طبق اعلام رسانه ها مراسم تشییع مرحوم آیت الله خوشوقت قرار بود از ساعت 8 صبح در دانشگاه تهران آغاز شود، ساعت 8 بود که به دانشگاه تهران رسیدم. وقتی از متروی ولی عصر(عج) بیرون آمدم و به چهار راه ولی عصر(عج) رسیدم مشخص بود که حال و هوای شهر فرق دارد. مردم با پای پیاده و سوار بر اتوبوس به طرف دانشگاه تهران در حرکت بودند.
درب اصلی دانشگاه تهران حصار کشی و چادرکشی شده بود و ورود و خروج از درب کنار آن انجام می شد، جمعیت زیادی از مردم با پیراهنهای مشکی که پوستر و عکس آیت الله خوشوقت را حمل می کردند تجمع کرده بودند و با وجود اینکه مردم برای ورود به دانشگاه تهران باید موبایل و دیگر وسایل خود را به اتوبوسهای مستقر در کنار در ورودی تحویل می دادند و انجام این کار در شلوغی و ازدجام جمعیت بسیار وقت گیر بود، اما برای حضور در جمعیت نمازگزار با اشتیاق این کار را انجام می دادند.
مسئولان کشوری و لشکری و سران قوا و مقام معظم رهبری آمده بودند و نماز بر پیکر مرحوم آیت الله خوشوقت توسط مقام معظم رهبری خوانده شد و با صلوات و فریاد یا حسین پیکر مرحوم آیت الله خوشوقت را تشییع کردند. مرحوم خوشوقت پنجاه سال در مسجد امام حسن مجتبی(ع) سه راه طالقانی نماز می خواند و مردم آن محله تقاضا داشتند که با امام جماعت خود خداحافظی کنند. پیکر ایشان از دانشگاه تهران به مسجد امام حسن مجتبی (ع) و منزل ایشان که در نزدیکی این مسجد بود منتقل شد.
سیل جمعیت پراکنده شده بودند اما تعداد زیادی از مردم از طریق مترو و اتوبوس می خواستند خود را به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) برسانند. با جمعیت همراه شدم، در مترو و اتوبوس با مردم همراه شدیم، همه صحبت از استاد اخلاق می کردند. خاطره می گفتند و بعضیها هم بغضهایشان می شکست و دیگر نمی توانستند طاقت بیاورند و گریه می کردند.
یکی از پیرمردها که با ما همراه شده بود می گفت حاج آقا پنجاه سال در مسجد امام حسن مجتبی(ع) نماز خواند و ما هم همیشه در نماز جماعت ایشان شرکت می کردیم. حرف و سخن همیشگی حاج آقا امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) بود. همه را به تقوا دعوت می کرد و به گونه ای با مردم صحبت می کرد و اصلا خود را جدا از مردم نمی دانست یعنی خطابش به مردم نبود. همه و خودش را به تقوا و رعایت اخلاق فرا می خواند.
یکی از جوانان هم که با ما بود، می گفت: حاج آقا خوشوقت ما را به ترک گناه دعوت می کرد و طوری صحبت می کرد تا آنرا درک کنیم. نه اینکه فقط توصیه می کرد و می دانست رغبت جوان و نیروی جوانی چیست، او هم ما را درک می کرد و هم عاقبت گناه را برای ما ترسیم می کرد تا با واقعیت آشنا شویم.
همه این مرد را دوست داشتند، وقتی عزیز مردم باشی مردم از تو دل نمی کنند، و آیت الله خوشوقت واقعا این گونه بود. مردم دوست نداشتند از ایشان دل بکنند و واقعا هم این گونه است و مسلما از ایشان دل نمی کنند و مسلما همواره به یاد او هستند و ایشان را فراموش نمی کنند.
وقتی به حیاط حرم عبدالعظیم هم رسیدیم، فضا متفاوت بود. مردم منتظر ورود ماشین حامل پیکر مرحوم آیت الله خوشوقت بودند. در این فرصت مداحی فضا را حسینی و فاطمی کرده بود تا مردم راحت تر بغض ها را بشکنند. پیکر استاد اخلاق بر دستهای مردم عاشق وارد حرم عبدالعظیم شد و با حضور آیت الله ری شهری و دیگر همراهان مراسم تدفین انجام شد.
مداح برای مردم نوحه سرایی می کرد و فیلم مراسم تدفین هم از مانیتور گوشه حیاط حرم عبدالعظیم پخش می شد. مشخص است که مردم وداع با استاد اخلاقشان را باور نکردند اما مجبورند که این را باور کنند. مرگ حق است و هر نفسی چشنده مرگ است. تنها چیزی که باقی می ماند این است که درس بگیریم و بیاموزیم که طوری زندگی کنیم تا وقتی که دار فانی را وداع کردیم مردم و اطرافیان از رفتن ما ناراحت باشند نه از اینکه از رفتن ما خوشحال باشند.
به هر حال در چند ماه اخیر تهران، دو استاد اخلاق خود را از دست داد و این برای مردم مؤمن و با ایمان تهران ضایعه ای اسفبار است. امید است خدا علما و بزرگان کشور را حفظ کند.