را توضیح دهد گفت: این مرحله از کار توضیح دادنی نسیت، بلکه دیدنی است و خواست تا همراهش به یکی از کار گاه های صنایع دستی برم.
استاد شیران در حالی که داشت ظروفی را که برای لعاب دادن ساخته بود آماده می کرد با خنده گفت : "فکر نمی کردم یه روزی از سفالگری ، حمومی شوم ." از حمام که خارج می شویم صدای اذان مسجد علی قلی آقا به گوش می رسد . در حین عبور از بازارچه هر از چند گاهی می ایستیم تا استاد با اهالی بازار سلام و احوال پرسی کند. وقتی به دعوت استاد راهی کارگاه صنایع دستی شدم خودم را برای دیدار با چند استاد کار قدیمی آماده کردم اما وقتی از زیر طاقی کوچه رد شدیم داخل حیاط خانه قدیمی پشت حمام مقابلم چند جوان ایستاده بودند که همگی برای استقبال از استاد آمده بودند.
کارگاهی که کورهای گلی تقریبا بیشتر حیاطش را اشغال کرده بود و سفالهای ساخته شده درانتظار برای لعاب دیدن و پخته شدن، وقتی به صورت تکیده استاد شیران نگاه می کنم غرق در شادی است انگار نه اینکه بیش از 70 و چند بهار از عمرش گذشته حضور در کارگاه سفالگری آن هم در محله بید آباد جای که دوران کودکی ، جوانی و حتی میانسالی اش را در آن سپری کرده شور زندگی را در او زنده می کند.
با اشتیاق فراوان لعاب را آماده می کند در حین آماده کردن نکاتی را به هنرمندان جوان گوشزد می کند و می گوید : این ها همان فوت کوزه گری است، لعاب آماده است سفال ها را با لعاب آغشته کرده و در کوره می گذارد . چون زمان پخت طولانی است خداحافظی می کنم اما قرار می گذاریم برای دیدن نتیجه کار دوباره به غرفه استاد اسماعیل شیران در موزه حما م علی قلی آقا سر بزنم.
به گفته معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان اسماعیل شیران هنرمند سفالگر و لعاب کار اصفهانی در اردیبهشت سال 1387 توانسته پس از یک دوره طولانی فراموشی لعاب زرین فام دوباره آن را احیا کند .
احمد ادیب می گوید: زرین فام مربوط به دوره اسلامی و اوج آن دوره سلجوقی و ایلخانی بوده ،این هنر در دوره تیمویری و صفوی رو به افول رفت و تنها نسخه مکتوب باقی مانده از این هنر مربوط به قرن هشتم و از ابوالقاسم کاشانی است .
به گزارش مهر، پس از یک دوره فراموشی فرمول تهیه لعاب زرین فام توسط اسماعیل شیران در کارگاه میراث فرهنگی احیا شد.
هرچند گذر سال ها سبب شده تا استاد شیران دیگر نتواند گذشته را آن چندان که باید به یاد آورد اما نام او برای همیشه در زمره هنرمندان اصفهان به یادگار باقی خواهد ماند.
...........................................
گزارش: سمیه قنبری