به گزارش خبرنگار مهر، آتش افروز شخصی است که جامه ای از پارچه سرخ پوشیده کلاهی بسیار بلند و نوک تیز (معروف به کلاه بوقی) به رنگ سرخ، بر سر می گذارد که به منگوله ای آراسته است. روی خود را به دوده سیاه کرده دایره زنگی به دست، می نوازد و در همان حالت ترانه هایی می خواند.
در ادوار گذشته، افروختن آتش چهارشنبه سوری به عهده "آتش افروز" بوده است که کم و بیش شباهتی با "حاجی فیروز" سالیان اخیر داشته با این فرق که حاجی فیروز این زمانه به نوعی متکدی تبدیل شده که تکدی گری را از چند روز پیش آغاز کرده تا چند روز پس از نوروز در کوی و برزن با دلقکی جامه سرخ پوشیده ترانه های من در آوردی می خواند و به کار خود ادامه می دهد اما آتش افروز جنبه سنتی دارد.
معمولا متمکنان در خانه، غلام سیاه یا خواجه ای از اندرون را با این البسه می آراسته اند و چنانکه از نام او بر می آید تنها به آداب شب چهارشنبه آخر سال مربوط بوده است و نه به تمامی ایام نوروز.
مرحوم دهخدا هم در لغت نامه خود برای معنی کلمه آتش افروز آورده است: هر یک از افراد که چند روز به نوروز مانده تا سیزدهم فروردین برای تفریح و شادمانی مردمان به اشکال مضحک در می آمدند و با ساز و آواز در کوچه ها می گشتند و از مردم چیزی می ستدند و آن را "کوسه گلین" نیز می گفتند.
عبدالله مستوفی نیز در زندگینامه خود در مقدمات عید می نویسد: در هفته آخر سال دسته هایی در شهر راه می افتاد. یکی از آنها آتش افروز بود. چهار پنج نفر دست و صورت و گردن خود را سیاه کرده مقداری خمیر به سر گرفته روی آن پنبه و کهنه آغشته به نفت گذاشته آتش به آن می زدند و هر یک مشعلی به دست داشتند و با ضرب تنبک و تصنیف خوانی عده دیگری، دور افتاده از هر دکانی شاهی صد دیناری می گرفتند و ذکر آنها این شعر بود: آتش افروز حقیرم/ سالی یک روز فقیرم
............
نوشته الهه معروضی