تبريز – خبرگزاری مهر: در گذشته ایرانیان هر چهارشنبه اسفند ماه مراسم ويژه اي اجرا مي كردند که مفصل ترين آنها آئيني به نام "چهارشنبه سوری" مربوط به چهارشنبه آخر سال بود كه مردم با روشن کردن آتش در کوچه ها شادي و سرور مي کردند.

به گزارش خبرنگار مهر، مردم آذربايجان عقیده داشتند كه آب پاشيدن، زندگي را با سعادت قرين مي كند، به همين علت در شب چهارشنبه سوري به روي هم آب يا گلاب مي پاشيدند.

فرستادن خُنچه يا هديه از منزل داماد به منزل عروس، پريدن از روي آتش، جمع شدن خانواده ها در خانه مسن ترين فرد فاميل، پذيرايي از ميهمان با خوراكيهاي معمول اين شب مثل آجيل كه 7 نوع خوراكي را شامل مي شد، از ديگر رسوم اين شب است و كسي كه حاجتي دارد، بايد تقسيم آجيل را به عهده مي گرفت تا مرادش برآورده شود.

اما امروزه رسوم و آئین های این روز که هر کدام فلسفه ای دیرین برای خود داشته و براساس فرهنگ و باور مردم پایه ریزی شده بود، از سنت به خاطره و از جشن و شادی به افسانه و داستانی شیرین برای کودکان بدل شده است.

اين سنت های ديرينه رفته رفته كمرنگ مي شود زيرا مراسمي كه امروزه به نام جشن شب چهارشنبه سوري در شهرهاي بزرگ ايران برگزار مي شود، نه شور و شادي بلكه به نوعي جنگ و نزاع شبيه است كه اين امر در آذربايجان شرقي نيز چون ديگر مناطق بخصوص كلانشهرهاي كشور به روشني به چشم مي آيد.

وحيد زادشم پور، استاد دانشگاه و جامعه شناس در اين رابطه مي گويد: بايد توجه داشت كه آئين چهارشنبه سوري حركتي سنتي و مردمي است و تنها به دليل مردمي بودن آن تاكنون ماندگار بوده است، اما متاسفانه اصل آماج اين شب كه پاكي انسان و آمادگي براي ورود به سال و زندگي جديد است مورد بي توجهي مردم و دولت قرار گرفته است.

وي ادامه داد: در ميان مراسم هاي اين شب آتش روشن كردن و پريدن از آن با اعتقاد به ايجاد روشني در شب و مبارزه با تاريكي و همچنين از بين بردن آلودگي ها با رد شدن از آتش اهميت ويژه اي داشته و توجه به جايگاه آتش كه نقش بالايي در زندگي انسانها دارد و بدون وجود آن زندگي اي براي بشر متصور نبود به نظر مي رسد امروزه معنا و اهميت اصلي خود را از دست داده است.

از ديگر مراسم و آداب چهارشنبه سوري در گذشته مي توان به"چرشنبه بازاری" يا خريد شب چهارشنبه، فال گوش ایستادن، فال آب، قاشق‌زنی، “شال سالاماق” (رسم شال اندازی)، استفاده از وسايل شادي و بازيهايي چون “یومورتا چاقیشدیرماق” (بازی تخم مرغ )، توولاما (گردونه های آتش)، “توپ اودی” (توپ آتشین)و آتش روشن كردن اشاره كرد كه متاسفانه امروزه مردم به سان گذشته تمامی مراسمات مربوط به هر یک از چهارشنبه های مذکور را به جا نمی آورند ولی عموما با اجرای مختلف و متنوع آنها موجب پایداری اين سنت می شوند.

 

منصور حميدي، مدرس هنرستان كوثر تبريز با بيان اينكه تمامي پديده هاي سنتي در حال از بين رفتن هستند در تشريح دلايل مهجوريت اين آئينها، گفت: تلويزيون و رسانه هاي جمعي در تغيير و فراموشي سنتها نقش اصلي دارند، در تمامي جوامع سنتها، موزه ها، فرهنگهاي گذشتگان و آئينهاي تاريخي را روشنفكران، مطبوعات و اهالي فرهنگ نگه ميدارند؛ ولي در جامعه اي كه مطبوعات دنبال آگهي است جايي براي پرداختن به فرهنگها و سنتها نيست. ما مليت خود را گم كرده ايم، كدام رسانه به آئينهاي كهن ايراني و مناطق كشور مي پردازد، در كدام شبكه تلويزيوني فرهنگ و اصالت اين رسم گفته مي شود كه جوان ايراني هم بياموزد و راه غلط نرود؟

حميدي در رابطه با ترقه تركاندن و نحوه ورود اين اعمال در مراسمهاي چهارشنبه سوري اذعان داشت: در خود تبريز مطلقا عملي به نام ترقه تركاندن نبوده است، در گذشته براي ايجاد سروصدا كه نماد شادي محسوب مي شده تنها در جشن هاي ايام نيمه شعبان و در عروسيها موادي به نام بارات (باروت) منفجر مي كردند، اما ترقه ها بخصوص ترقه های چینی و دست ساز در چند سال اخير از شهرهاي ديگر وارد تبريز شده است.
 

وي ادامه داد: ترقه تركاندن هيچ فلسفه خاصي ندارد و نمي توان آن را سور و شادي دانست، در گذشته بيشتر  آتش بازي به شكل ابتدايي آن و با گردونه آتش اجرا مي شده و همچنين وسايل سوزان و روشن به آسمان پرتاب مي كردند كه به اعتقاد پيشينيان به نوعي مبارزه با تاريكي و ظلمت بوده است.

پرویز نوری، روانشناس گفت: در گذشته مراسمها و سنتهای ویژه ای در استان برگزار می شد که با اجرای این آئینها ارتباطات خانواده ها بیشتر شده و در این محافل خانوادگی و شب نشینی ها جایی برای انتقال شادیهای هدفدار بود، اما در حال حاضر این آئینها به مرور رو به فراموشی رفته و جوانان برای تخلیه انرژی خود و ایجاد شادی در زندگی به اقداماتی غیر اصولی دست می زنند که می تواند تهاجم فرهنگی نیز محسوب شود.

وی در رابطه با انگیزه ترقه ترکاندن در شب چهارشنبه سوری اظهار داشت: جوان و نوجوان با مفهوم نشاط و شور آغاز می شود، جوانان برای تخلیه کردن انرژی هایشان دست به کارهایی می زنند که گاه عواقب بدی برای خودشان و جامعه دارد، درصورتی که فضای مناسب برای شادی و تخلیه انرژیهای جوانان وجود داشته باشد آنها نیز اعمالشان را کنترل شده تر و در چارچوب ویژه ای انجام خواهند داد که مشکل ساز نیز نباشد.

بر اساس آمار دانشگاه علوم پزشکی، آذربایجان شرقی بیشترین آمار افسردگی را در میان استانهای کشور در 10 سال گذشته تا کنون به خود اختصاص داده، اما سوال اينجاست كه آيا برنامه های مانند چهارشنبه سوري كه به عنوان تنها یک برنامه شادي بخش در سراسر كشور و البته به صورت غيررسمي اجرا مي شود،‌ مي توانند جاي خالي شاديها را در زندگي مردم و جوانان پر كنند؟آبا با این شادی غیر متعارف دچار مصدومیت و دیگر بلاها نمی شوند.
 

منصور حميدي، پيشكسوت تئاتر تبريز در پاسخ به اين سوال گفت: متاسفانه در حال حاضر فستيوال در ايران به مسابقه تبديل شده است، براي نمونه در جشنواره فيلم و تئاتر فجر و يا هر جشنواره ديگري نيز به نوعي رقابت تبديل شده و بخشهاي شادي افزايي اين مراسمها كمرنگ و گاه حتي به كلي حذف شده است.

حميدي، لازمه نشاط افزايي در جامعه به واسطه برگزاري چنين برنامه هايي را نظارت دولت و همراهي مردم عنوان كرده و گفت: چنين برنامه هايي بايد توسط دولت و با نظارت دقيق حاكميت اجرا شود، برگزاركنندگان چنين فستيوال ها و جشنهايي بايد به دستگاههاي دولتي مرتبط چون شهرداري و اداره هاي ارشاد در شهرستانها واگذار شود كه با درنظر گرفتن آمادگيها و امكانات ويژه، مكان و محلي مشخص شود و در زمان و فضاي مشخصي برنامه هاي نظارت شده تدوين و تعريف شود، مردم شركت كننده حاضر و سيستم و مراكز مسئول نظم و كيفيت برنامه ها كنترل كنند؛ درغير اين صورت اگر هر كسي بخواهد خود برنامه اي ويژه خانواده و دوستانش ترتيب داده و به هر طريقي براي خود ايجاد شادي كند، در كنار رواج فرهنگ مردم آزاري در ميان مردم برنامه هاي خطرناكي نيز اجرا مي شود كه همه ساله شاهد عواقب و آسيب هاي آن هستيم.

وحيد زادشم پور، مدرس علوم اجتماعي در دانشگاه گفت: اگر برگزاري چنين برنامه هايي مورد تائيد دولت قرار گرفته و به صورت فستيوال سراسري مثل نوروز، 13 بدر، عيد فطر، عيد قربان، نيمه شعبان برگزار شود مي تواند روند ايجاد هيجان و شادي در جامعه يابد و در دراز مدت بر نشاط اجتماعي، مسائل فرهنگي و افزايش اميد و هدف در زندگي جوانان تاثير گذار باشد.

وي با تاكيد بر اينكه بايد چيزي داد تا بتوان چيز ديگري گرفت، اظهار كرد: مي توان چيزي جايگزين ترقه يافت، زماني كه دولت و نهادهاي مرتب چيزي بيابند و با اعلام جشن و فستيوال عمومي، محل و مركز ويژه اي را مشخص كنند، در مراسم نقشي براي شادي و تخليه هيجانات مردم قائل باشند، دولت چيزي به جاي ترقه ارائه و توزيع كند كه ايمن بوده و نور و صدا و هيجان ايجاد كند، مثل سيگار كه نظارتي بر توزيع آن وجود دارد و يا در هر محله و كوي مكاني براي انجام برنامه آتش بازي تعيين و اعلام كنند و خود متولي اجراي برنامه باشند با نظارت نيروهاي دولتي مي توان اين برنامه ها را بصورت هدايت شده و امن اجرا كرد، اما در صورتي كه چيزي داده نشود نمي توان امكانات موجود را از مردم گرفت.