به گزارش خبرگزاری مهر، در فقه اسلامی برای هر امری شرایطی را بیان نموده که در آن خیر و صلاح دنیا و آخرت فرد نهاده شده است و اثرات بسیار مثبتی هم برای جامعه دارد. یکی از مشاغلی که دین مبین اسلام اهمیت ویژه ای به آن داده تجارت است و به همین دلیل برای تاجر شرایطی قرار داده که می توان به مواردی از آن اشاره کرد.
اولین قدم در تجارت راستگویی است. بدون شک راستگویی یكی از شرایطی است كه هر فرد به عنوان تاجر باید داشته باشد و لازمه تجارت صدق می باشد و مقام و جایگاه تاجر راستگو در قیامت در حد مقام شهدا می باشد و جایگاهش زیر سایه عرض الهی است. حضرت علی(ع) فرمود: راستگویی سرچشمه ایمان و زینت انسان است و در جایی دیگر فرمودند: راستگویی بهترین دلیل برای پیروزی است.
عنایت به خداوند
پیامبر خدا(ص) فرموده است: تاجرها چند دسته اند، دسته ای مشرك، دسته ای كافر، گروهی منافق و بعضی فاسق و برخی مومن هستند. كاسب مشرك كاسبی است كه عامل روزی را خدا و كسب را خود می داند. كاسب منافق كاسبی است كه روزی خود را از خدا می داند ولی تردید دارد كه آیا روزی او می رسد یا خیر. كاسب كافر كاسبی است كه روزی خود را از كسب می داند و كاسب فاسق كاسبی است كه روزی را از خدا می داند ولی در معامله غش می كند و جنس معیوب و ناقص را به جای سالم و كامل می فروشد، كاسب مومن در این میان به كاسبی گویند كه روزی خود را از خداوند دانسته و مال التجاره خود را سبب و وسیله روزی شمرده و طبق آیین اسلام و مسلمین در تجارت عمل می كند.
پرهیز از ربا
از تحولات مهمی كه اسلام در زندگی بشر ایجاد كرد "انقلاب اقتصادی" بود. راه های درآمد حرام و نامشروع و ظالمانه را بست و راه فعالیت های اقتصادی سالم و عادلانه و مفید را گشود و درآمد حاصله از ربا را ممنوع و حرام ساخت. رزق حلال و درآمد مشروع، نعمتی الهی است كه ثروت های به دست آمده از راه گناه و خلاف حرام است و خوردن آن حرام خواری است و تاثیر سوء بر اخلاق و افكار خود انسان و نسل و فرزندان و خانواده او دارد و در آخرت هم مورد مواخذه قرار خواهد گرفت.
امام صادق(ع) می فرماید که ربا 70 جز دارد و ضعیف ترین آن همانند آن است كه مرد با مادر خود در خانه خدا جمع شود. اسلام شدیداً تمامی مسلمانان را از خوردن ربا برحذر می دارد و تاكید فراوان بر این معصیت عظیم دارد.
دوری كردن از احتكار
یکی از آسیب های امروز در بازار که بسیار هم شایع است مسئله احتکار است و متاسفانه جامعه ما با شرایط اقتصادی خاصی که دارد زمینه برای این امر دارد. پنهان نمودن اجناس مورد نیاز جامعه و منتظر گران شدن آن كالا احتكار می باشد و این كار شایسته مسلمین نیست و حتی اگر همه بهای آن كالا را صدقه دهم كفاره عمل انسان نخواهد شد.
پرهیز از غش
غش در معامله یعنی پنهان نمودن عیوب كالا یا بهای آن. چنین عمل یا زگناهان كبیره محسوب می شود و معامله و استفاده آن را حرام می نماید.
تلاش به مقدار سرمایه
هر تاجری باید به قدری كه می تواند پاسخگوی حوادث و احتمالات در امر تجارت باشد وارد عرصه بازار گردد به تجارت بپردازد و پا را از گلیم خود فراتر نبرد كه این خود یكی از خطرناك ترین باتلاقی است كه تاجر در آن در صورت عدم رعایت غرق می شود این ریسك ها كه در تجارت اتفاق می افتد علاوه بر اینكه سرمایه تاجر را تهدید می كند می تواند آثار منفی بر روح و روان تاجر باقی بگذارد.
گرانفروش نبودن
آدمی هر آنچه كه برای خود می پسندد برای دیگری هم باید بپسندد و فروشندگان یا تاجر هر چیزی را به قیمت و ارزش واقعی باید به خریدار بفروشد تا طرف مقابل هم دچار ضرر و زیان نگردد و رعایت انصاف و عدم گرانفروشی از سوی فروشنده در همه حال لازم و ضروری است.
برای کامل شدن بحث بد نیست به بهترین تجارت اشاره شود که اتفاقا مهمترین آن است و آن تجارت برای آخرت است. در این تجارت، ثمن و مثمن دنیا و آخرت می باشد گاهی تاجر دنیا را به آخرت می فروشد و گاه برعكس عمل می نماید و عدم اعتقاد به آخرت نداشتن ایمان به قیامت و جهان پس از مرگ است. این ضعف و كمبود باعث می شود در زندگی دنیوی انسان را در غفلت و بی خبری نگاه دارد و از پرداختن به مسایل معنوی در كنار مسایل مادی در تجارت باز دارد و وقتی كسی به قیامت ایمان نداشته باشد و بر این عقیده باشد كه دنیا بگذرد حال تا آخرت چه می شود مهم نیست، در زندگی خود رعایت هیچگونه موازین شرعی، عرفی و عقلی را نمی كند و همتش این است كه دنیایش آباد و بر وفق مرادش باشد چه خوش است كه در این بیع و شراء دنیا كالا و آخرت بهای آن باشد و چه تجارتی از این خرید و فروش بالاتر و پرسودتر.
حضرت علی (ع) می فرماید: كسی كه خود را به غیر بهشت بفروشد به نفس خویش ستم نموده است. بنابراین كالای در این تجارت گذشت از خود و از لذت های دنیوی و مزین شدن به اعمال صالحه می باشد زیرا در این بازار جز چنین كالایی هیچ جنسی مشتری ندارد.
--------------------
منابع:
1- كنزالعمال
2- غررالحكم
3- بحار الانوار، ج 103
4-وسایل الشیعه، ج 12