خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: "قاعده تصادف" در سی و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر به نمایش درآمد و توانست پنج سیمرغ از آن خود کند. در این فیلم اشکان خطیبی، بهران بنی احمدی، امیر جعفری، سروش صحت، ندا جبرئیلی، روشنک گرامی، مهرداد صدیقیان، مارتین شمعونپور و... بازی کردهاند. فیلم داستان تعدادی از جوانان است که در یک گروه تئاتر گرد هم آمدهاند و قصد دارند اجرایی خارج از کشور داشته باشند ولی مخالفت پدر بازیگرِ اصلی نمایش برایشان دردسرهای زیادی ایجاد میکند تا جایی که سفرشان هم در هالهای از ابهام قرار میگیرد.
در بخش نخست از نشست با عوامل فیلم در حال اکران "قاعده تصادف" درباره شرایطی که این فیلم برای روی پرده رفتن پشت سر گذاشت و مساله تبلیغات، حمایت و عدم حمایت نهادهای فرهنگی از فیلمها و ... صحبت کردیم.
در بخش دوم نشست مهر با عوامل فیلم "قاعده تصادف" درباره تفاوتها و شباهتهای فیلمهای "تنها دوبار زندگی میکنیم" و "قاعده تصادف"، حال و هوای این روزهای کارگردان، ادامه شیوه کاری وی، دلیل حضور تعداد زیادی از بازیگران در این فیلم و چگونگی پیوستن آنها به گروه صحبت کردهایم.
* آقای بهزادی، فاصله بین فیلم اول و دوم شما چندین سال بود. "تنها دوبار زندگی میکنیم" به عنوان اولین فیلمتان مخاطبان بسیاری داشت و شاید بین بیشتر منتقدان نیز جزو چند فیلم برتر یک دهه گذشته سینمای ایران باشد. به همین دلیل خیلیها منتظر دیدن فیلم دوم شما بودند. در فاصله زمانی بین این دو فیلم چه مسائلی بر شما گذشت؟
- بهزادی: محمود اربابی مدیر نظارت و ارزشیابی پیشین ارشاد گفته بود تا زمانی که در آن پست حضور دارد نمیگذارد "تنها دو بار زندگی میکنیم" اکران شود که اتفاقا پای حرفش هم ایستاد.
وقتی فیلم اکران شد تازه ماجراهای مربوط به آن شروع شد. سرمایهگذار اصلی "تنها دوبار زندگی می کنیم" خودم بودم و باید هزینههای مالی آن را جبران می کردم. از طرف دیگر من یک فیلمسازم و انقدر درگیر "تنها دوبار زندگی میکنیم" بودم که دیگر نمیتوانستم به یک کار جدید سینمایی نزدیک شوم. اینطور شد که برای اینکه کار مورد علاقهام را ادامه بدهم چند تلهفیلم ساختم. همزمان روی دو طرح سینمایی هم کار کردم که از بین آنها در نهایت "قاعده تصادف" را انتخاب کردم.
* طرح اولیه "قاعده تصادف" متعلق به چند سال پیش است؟
- بهزادی: فکر میکنم طرح مال دو سال پیش است. فیلم "تنها دوبار زندگی می کنیم" سال 88 اکران شد و این طرح مال سال 89 بود.
فرایند شکلگیری فیلمنامه "قاعده تصادف" زمان برد چون نیاز به یکسری تحقیقات داشت. باید من شخصیتهای این فیلم را میشناختم و برای این بخش زمان گذاشتم. فرایند گرفتن پروانه ساخت هم حدود 7 ماه طول کشید و پس از آن هم مراحل اجرایی و ساخت را پشت سر گذاشتیم. تمام این هفتهها و ماهها که به نظر خیلی ساده میآید و فقط یک عددهایی در تقویم زندگی ما هستند، روزهای خیلی سخت و گرانبهایی بودند که من از دست دادم تا این فیلم را ساختم.
* همانطور که اشاره کردم فیلم اول شما مخاطبان بسیاری داشت خصوصا در بین منتقدان و تماشاگران جدی سینما جای خود را تثبیت کرد. از اینرو همین طیف از مخاطبان منتظر ساخت فیلم دوم شما بودند. انتظار و توقع مخاطبان برای شما حساسیتهایی بیشتری را در ساخت و نگارش فیلمنامه فیلم دوم به وجود آورده بود؟
- بهزادی: خودم خیلی سخت به نقطه ایدهآل میرسم و بسیار با وسواس و حساسیت در نقطه مطلوب قرار میگیرم. به همین دلیل خیلی به این موضوع که مخاطبان فیلم اول من برای کار دوم چه انتظاری دارند، فکر نمی کردم. بیشتر باید خودم را راضی میکردم.
از جهت دیگر فکر میکنم انقدر انتخاب یک طرح و مراحل تصویب آن سخت و همراه با دشواری است که شاید آخرین مرحله فکر کردن به مخاطبان فیلم اولم و انتظار آنها بود. اینکه فیلمساز خود را راضی کند و موانع ساخت یک فیلم را کنار بگذارد به نظر من یک موفقیت بزرگ به شمار میرود.
* البته "قاعده تصادف" در ساختار، محتوا، تعدد بازیگران، لوکیشن و... تفاوتهای بسیاری با فیلم اولتان دارد. به همین دلیل هیچ لزومی وجود ندارد که قطعا مخاطبی که "تنها دوبار زندگی می کنیم" را دوست دارد، مخاطب فیلم دوم شما باشد و حتی از دیدن آن لذت ببرد. چون جهان این دو فیلم با هم متفاوت است.
- بهزادی: بله. کاملا. از نظر من هر فیلمی ساحت و جهان خود را دارد. به همین دلیل هیچ دلیلی نمیدیدم که فیلم دومم هم در جهان فیلم اولم باشد. من به شدت پرهیز داشتم که بخواهم روی موج فیلم قبلی خودم سوار بشوم و خودم را تکرار کنم.
* البته منظور من تکرار نیست بلکه حرکت روی یک سبک کاری خاص مدنظرم است. شما با فیلم اولتان طیفی از مخاطب را جذب کردید که فکر میکرد با کارگردانی مواجه شده است که دارای یک سبک خاص از فیلمسازی است. من به عنوان یکی از علاقمندان به فیلم اولتان ترجیح میدادم همان بهنام بهزادی و سبک کار "تنها دو بار زندگی می کنیم" را در کار بعدیش ببینم.
- بهزادی: من خودم دوست داشتم که بهنام بهزادی به عنوان یک فیلمسازی شناخته شود که تمام تلاش خود را برای هر فیلمی که میخواهد بسازد میکند تا آن را به بهترین شکل بسازد. هرچند که این فیلمها نقطه مقابل هم باشند.
* پس ممکن است اینبار فیلم دفاع مقدسی بسازید.
- بهزادی: منظورم ژانر نیست. منظورم حال و هوای کلی فیلم است. بله! شاید هم یک روز فیلم دفاع مقدسی بسازم.
* البته با روحیهای که شما دارید ممکن است حتی در کار بعدی یک تنوع ژانر هم در کارتان ببینیم. البته دفاع مقدسی نه به مفهوم فیلم جنگی بلکه فیلم درباره آدمهایی که متاثر از جنگ هستند.
- بهزادی: بله. متوجه منظورتان شدم. فیلم سوم من شبیه هیچ کدام از این دو فیلم نخواهد بود.
* پس برنامه شما این است که درآثارتان تنوع و تکثر داشته باشید؟
- بهزادی: برنامه من این است که هر فیلمی را همانطور که فضای فیلم طلب میکند، بسازم.
* یک فیلمساز ممکن است فقط در یک فرم و فضای خاص فیلم بسازد اما دیگری ترجیح بدهد به دنبال ایدههای متفاوت باشد.
- بهزادی: من واقعا ساز و کار خاصی برای اینکه یک ایده چگونه به ذهنم میرسد و خودش را تحمیل می کند، ندارم. به دلایل و شکلهای مختلفی ممکن است یک ایده به سراغم بیاید و مرا رها نکند.
* برخی از کارگردانان که البته نمونه آنها را بیشتر در سینمای جهان میبینیم، آثارشان امضای کارگردان را دارد. ما وقتی نام این افراد را میشنویم به خوبی میدانیم که با چه جنسی از سینما روبرو هستیم. مانند تارانتینو یا اسپیلبرگ. شاید درباره شما هم اگر در فیلم دومتان همان سبک و سیاق "تنها دوبار زندگی می کنیم" را دنبال می کردید این اتفاق رخ میداد.
- بهزادی: درباره تارانتینو با شما موافق نیستم و درباره اسپیلبرگ با احتیاط. تارانتینو خیلی طیف وسیعی از فیلمهایی ساخته که شبیه هم نیستند.
* فقط بحث شباهت نیست بحث این است که شبیه تارانتینو است. امضا دارد.
- بهزادی: اما فراموش نکنیم که تارانتینو هم با فیلم اول و دوم خود صاحب آن امضا نشده است.
* اما شما با فیلم اولتان نشان دادید که میتوانید صاحب سبک باشد. گرچه با "قاعده تصادف" و تفاوت فضایش با کار قبلی این مسیر را دنبال نکردید.
- بهزادی: واقعا نه. من می خواستم از این بار سنگین که میتوانست من را تنها به عنوان فیلمسازی که در ساخت یک جنس فیلم مهارت دارد و فقط همان کار را بلد است، نشان دهد فرار کنم. اما یک روزی هم ممکن است برگردم به فیلمی که همان حال و هوای "تنها دوبار زندگی میکنیم" را داشته باشد. اما در حال حاضر در جایی که ایستادهام حال و هوایم "قاعده تصادف" است.
* فکر نمیکنید اینکه به دنبال تنوع هستید، مخاطبان ثابتتان را از شما میگیرد.
- بهزادی: چرا این فکر را نمیکنید که مخاطبان "تنها دوبار زندگی می کنیم"، "قاعده تصادف" را میبینند و همچنان یکسری مخاطب جدید هم اضافه میشود.
* شما به عنوان بازیگران فیلم قطعا میدانستید که "تنها دو بار زندگی میکنیم" مخاطبان زیادی داشته است و حتما یک ذهنیتی از این کارگردان داشتید. برخورد اولتان با فیلمنامه و تفاوت این دو فیلم با هم چگونه بود؟
- گرامی: من با اینکه فیلم اول بهزادی را ندیده بودم اما پسزمینه خوبی در ذهنم از این کارگردان داشتم. وقتی با وی روبرو شدم در ابتدا به نوعی تحت تاثیر اخلاق و منش خوب بهزادی قرار گرفتم. بعدا خیلیها هم برای حضور در این کار با توجه به شناختی که از بهزادی داشتند، به من انگیزه دادند. چند بار از وی خواستم تا "تنها دو بار زندگی میکنیم" را ببینم که این امکان تا به امروز فراهم نشده است.
- بنیاحمدی: من فیلم اول بهزادی را شاید چهار بار دیده باشم. سر یک تلهفیلم هم قسمت نشد با هم همکاری کنیم. وقتی فیلمنامه "قاعده تصادف" را خواندم همان نسخه های اولیه خیلی من را شگفتزده کرد. خیلی فیلمنامه ساده بود ولی در عین حال احساس کردم که چقدر ساختار و چارچوب محکمی دارد. اینکه قرار بود در بیشتر صحنهها شخصیتها حضور داشته باشند یک کم برایم دغدغه ایجاد کرده بود. اینکه ممکن است کمی این موضوع کار را شلخته کند.
* الان احساس نمیکنید این هراسها و نگرانی شما هنوز در فیلم وجود دارد؟
- بنیاحمدی: نه اصلا. به عقیده من فیلم به شدت به فیلمنامه وفادار است و احساس می کنم همان فیلمنامهای که با خواندنش شگفتزده شدم ساخته شده و روی پرده نیز همین حس را داشتم.
- جبرئیلی: من فیلم اول بهزادی را در سینما دیدم و آن موقع هنوز وارد این حرفه نشده بودم. همان موقع با خودم فکر کردم که ای کاش می توانستم نقش شهرزاد را در آن فیلم بازی کنم.
من پیش از "قاعده تصادف" در یک گروهی حدود یک سال تمرین تئاتر می کردیم. اما بعد از این مدت به هیچ نتیجهای نرسیدیم. کار تعطیل شده بود و روز آخر در همان گروه یکی از دوستان به من گفت که هر وقت مرا می بیند یاد شهرزاد "تنها دوبار زندگی می کنیم" می افتد. اما چون از تعطیلی کار عصبانی بودم تاکید کردم که اصلا برایم مهم نیست چون دیگر نمیخواهم با این وضعیت بازی کنم. اتفاقا دوستم عنوان کرد که بهزادی میخواهد فیلم دومش را بسازد و بهتر است بروم و تست بدهم. اما من گفتم که به این موضوع فکر نمیکنم.
جالب بود همان روز از دفتر بهزادی با من تماس گرفتند. همان بار اولی که به دفتر کار وی رفتم احساس کردم که می شود اینجا کار کرد و مثل کارهای قبلی نیست.
- غفاری: فیلم اول بهزادی همانطور که عنوان کردید یکی از فیلمهای محبوب من هم هست و جزو آثاری است که باید حتما در آرشیو داشته باشیم و هر چند وقت یکبار آن را ببینیم. دو سال پیش من یک روز بهنام بهزادی را دیدم و حدود یک ساعت و نیم با وی صحبت کردم. اصلا حال خوبی نداشتم اما بعد از آن جلسه من همیشه به وی میگفتم که همان جلسه چند ساعته برای من از صد تا روانشناس هم بهتر بود.
من از همان دو سال پیش میدانستم که بهزادی قرارست فیلمی درباره جوانان بسازد. به همین دلیل در تمام این مدت خبرهای مربوط به کار وی را دنبال می کردم و روزی که تماس گرفتند خیلی با شوق و ذوق قبول کردم.
* شما به عنوان کارگردان در حال حاضر از انتخابهایتان راضی هستید؟
- بهزادی: من در طول کار این امکان را داشتم که اگر از هر کدام از عوامل راضی نبودم او را از لیست خارج کنم که این کار را هم کردم. من از این انتخابها هم راضی و هم خوشحالم. این ترکیب بازیگران برای من یک شانس تاریخی محسوب میشود. از بین این همه بازیگران حرفهای و یا حتی نابازیگرها یک بخشی مربوط به بازی آنها میشود. اما بخش دیگر برای من این بود که اینها بتوانند به یک صمیمیتی برسند که ما آن صمیمیت را در فیلم هم ببینیم. فکر میکنم خیلی خوششانس بودم که به این گروه رسیدم که انقدر همه شریف و دوستداشتنی بودند که حتی پشتصحنه فیلم ما از جلوی دوربین روابط مهربانانهتر و صمیمیتری داشت. همه تلاش میکردند کار دیگری به خوبی پیش برود.
بنی احمدی: در این گروه حتی همه عوامل پشت صحنه نیز همراه بودند. همه در این جهت بودند که ما تمرکز خوبی در کار داشته باشیم. واقعا پشت صحنه نیز بینظیر بود.
ادامه دارد....