به گزارش خبرنگار مهر، مهرماه سال گذشته بود که پخش "وضعیت سفید" آغاز شد؛ سریالی که مخاطبان را رأس ساعت 20:45 پای تلویزیون میکشاند. همان روزها مردم با شخصیتهایی ارتباط برقرار کردند که خیلی ملموس بودند. چه به بداخلاقی احترام و محترم و چه به دیوانگی، سادگی و عاشقی امیر. بهروز با بازی عباس غزالی نیز یکی از همین نقشها بود. یادآور بازیگران پیش از انقلاب. شخصیتی که معلوم نبود باید کدام حرفش را جدی گرفت و از کدام یک گذشت.
البته انتقاداتی هم روانه غزالی شد که در ایفای بهروز اغراق میکند. بهروزی که سال گذشته غزالی در توصیف آن گفت: من در بازیام اغراق نکردم بلکه نقش یک آدم اغراق آمیز را بازی کردم. آدمی که اهل میتینگ است، در شرایط مختلف کولیبازی و شارلاتانبازی درمیآورد. به فکر منافع خودش است، گاهی خالیبندی میکند، اعتیاد هم دارد و هیچ آهی در بساط ندارد! زنش هم آبستن و زندگیاش روی هوا است...
غزالی میگوید: من در فامیل خودم همه آدمهای آن قصه را دیدهام. وقتی آلبوم را ورق میزنم شکل و شمایل، تیپها و همان وسایل را میبینم. حرف زدنشان همانطور بود. حس نوستالژیک "وضعیت سفید" فوقالعاده و حمید نعمت الله انسان ششدانگی است که انگار از آن دوره تا به الان همه چیز را ثبت کرده تا روزی از آنها استفاده کند. او آنقدر دقیق کار میکرد که در پیشتولید از عوامل خواسته بود حرفها، تکهکلامها، وسایل، ابزار و هر آنچه از آن دوره در دست و بالشان دارند بیاورند و تشویقی بگیرند. او واقعا آدم باهوشی است.
این بازیگر ادامه میدهد: تعریفهای من فقط برای اینکه در "وضعیت سفید" حضور داشتم نیست بلکه این سریال اثری تاریخی است که بعد از انقلاب شبیه آن را نداشتهایم. البته اگر از "هزار دستان" و آثار علی حاتمی بگذریم.
وی درباره ایفای نقش بهروز توضیح میدهد: نقش من از این نظر سخت بود که هم شوخی بود و هم جدی و تلفیق این دو که با یکدیگر در تضاد است، آن هم در یک زمان، بسیار سخت اما زیبا بود. دیگر هم جرات چنین کاری را ندارم. چون بهروز تنها کار من نبود بلکه به کسی نیاز داشت که مرا هدایت کند. آدمهایی شبیه حمید نعمت الله، نمیگویم نداریم اما خیلی کم داریم که بتوانند نقش را اینقدر عمیق بنویسند و بازیگر را برای ایفایش کنترل کنند.
عباس غزالی به همراه برادرش یونس غزالی در "وضعیت سفید"
غزالی سختیهای این نقش را اینگونه به یاد میآورد و روایت میکند: بهروز خیلی سخت، خیلی جذاب و بسیار پیچیده بود. یادم میآید روزهای اول از نعمت الله میپرسیدم بهروز حالا جدی است یا شوخی؟ پاسخ میداد: جفتش! از او میپرسیدم شما میتوانی همزمان هم بخندی و هم گریه کنی؟ نمیشود که! نعمت الله از من خواست اعتماد کنم و من با ترسی که داشتم جلو رفتم. اعتماد کردم و فقط وظیفهام را انجام دادم، آن هم این بود که تمام انرژیام را بگذارم. خدا را شکر که اتفاق خوبی افتاد. چون به خاطر "وضعیت سفید" قرار بود من دو سال در هیچ پروژهای نباشم. اگر اتفاق بدی میافتاد دو سال شکست خورده بودم اما تمام آن روزها جبران شد.
این بازیگر را هنوز در کوچه و خیابان با بهروز میشناسند. به ویژه این روزها که سریال بازپخش میشود، در این باره میگوید: مردم همیشه به من لطف داشتهاند. من از بزرگانی چون پرویز پرستویی و مهدی هاشمی آموختهام اکنون که اول راهم، جوانم، انرژی دارم و میخواهم کار کنم، بهتر است در یک کار خوب باشم تا اینکه همیشه در اکثر آثار سینمایی و تلویزیونی حاضر شوم؛ آثاری که معمولی و پیشپا افتاده هستند و حرفی برای گفتن ندارند. ترجیح میدهم در کارهای ماندگار حاضر شوم.
رضایت مردم برای غزالی اهمیت زیادی دارد و میگوید: اینطور هم بیشتر در دل مردم جا باز میکنم و هم انتظارشان را برآورده میکنم. چون آنها به من امتیاز دادهاند و من نمیتوانم صرفا به ذائقه خودم اهمیت داده و پیشنهادهای وسوسهبرانگیز مالی را قبول کنم. اول از همه خواسته مردم را رعایت میکنم که میخواهند من را در آثار خوب، موفق و تاثیرگذار در نقشهای متفاوت ببینند و تمام تلاش من بر همین است.
صبر این بازیگر برای ایفای نقش در اثری همتراز "وضعیت سفید" و رد کردن پیشنهادهای متعدد قابل توجه است. در پایان این گفتگو بیان میکند: اکنون در دورهای هستیم که کمتر قصهها و نقشهای متفاوت وجود دارد که شاید بدشانسی من و همدورهایهایم باشد. اما خدا جای حق نشسته است. من همچنان امیدوارم و انرژی دارم. قطعا این روزها سپری میشود و یک روز خوب میآید. فرود و فراز همیشه هست. حکمت و صلاح و قسمت نیز با خدا است. خدایی که دوستش دارم و مطمئنم نمیگذارد اتفاق بدی برایم بیفتد. من هم نباید کم بیاورم.