پسر جوانی که پدرش را بر سر تماشای ماهواره به قتل رسانده بود، در جریان بازسازی صحنه قتل گفت: پدرم همیشه شبکه های سیاسی تماشا می کرد و به من اجازه نمی داد کشتی کج ببینم.

به گزارش خبرنگار مهر، صبح روزسه شنبه سوم بهمن امسال عابران هنگام عبور از کنار پل ستاری مشهد با جسد پتو پیچی روبرو شدند که از پل آویزان بود. آنها سپس موضوع را به پلیس اطلاع داد و با حضور تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی جسد به پائین پل منتقل شد.

پس از باز کردن پتو مشخص شد جسد متعلق به مردی میانسال است که آثار درگیری بر روی بدنش مشاهده می شد. عامل یا عاملان جنایت پس از قتل این مرد در محل دیگری ، جسدش را به آنجا منتقل و قصد انداختن آن را به داخل کانال آب را داشتند. اما طناب های که با آن جسد پیچیده شده بود به نرده های کنار کانال گیر کرده بود.

با حضور قاضی موحدی راد، بازپرس جنایی مشهد تحقیقات ویژه برای افشای راز این جنایت آغاز شد. با انگشت نگاری از مقتول هویت او در بانک اطلاعاتی پلیس مشخص شد. مقتول متولد سال 1333 بود و سه بار به اتهام زنا، اهانت و اعتیاد به زندان معرفی شده بود. او همچنین سال 87 به صورت توافقی از همسرش جدا شده بود.

پزشک جنایی نیز با معاینه جسد اعلام کرد، وجود آثار دفاعی بر روی بدن مقتول حکایت از درگیری او با قاتل دارد.

در ادامه ماموران با شناسایی خانه مقتول راهی آنجا شده و پسر او را در حال از بین بردن آثار جرم شناسایی و دستگیر کردند.

او در ابتدا منکر قتل شد اما پس از روبرو شدن با دلایل پلیسی لب به اعتراف گشود و گفت: برای خرید ماشین نیاز به یک میلیون تومان پول داشتم. شب حادثه از او خواستم این پول را به من بدهد اما مخالفت کرد سر همین موضوع درگیر شده و او را با ضربه های کتری کشتم.

متهم به قتل سپس به دادسرا منتقل شد و در حضور بازپرس جنایی گفت: شب حادثه می خواستم کشتی کج ببینم. اما پدرم داشت شبکه دیگری را تماشا می کرد. به او اعتراض کردم که با شیشه نوشابه به سمتم حمله کرد. من هم در دفاع با کتری او را کشتم. بعد جسدش را در میان پتو پیچیده و قصد داشتم به داخل کانال آب پرت کنم که طنابها به نردهای کنار پل گیر کرد و جسد در هوا معلق ماند.

با تکمیل تحقیقات مقدماتی پسر جوان برای بازسازی صحنه قتل به محل جنایت منتقل شد. او در تشریح ماجرا اعترافات قبلی خود را تکرار کرد و گفت :  انگیزه اصلی من از قتل همان درگیری بر سر مشاهده ماهواره بود. او همیشه شبکه های سیاسی نگاه می کرد و به من اجازه تماشای کشتی کج نمی داد. بعد از اینکه به سرش ضربه زدم بر اساس آموزش هایی که در سربازی در بهداری گذرانده بودم، به او تنفس مصنوعی داده و سرش را پانسمان کردم اما دیر شده بود .

قاضی: چرا سر و صورت جسد را پوشانده بودی؟

متهم به قتل : طاقت نداشتم به صورت پدرم نگاه کنم.

قاضی: بعد از قتل چرا تصمیم گرفتی جسد را به داخل رودخانه بیاندازی؟

متهم به قتل: پدرم همیشه دوست داشت جسدش را به دریا بیاندازیم. من هم به همین خاطر جسدش را می خواستم به رودخانه بیاندازم تا از این طریق به دریا برسد.

متهم پس از بازسازی صحنه جنایت با قرار قانونی از سوی قاضی موحدی راد روانه زندان شد. با توجه به گذشت اولیای دم محاکمه او از جنبه عمومی جرم برگزار می شود.