احمد شاکری، نویسنده و منتقد ادبیات داستانی در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به سئوالی درباره ارزیابی خود از ادبیات داستانی ایران در سال جاری گفت: در ارزیابی علمی و صحیح مهم این است که ادبیات داستانی به برههها و دورههای واقعی تعلق بگیرد و نه دورههای قراردادی. البته پرسش از ادبیات داستانی در هر سال مفید است، اما تقویم ادبیات داستانی اقتضائات خاص خودش را دارد و تقویم روز و سالشمار نیست.
وی افزود: تقویم ادبیات داستانی زمانی تغییر میکند که اتفاقاتی رخ دهد و بتواند در آن تاثیر بگذارد. در سالی که پشت سر گذاشیتم به نظر نمیرسد که به عنوان یک دوره علمی، بتوان رخدادی را در آن رصد کرد.
شاکری ادامه داد: امسال به تبع وضعیت اقتصادی که در بازار نشر رخ داد، توجهها به حوزه ادبیات داستانی و کاستیهای آن بیش از پیش جلب شد. ما همه ساله شاهد چاپ و نشر تعداد قابل توجهی اثر در حوزه داستان بودیم، اما در وضعیت جدید این سئوال پدید آمد که نیازهای بازار و جامعه ادبی ما باید به چه کتابهایی تعلق بگیرد. این مسئله مهمی است. رشد زایدالوصف و بدون وجه کاربردی ادبیات در تعداد عنوان و شمارگان مسئلهای بود که وضعیت امسال شرایطی را فراهم کرد تا سیاستگذاران به آن توجه جدی و ویژهتری داشته باشند.
این منتقد افزود: خلاء عمدهای که امسال هم در حوزه ادبیات با آن روبرو بودیم این بود که ادبیات ما کاملا نویسندهمحور و فردمحور باقی مانده است. این مسئله به نظرم هم فرصت و هم تهدیدی برای ادبیات ماست. از سوی دیگر، جریانهای ادبی موجود در کشور هم با رشد زایدالوصف دفاتر و جشنوارهها دچار نوعی سرگردانی ادبی شدهاند که این مسئله به ویژه در حوزه ادبیات انقلاب بیشتر دیده میشود. ما امروز در ادبیات داستانی نیازمند یه یک تشخص و تعین هستیم و نمیشود بار ادبیات را به دوش یک فرد گذاشت؛ پس باید گفتمانی خاص برای ادبیات به ویژه ادبیات داستانی باز کنیم.
نویسنده رمان «انجمن مخفی» ادامه داد: تحقق ایجاد یک گفتمان صحیح در ادبیات در گرو توجه به نقد و ایجاد حلقههای صحیح نقد و توجه به رویکردهای جدی پژوهشی در ادبیات است. عموم جشنوارههای داستاننویسی در کشور ما به نقد کماعتنا و بیاعتنا هستند تا جایی که تنها یک جشنواره شناخته شده در حوزه نقد پس از 30 سال داریم در نتیجه سئوالی که در اینجا وجود دارد و امسال هم به آن جوابی ندادیم، این است که چرا ما هنوز به نقد و جریان حاصل از آن در ادبیات بیاعتناییم؟ بیپاسخ ماندن این مسئله به نظرم یک خطر است.
داور جایزه قلم زرین همچنین گفت: اگر جریان سالمی برای نقد نداشته باشیم، شبه نقدها و جریانهای ناسالم دیگر جای نقد صحیح را میگیرد و ارزشهای ادبی را جابجا میکند و جریانهایی را ایجاد میکند که ممکن است پشتوانه نداشته باشد.
شاکری ادامه داد: در سالی که گذشت ما در حوزه ادبیات سال راکدی را طی کردیم، کار ارزشمند داستانی کم داشتیم و چشمانداز قابل اعتنایی را نمیشد، امسال در ادبیات داستانی دید. به نظرم وقت آن رسیده که به آسیبشناسی این مسئله بپردازیم که چرا با وجود تمام سرمایهگذاریها و برگزاری جشنوارههای متعدد داستانی وضع اینگونه است. البته ادبیات غیرمتعهد میتواند از این وضعیت بهره ببرد و بگوید طبق معمول بار سانسور باعث این مسئله است؛ در حالی که ادبیات متعهد معتقد است خطوط قرمز بیان میتواند منجر به شکوفایی خلاقیت ادبی شود. اما در مجموع این وضعیت هشداری است برای ادبیات داستانی ما که باید چطور برنامهریزی کند و چطور برنامهریزی کرده است.
وی در پایان تاکید کرد: سیاست جشنوارهای نگاه کردن به ادبیات در کشور ما به یک سیاست سوخته مبدل شده است. 30 سال است که جشنواره داریم و برایش سفارش میدهیم و البته توفیقی کسب نکردیم. به نظر میرسد باید در این مسئله تجدید نظر کنیم و متوجه شویم راه حل توسعه ادبیات داستانی در کشور چیزی جز جشنوارههاست. باید به کانونهای داستاننویسی و آموزش و نقد داستان بیشتر توجه کنیم که این مسائل بحث جداگانهای میطلبد.