به گزارش خبرنگار مهر، مراسم گرامیداشت پنجاه و چهارمین سالگرد تولد قیصر امینپور عصر روز گذشته دوشنبه دوم اردیبهشت در فرهنگسرای انقلاب تهران برگزار شد.
در این مراسم و پس از سخنرانی علیرضا قزوه، علیمحمد مودب، شاعر و مدیر موسسه فرهنگی شهرستان ادب به سخنرانی پرداخت.
از امینپور نمیتوان چهرهای ساده ترسیم کرد
مودب در سخنان خود با اشاره به اینکه امینپور، انسان عجیبی بود که هنوز هم داغِ نبودنش بر دل ما سنگینی میکند، گفت: قیصر از آدمهایی بود که عشق در وجودش شعله میزد و نسبتی که در درون خود با امیرالمومنین (ع) و سایر ائمه داشت، مثالزدنی است و شاید به همین خاطر باشد که در یادآوری او گریهمان میگیرد و دوست داریم دربارهاش حرف بزنیم.
وی ادامه داد: از مرحوم امینپور نمیتوان چهره سادهای ترسیم کرد و او را آن طور که دوست میداریم، معرفی کنیم. قیصر برایش آیینه بودن مطرح بود. او با شخصیتی که داشت انسان را با خودش مواجه میکرد و سعی داشت آیینه آیینهها باشد.
انسان انقلاب اسلامی کمیاب است
مودب در ادامه افزود: انسانی که در انقلاب اسلامی تجلی کرد در طول تاریخ ما کمیاب است. انسانی که با معنویتی که امام (ره) در وجودش قرار داد، بخشی از ساعتهای بسیار جدی از زندگی آنها را بر پایه همین معنویت در سالهای دفاع مقدس ساخت. بر همین مبنا قیصر امینپور آیینه انسانهایی است که در جنگ درخشیدند.
وی افزود: دوست داشتم امروز یادی هم از مرحوم شریعتی بکنم و مرحوم اقبال لاهوری که شریعتی در بسیاری از کلماتش شیفتگیاش به این شاعر را نشان داده است. اقبال، متفکر مهمی است که تا به امروز هم اگر کسی از ما در پی خودشناسی برود نیاز دارد تا با او آشنا شود و او را جدیتر بخواند. من امینپور را با واسطه آیینهای میبینم که میتوان شریعتی و اقبال را در آن دید.
به خودمان صدقه فرهنگی بدهیم
مودب در بخش پایانی سخنان خود با اشاره به اینکه مصرف کالای فرهنگی در کشور باید بالاتر از آنی که هست باشد، گفت: انقلاب ما انقلاب کتابخوانها بود، اما امروز در محلاتمان و در فروشگاههای فرهنگی تنها از موسیقی و فیلم میتوان سراغ گرفت و کتاب چندان جایی ندارد. ما باید عادت کنیم به خودمان صدقه علمی بدهیم. کتاب بخریم و هدیه بدهیم. امیدوارم چنین مراسمی بهانهای شود که ما هم دست اطرافیان خود را بگیریم و به سمت مطالعه بیشتر سوق دهیم.
در ادامه این مراسم، سعید بیابانکی، شاعر و طنزپرداز که برای شعرخوانی به تریبون دعوت شده بود، در سخنان کوتاهی گفت: روز مرگ شاعران هم روز تولد آنهاست. در مورد قیصر امینپور هم شمارگان کتابهایش بر این ادعا صحه میگذارد. تنها یک کتاب از او با عنوان تنفس صبح در سالهای دور مرا از اصفهان به تهران کشید تا بخرمش و در تمام مسیر بازگشت به شهرم آن را بخوانم تا جایی که هنوز هم برخی از آن اشعار در حافظهام مانده است.
اسماعیل امینی، شاعر و طنزپرداز نیز دیگر سخنران این مراسم بود. وی در ابتدا با اشاره به نوع معرفی شاعران در جامعه گفت: ما شاعران را آنقدر با خود صمیمی میدانیم که آنها را با نام کوچک صدا میکنیم. علتش این است که متاع آنها درونشان و عاطفه آنهاست. اینکه کسی را به اسم آقای فلانی یا جناب آقای فلان و یا با صفتهای دیگر صدا کنیم برای دستگاههای اداری است و باب دنیای شاعری نیست.
معنای حقیقی کلمات را تغییر دادهایم
امینی در ادامه با اشاره به مسئله آرمان شهر در اشعار قیصر امینپور گفت: وقتی ما صحبت از ظلم میکنیم، میاندیشیم ظلم تنها در حیطه مسائل اقتصادی است؛ در حالی که ظلم اصلی که به آدم میشود، ظلمی است که به کلمات از سوی همنوعان او روا داشته میشود. شما نگاه کنید که امروز ما چه بر سر کلمات آوردهایم. آیا کلمهای مانند عدالت امروز با معنی حقیقیاش به کار برده میشود یا آن قدر تعدیل یافته که یک تکه کاغذ را به ما میدهند و میگویند عدالت یعنی این.
وی ادامه داد: شاعران امروز باید مفاهیم را به کلمات برگردانند. کلمات در روزمرگیهای ما کشته شدهاند و شاعر باید آنها را زنده کند. کاری که مرحوم امینپور کرد، همین بود. در شعر او میشد کلمات و آرمانها را دوباره فهمید؛ آرمانهایی مانند شعر، عشق و حتی امام زمان (عج).
این استاد دانشگاه ادامه داد: من از سیاست سر در نمیآورم، اما قیصر را به جرم اینکه شاعر انقلاب نیست از ماهنامه سروش نوجوان بیرون انداختند و کسی را به جای او آوردند که نه تنها آنجا را ویران کرد که بعدها در روزنامه کیهان ستونی گرفت و نوشت که امثال امینپور و حسینی شاعر انقلابی نیستند. این دوستان در واقع طالب دنیا بودند و تصوری از انقلاب داشتند؛ مبنی بر اینکه چیزی باید داد و چیزی باید گرفت. این افراد دوست دارند در جایگاه خود اسطوره شوند و تصورشان هم از شاعر این است که باید عیب آنها را بپوشانند، اما شاعر دلسوز این گونه نیست.
امینی ادامه داد: بعد از فوت قیصر خدمت حضرت آقا رسیدیم. ایشان به ما نگاهی کرد و آهی کشید و گفت: بعد از سیدحسن دلمان به قیصر خوش بود و حالا دیگر باید قدر شما را بدانیم.
معیارهای دیانت را سطحی کردهایم
وی تصریح کرد: آدمهای ستوننویس عقلشان قد نمیدهد کسی را که رهبری میگویند، «وقتی کتابش را خواندم نماز گزاردم و شکر کردم که این گونه ژرفاندیشی در انقلاب وجود دارد» را نمیتوان با یک ستون در روزنامه، ضد انقلاب کرد. معیار دیانت آن طور که از شهدا یاد گرفتهایم بسیار دشوار بوده و هست، ولی شما قضاوت کنید امروز وقتی به طور معمول به کسی میگوییم متدین یاد چه میافتیم؟ آیا این گونه نیست که دیانت را آنقدر پایین گرفتهایم که اگر فردی پیراهنش را روی شلوارش بیندازد در نظر ما دیندار میشود و اگر آن را داخل شلوارش قرار دهد، این گونه نیست؟
امینی در پایان گفت: شاعر انقلاب کسی است که هنرش را صرف میکند تا سرنوشت را تغییر دهد، اما این تعریف را امروز به کارمند روابط عمومی یک اداره بودن تقلیل دادهایم و این ظلمی است که نه فقط به مفهوم شعر انقلاب اسلامی که حتی به مفهوم انتظار هم کردهایم. شاعر انقلاب از مفاهیم و بنیادهایی که همه هستی ما را ساخته است دفاع میکند نه از یک کاندیدای خاص انتخاباتی، اما انگار این روزها هیچ کس نیست که به این مفاهیم بنیادی حساس باشد؛ جز مرحوم امینپور و حسینی که این مفاهیم بنیادی را در شعرشان زنده کردند.