ناصر نادری نویسنده و از شاگردان زندهیاد امیرحسین فردی که بعد از درگذشت فردی با خبرنگار مهر گفتگو میکرد، گفت: قبل از هر چیز، جا دارد به جامعه ادبی ایران به ویژه قصهنویسان مسلمان و کسانی که دلبسته انقلاب هستند، تسلیت بگویم.
وی افزود: آقای فردی استاد ما بود. وقتی که نوجوان بودیم جلسات قصهنویسی را به صورت مستمر و بدون هیچگونه دریافت مادی و مالی، به مدت یک دهه ادامه داد. جلسه آموزش داستاننویسی آقای فردی دوشنبهها بعد از نماز در مسجد جوادالائمه برگزار میشد. به نظرم به این ترتیب بود که مکتب ادبی فردی شکل گرفت. از آن مکتب 20 تا 30 نویسنده شکل گرفتهاند که امروز مشغول کار هستند و خودشان را شاگرد و فرزند فردی میدانند. بنابراین انگار ما یتیم شدهایم.
این نویسنده ادامه داد: در آثار فردی جنبههای عاطفی و لطافتهای انسانی به چشم میآید و مهمترین جلوه وجودیش احساساتش بود. وی روستاییزاده و سالها در تهران زندگی کرده اما آن صفای باطن را حفظ کرده بود. از ویژگیهای جلسات داستاننویسیاش هم، کارگاهی بودن آنها بود که باید در یک فرصت مبسوط درباره آن گفتگو و بحث کرد. در این جلسات ابتدا قرآن خوانده میشد. بعد خوش و بشی بین بچهها میشد و سپس یک داستان خارجی در جمع خوانده میشد. خود آقای فردی کمتر صحبت میکرد و تمام بچهها را به چنان اعتماد به نفسی رسانده بود که به راحتی صحبت میکردند. در نهایت خودش بحث را جمعبندی میکرد و یکی از بچهها داستانش را میخواند.
نادری گفت: بعد از انقلاب هیچ فردی به اندازه آقای فردی در شاگردپروری در حوزه ادبیات داستانی انقلاب، فعال نبود. اما خودش هیچوقت اشارهای به این قضیه نداشت. در حالیکه شخص خودش به تنهایی یک حوزه هنری بود. اگر به مجله کیهان بچهها نگاه کنید، اصلا فضای رانت نمیبینید. دوستان و شاگردان فردی هم در همین فضا رشد کردند و خیلیها مدیون او هستند.