علی‌اصغر شیرزادی می‌گوید: در ادبیات داستانی ایران نوعی درهم ریختگی و آشفتگی ذهنی و بیماری مزمن می‌بینم که هم در آثار و هم در نویسندگان مشهود است.

علی اصغر شیرزادی، نویسنده و منتقد ادبی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به فضای ادبیات داستانی ایران در سال 91 اظهار داشت: ادبیات داستانی ایران در چند سال گذشته بر خلاف دهه 70 و چند سال نخست اوایل دهه 80، به اسناد مجموعه آثار منتشرشده و آنچه بر بدنه نشر کشور رفته است، بدون هیچ پیش داوری، دچار رکودی آشکار و مشخص بود که حتی بدون توجه به کیفیت و تنها بر مبنای کمیت انتشار آثار  هم قابل درک است.

وی افزود: من از حیث کیفی در ادبیات داستانی ایران نوعی درهم ریختگی و آشفتگی ذهنی می‌بینم که هم در آثار و هم در نویسندگان مشهود است. به نظرم در این ادبیات نوعی گریز از پرداختن به حداقل‌های رئالیزم کاملاً مشهود است و این نشانه خوبی نیست.

نویسنده مجموعه داستان «یک سکه در دو جیب» ادامه داد: برای ریشه‌یابی این معضل ادبیات داستانی کشورمان باید از خیر اظهارنظر داستان‌نویس‌ها گذشت و به سراغ جامعه‌شناسان و یا مورخان ادبیات رفت. مشکل ادبیات ما ریشه در خود آن ندارد و سایه سنگین سایر حوزه‌ها از جمله سیاست و اقتصاد و شرایط اجتماعی بر سر آن مشهود است.

شیرزادی افزود: ادبیات ایران در سال جاری و سال‌های قبل از آن، دچار نوعی بیماری نیمه‌پنهان بود که از نوع مناسبات اجتماعی و انسانی پیرامون ما حاصل می‌شد، انگار ملاتی که قرار است عناصر اجتماعی پیرامون ما را به هم وصل کند، دچار آسیب‌شده و دیگر کارآیی ندارد.

وی تاکید کرد: فهمیدن بیماری ادبیات داستانی ما این روزها نیاز به رمل و اسطرلاب و جادو ندارد. وقتی در شهرهای بزرگ می‌بینیم که فردی با اتومبیل تصادف می‌کند و آن اتومبیل فرار کرده و مردم به تماشای فرد مجروح می‌ایستند، معنی‌اش چیزی جز گسترش توحش نیست و این به نوعی در درون‌مایه و خمیرمایه ادبیات ما هم وارد شده و خب طبیعی است که نباید از چنین ادبیاتی انتظار معجزه داشت.

نویسنده «هلال پنهان» همچنین گفت: نباید ادبیاتمان را با نگاهی مکانیکی ببینیم. اتفاق در ادبیات داستانی ما یک دفعه رخ نمی‌دهد. اگر قرار است درخششی در آن داشته باشیم نمی‌توان برایش تاریخ مشخصی تعیین کنیم و در آن تاریخ بسنجیم؛ بلکه باید نشانه‌هایی برای آن دید که این روزها دیده نمی‌شود.

شیرزادی تاکید کرد: چاپ نشدن رمان‌ها و داستان‌های درخشان در سال جاری، به معنی نوشته نشدن آنها نیست. نویسنده راستین که نگاه درونی و انگیزه آفرینش خلاقانه دارد، چه بخواهد و چه نخواهد کار خودش را می‌کند و داستانش را می‌نویسد. من البته کاملا هم ناامید نیستم. باید دنبال روزنه‌های امیدی در این فضا بود و حتما هم می‌شود آن را یافت.