به گزارش خبرنگار مهر، مراسم ختم هفتمین روز درگذشت آیت الله خوشوقت، عصر امروز 10 اسفندماه با حضور مسئولان کشوری و لشکری، بیت مکرم ایشان و مردم عزادار در حسینیه الزهرا(س) برگزار شد. پس از قرائت قرآن، مداحی و نوحه خوانی حجت الاسلام والمسلمین کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران به ارائه سخن پرداخت.
وی در ابتدای سخنانش با بیان حدیثی از پیامبر اسلام(ص) که می فرمایند: «مَوتُ العالِمِ مُصيبَةٌ لا تُجبَرُ و ثُلمَةٌ لا تُسَدُّ ، و هُوَ نَجمٌ طـمِسَ ، و مَوتُ قَبيلَةٍ أيسَرُ مِن مَوتِ عالِمٍ» گفت: مصیبت درگذشت عالم، قابل جبران نیست. هر موضوع مادی که از دست انسان می رود قابل جبران است اما عالمی که قصد و هدفش هدایت و ارشاد مردم بود و خداوند حساب جداگانه ای برای او باز کرده بود را نمی توان پر کرد. یک خلل و رخنه ای با موت عالم به وجود می آید که هیچ چیز جای او را نمی گیرد.
وی افزود: با فوت آیت الله خوشوقت و یا آیت الله آقامجتبی تهرانی برای ما روشن است نوری که خاموش شد و استوانه ای که فرو ریخت پر کردنش برای ما امکان ندارد و روشن است هیچ چیزی جای آنها را نمی گیرد. عالم همانند ستاره ای است که وقتی می میرد انگار ستاره غروب کرده و نور آن گرفته شده است. اگر قبیله و جمعیت زیادی بمیرند برابر با مرگ یک عالم نیست و زیان و خسارت عالم برای ما بیشتر است.
صدیقی در ادامه سخنانش به حدیث دیگری از پیامبر اسلام(ص) اشاره کرد که می فرمایند: سه گروه هستند که اگر کسی اینها را کوچک بشمارد منافق است: کسی که عمرش را در راه اسلام گذرانده و محاسنش در راه اسلام سفید شده است اما کسی که چنین کسی را دید او را احترام نکند، او منافق است. اگر کسی برای رهبر دلسوری که عدالتخواه و ظلم ستیز است موقعیت و حرمت لازم را قائل نشود منافق است. وقتی که یک رهبری به دنبال عدالت و حقوق حقه مردم است اما افرادی پیدا می شوند که نسبت به او تکریم لازم را ندارند منافق هستند. کسی جز منافق، پرچمدار جبهه نرم دشمن را کوچک نمی شمارد. کسی که شخصی را که وجودش برای جامعه تعلیم است را مورد بی احترامی قرار می دهد، منافق است.
وی با بیان اینکه خیر، حکمت است و سر و رأس حکمت هم ترس از خداست، اظهار داشت: کسی که ترس از خدا در او وجود داشته باشد دارای حکمت است. در میان گروه های مختلف هر کسی که معرفتش به خداوند بیشتر باشد خشیت او بیشتر می شود و کسی که خشیت بیشتری داشته باشد حکمت دارد و چنین کسی معلم جامعه است.
امام جمعه موقت تهران در ادامه سخنانش تصریح کرد: معلم جامعه کسی است که جای، جای پیامبر(ص) می گذارد و خلیفه و جانشین پیامبر(ص) است. در آیه قرآن آمده است: ای پیامبر نقش خود را برای مردم تبیین کن، بگو من آمده ام بشر را با خداوند آشنا کنم. این دعوت توده های مردم و نفوس مستعد به علم مطلق، کار پیامبر است و عالم هم این راه را ادامه می دهد.
این خطیب در ادامه سخنانش به شخصیت شناسی پیامبر اسلام(ص) پرداخت و طی سخنانی گفت: هر کاری که پیامبر(ص) انجام می دهد از خوردن و خوابیدن و ازدواج و ... تا جنگ و جهاد و قضاوت و تشکسل حکومت، مزاح، نگاه، سکوت و .... فقط برای خداوند است و ایشان برای نفس و شخص خود کاری انجام نمی دهد. تمام حرکات و سکنات پیامبر(ص) دعوت به سوی خداست و ما همه کارها را باید از ایشان بیاموزیم. پیامبر(ص) برای ارضای نفس خود غذا نمی خورد. ازدواج نمی کرد، به فرزندش محبت نمی کرد. همه کارهای او دستور خداوند است. کسی که نزد خداوند بزرگ است پیامبر(ص) هم او را بزرگ می داند و تکریم و احترام می کند و از این جهت است که حتی به دخترش محبت می کند.
وی با بیان اینکه کسی که در دنیا همه کارهایش برای خداست، «بنده» خداوند است، گفت: «سبْحَانَ الَّذِي أَسرَي بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسجِدِ الْحَرَامِ إِلي الْمَسجِدِ الأَقْصا» علامه طباطبایی در ذیل این آیه می نویسد: عبودیت مطلق حضرت رسول(ص) بوده است. علامه طباطبایی فوق مکان و زمان بود و شخصیت والایی در عرفان داشت. آیت الله خوشوقت هم جزء اولین تربیت یافتگان عرفان علامه طباطبایی بودند که اساتید بزرگواری داشتند که سلسله آنها به حضرت حجت(عج) می رسد.
صدیقی با بیان اینکه هر کسی تا حدی رشد می کند و عبدی نامی از اسمای الهی می شود، تصریح کرد: اما پیامبر اسلام(ص) عبد مطلق خداوند بود و عبد اسماء الهی نبود. کمال انسان در عبودیت مطلق است. هر کسی که می خواهد حبیب خداوند باشد باید عبد خداوند باشد. راهی که آیت الله خوشوقت و علامه طباطبایی و سلسله اساتید او رفتند راه معرفت نفس بود و راهی بود که به خطا نرفت. هر کس که خود را شناخت خدای خود را شناخت.
امام جمعه موقت تهران با اشاره به اینکه برخی ریاضتهایی کشیدند و به مقاماتی دست یافتند و کراماتی نصیبشان شد، اما از آن سوء استفاده کردند و در راه نادرست مصرف کردند، بیان کرد: اگر کسی از این مسیر برای کسب و کار خود استفاده کند راه نادرست را پیموده است. کم نبودند افرادی که به اوج رسیدند و خداوند آنها را تنها گذاشت و گمراه شدند.
وی با تأکید بر اینکه مسأله عرفان، ریاضت نیست، اظهار داشت: راه رسیدن به خود، همان راه رسیدن به خداست. کسی که عرفان خود را مقدمه معیشت قرار داد نمی تواند در عرفان پیشرفت کند. در عرفان باید به فقر و نداری رسید؛ هر کسی که چیزی دارد مانع و حجابی برای رسیدن به حق است. راه عرفان ترک محرمات و حساسیت به واجبات است. بعد از این مرحله اصل مراقبت است، یعنی همیشه خدا را بر خودش ناظر ببینیم. عرفان آیت الله خوشوقت و شاگردان علامه طباطبایی عرفان درستی بود.