به گزارش خبرگزاری مهر، "زبان" یکی از کوچکترین اعضای بدن ماست، اما در عین حال به تنهایی می تواند عامل بدترین گناهان باشد و هم وسیله برترین ثواب ها. ما در مقابل چشم و گوش و زبان مسئولیت بیشتری داریم تا این نعمت های الهی ابزار معصیت نشوند. اگر چشم را رها بگذاریم در پی نگاههای حرام و هوس آلود می رود و انسان را بدبخت می کند، اگر گوش را رها کنیم و آزاد بگذاریم سراغ شنیدن حرام می رود و اگر زبان رها باشد و نظارتی بر آن نداشته باشیم، گناهانی مثل دروغ، غیبت، تهمت، افشای راز، عیب جویی، آبروریزی و غیره از آن سر می زند.
یک آسیب های زبان پرحرفی است، امری که سبب خطا در گفتار می شود. از این رو کم حرفی و حفظ زبان یک امتیاز اخلاقی است و اگر بر اعضا خود که ابزار زندگی و تکامل هستند نظارت نداشته باشیم تبدیل به وسیله گناه می شوند. روزی باید پاسخگوی حرف هایی باشیم که گفته ایم و شنیده ایم و نگاه های که داشته ایم .
از جمله مباحث مهم و قابل توجه، بحث جرائم و آفات زبان است، زیرا بیش از آن اندازه که نعمت بیان و زبان مفید و ارزشمند است جرائم و آفات آن زیانبار و ناپسند است و همان گونه که هیچ عبادتی نزد خداوند برتر از سخن حق نیست، هیچ گناهی نیز بالاتر از سخن باطل نمی باشد. اگرچه فلاسفه نطق را در انسان مظهر تعقل و تفکر می دانند اما بهتر است ما از مکتب وحی بیاموزیم و "بیان" را به جای نطق انتخاب کنیم زیرا در واژه بیان نکته ای وجود دارد که در نطق نیست. بیان یعنی آشکار کردن، و سخن گفتن انسان از آن جهت بیان گفته می شود که آنچه در ضمیر و باطن انسان است به وسیله سخن آشکار می شود. اگر قوه تعقل و تفکر نبود انسان نمی توانست تمام خواست ها و نیازهای خود را ابراز دارد. مشخص است که نعمت بیان پس از تعلیم قرآن و آفرینش انسان بالاترین نعمت هاست. از این رو انسان باید قدر این نعمت را بداند.
ابعاد مختلف زبان
نعمت زبان و بیان از ویژگی های خاصی برخوردار است از این نکته نیز نباید غفلت کرد که زبان دارای دو بعد مثبت و منفی است و نمی توان گفت چون زبان نعمت عظمای الهی است پس باید هر چه بیشتر آن را به کار انداخت و بدون حساب هر سخنی را بر زبان آورد، بلکه باید در موارد ضروری و مفید از آن بهره برداری کرد.
به هر حال انسان عاقل و دوراندیش اول فکر می کند آن گاه سخن می گوید. حضرت علی (ع) می فرماید: "زبان عاقل در پشت قلب او جای دارد و قلب احمق پشت زبان اوست"؛ یعنی انسان عاقل زبان خود را پیش از مشورت کردن و اندیشیدن به سخن نمی گشاید، ولی احمق قبل از این که فکر و اندیشه کند سخن می گوید.
بنابراین زبان عاقل دنباله رو قلب اوست، ولی قلب احمق از زبانش پیروی می کند. مومن و آگاه هر گاه بخواهد سخنی بگوید نخست می اندیشد اگر نیک بود بازگو می کند و اگر زشت و ناپسند بود از بازگوکردن آن خودداری می کند. اما شخص دورو و منافق آن چه بر زبانش جاری می شود می گوید و نمی اندیشد که کدام سخن به سود او، و کدام به زیانش تمام می شود. رسول خدا (ص) می فرمایند: ایمان هیچ بنده ای درست نمی شود مگر این که قلبش درست شود و قلبش درست نمی شود و تا آن که زبان او راست و مستقیم شود.
در برخی از روایات آمده که سکوت و خاموشی از سخن گفتن بهتر است بسیارند کسانی که از سخن گفتن نادم و پشیمان اند اما به خاطر سکوت هیچ گاه اظهار ندامت نمی کنند. رسول خدا (ص) فرمود: کسی که می خواهد سالم بماند باید سکوت کند. (محجه البیضاء ج 5 ص 193)
باید متذکر شد که هدف اصلی از احادیث سکوت این نیست که انسان باید همیشه و در همه حال دهان فرو بسته و زبان به سخن نگشاید و حتی در مقام احقاق حق خود و دیگران سکوت اختیار کند و به دفاع از خود برنخیزد بلکه هدف و مقصود جلوگیری از هرزه گویی کلام است و اگر در برابر ظلم و ستم سکوت کنیم، امر به معروف و نهی از منکر که از اهم واجبات می باشد به خطر می افتد.
در پایان باید گفت نعمت بیان با تمام ارزش و اهمیتی که دارد دارای دو بعد مثبت و منفی است و زبان یکی از اعضای اساسی انسان است که با آن افکار و نیت های درونی و نیز احتیاجات خود را به دیگران انتقال می دهیم و بدین وسیله به تبادل اندیشه و فکر و رفع نیازهای خود و دیگران می پردازیم و زبان وسیله ای است که با آن می توان بهشت را برای خود خرید و یا جهنم را نصیب خود کرد. پرهیزگاران زبان خود را کنترل و منطق و شیوه سخنن گفتن خویش را با گناه آلوده نمی سازند.