تفاسير مختلفي از اخلاق فضيلت ارائه شده است كه ميتوان عمدهترين آنها را در سه دسته جاي داد: اين نوع اخلاق فضيلت، كه مهمترين تفاسير از فضيلتگرايي در اخلاق محسوب ميشوند، عبارتند از: سعادتگرايي، نظريههاي فاعل مبنا و اخلاق مراقبت.
اخلاق مراقبت با نفي نظريات اخلاق وظيفهگرا و نتيجهگرا و تأکيد بر ناکارآمدي آنها خود را تعريف ميکند. اين نظريه اخلاقي سه نقد عمده بر نظريههاي اخلاقي تکليفگراي کانت و نتيجهگراي ميل وارد ميکند و آنها را به مثابه نظريات اخلاقي مردسالارانه ناقص يا نادرست ميشمارد.
امروزه نظريه اخلاق مراقبت، به مثابه بديلي براي نظريههاي اخلاقي سنتي که مردسالار قلمداد ميشود، از سوي برخي فمينيستها ارائه شده است.
خانم کَرول گيليگان روش کولبرگ را در رشد قضاوت اخلاقي کودکان به کار گرفت و به نظريهاي در اخلاق رسيد که آن را «اخلاق مراقبت» (ethics of care) ناميد. يافتههاي وي بعدها به دست فيلسوفان و متفکران زن فمينيست تکميل شد و به صورت نظريهاي اخلاقي در برابر نظريات رايج غرب درآمد.
«اخلاق مراقبت» از نگرشهای تأثیرگذار اخلاق فضیلت در غرب است، از ناحیه نویسندگان فمینیستی ترویج شده است. این دیدگاه، با این اندیشه كه مردان با اصطلاحاتی مانند عدالت و زنان با اصطلاحاتی مانند مراقبت میاندیشند، به دنبال تغییر دادن فضایل است.
اخلاق مراقبت، كه منشایی فمنیستی دارد، میتواند با رویكردی سیاسی نیز همراه باشد. این گروه معتقدند، اخلاق سنتی بر زیر دست بودن زنان حمایت میكند و با تشویق آنان به فضایلی مانند صبر و فداكاری به سلطهپذیری آنان دامن میزند.
اخلاق مراقبت عمدتاً به برتری اخلاق زنانه بر اخلاق مردانه اعتقاد دارد و بر تقدم نیازها بر حقوق و عشق و محبت بر وظایف تاكید میكند. این دیدگاه، پیروی كوركورانه از قوانین را نادرست میداند و به دنبال طرح الگویی برای نظریه اخلاقی است كه بر توجه به دیگران و مراقبت خودجوش از انسانها مبتنی باشد.
این نگرش، در عین تایید تفاوت فضایل و رذایل مردانه و زنانه، میكوشد برتری شان و ارزش اخلاقی زن بر مرد و در نتیجه، برتری خلق و خوی ومنش زنانه بر مردانه و لزوم اصلاح خلقیات مردانه و جایگزینی آن با خصال و منشهایزنانه را اثبات كند.
البته در این باره نگرشهای افراط گرایانه و تفریطی نیز وجود دارد. ولی در نگاه معتدل، طرفداران اخلاق مراقبت معتقدند كه اخلاق سنتی، اخلاق را از پایهایترین و بنیادیترین ریشههای آن آغاز نكرده است.
اخلاق سنتی، اخلاق را از عدالت و قانون مداری آغاز كرده است. در حالی كه، مراقبت و دلسوزی در قیاس با عدالت و قانونمداری ریشهایتر است. نتیجه این اشتباه و آغاز اخلاق از میانه راه تربیت انسانهایی بوده است كه به دنبال سلطه بر سایر همنوعان، حیوانات و تصرف بی محابا از محیط زیست برآمدهاند.
برخي از مدافعان اخلاق مراقبت به استناد برخي تفاوتهاي زيستي بين زن و مرد در پي تثبيت اين اخلاق هستند، ليکن اين ادعا جاي ترديد جدي دارد. شايد ارسطو نخستين کسي بود که با توجه به تفاوت زيستي زن و مرد، از نظر اخلاقي ميان اين دو جنس تفاوت قائل شد و مرد را برتر از زن نشاند. اين باور تا قرن نوزدهم به گونهاي مقبول ادامه يافت و برتري اخلاقي مردان بر زنان مسلم شناخته شد.