به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی و نقد و بررسی رمان «آقای سلیمان! میشود من بخوابم» نوشته حجتالاسلام محمدرضا واحدی که عصر دوشنبه نهم اردیبهشت در فرهنگسرای اندیشه و با حضور رضا امیرخانی، حجتالاسلام محمدرضا زائری و جواد محقق برگزار شد. امیرخانی با ابراز خوشحالی از اینکه یک روحانی رمان نوشته، گفت: پیش از این کسانی چون مرحوم مطهری با کتاب «داستان راستان»، فعالیتهایی در زمینه داستان انجام داده بودند اما رمان ننوشته بودند و من خوشحالم که یک روحانی به معنای واقعی، رمان نوشته است.
او رمان را یک مفهوم و پدیده غربی دانست و افزود: نمیتوان تاریخچه رمان و داستان را به روزگار «سمک عیار» نسبت داد؛ این کار، بیفایده است چراکه رمان یک پدیده غربی و امروزی است، اما در برخورد با یک مقوله غربی چون رمان چه باید کرد؟ آیا باید در شرایط اضطرار به سراغ رمان رفت و تنها از سر شرورت رمان نوشت یا اینکه نه بهتر است، ریشههای خود را بشناسیم و سخن و نیاز امروز خود را در قالب مطرح کنیم؟
امیرخانی در ادامه سخنان خود مطرح کرد: کسی چون حجتالاسلام واحدی، حرفهای خود را در قالب رمان بیان کرده و حالا ما با گردن فرازتری وارد این عرصه میشویم و چه خوب که یک روحانی خود را کنار نکشیده و با تحولات روز همراه شده است. برای مثال چند سال پیش تعدادی از روحانیون برای انجام کارهای تبلیغاتی خود به ایستگاههای مترو رفتند و این، اتفاقی مدرن بود.
روحانیت در حوزه شعر فعال بوده، نه رمان
جواد محقق، نویسنده، یکی دیگر از کسانی بود که در مراسم رونمایی و نقد و بررسی رمان «آقای سلیمان! میشود من بخوابم» سخن گفت. او با اشاره به اینکه پیشینه ادبی ما در ایران به شعر شناخته شده نه ادبیات داستانی بیان کرد: کشور ما سرزمین شعر است و روحانیت ما همواره در این زمینه فعال بوده؛ سعدی و حافظ و مولانا روحانی بودهاند و قرآن و حدیث میدانستند و از قالب شعر برای انتقال مفاهیم دینی بهره بردهاند. حتی مولانا امام جمعه و جماعت شهر بوده است، اما در 300 سال اخیر، روحانیت به دلایلی که قابل بررسی است از ادبیات فاصله گرفتند.
به گفته او نخستین کسانی که نقد ادبی نوشتند، روحانیون بودند، اما در دهههای اخیر بسیاری از علوم ادبی از حوزهها رخت بربسته و در اختیار کسانی قرار گرفته که ارتباط چندانی با مفاهیم اعتقادی مردم ندارند.
محقق هم رمان را یک مقوله جدید برشمرد و گفت: رمانهایی که در سالهای اولیه با رواج این قالب ادبی در ایران نوشته شد از عشقهای پوشالی میگفت و بنمایههای درست و عمیقی نداشت. شاید به اینخاطر روحانیت از این گونه جدید ادبی استقبال نکرد، اما در سالهای پس از انقلاب حضور روحانیون پررنگتر شد؛ مظفر سالاری و علی حائری صفایی از جمله روحانیونی بودند که داستان نوشتند و نقد کردند.
رمان نوشتن برای یک روحانی نوعی تواضع است
حجتالاسلام محمدرضا زائری نیز رمان نوشتن یک روحانی را عین فروتنی دانست و افزود: اینکه یک روحانی تصمیم میگیرد، تنها به منبر نرود و وعظ نکند و پند و اندرز ندهد و در کنار همه این موارد راهی پیدا کند تا با مخاطب امروز ارتباط بگیرد، عین تواضع است.
او رمان نوشتن یک روحانی را آغازگر فضایی جدید دانست و افزود: نوشتن رمان، یعنی برقراری دیالوگ و اگر مرحوم بهشتی امروز زنده بود، چهاندازه از این اتفاق خوشحال میشد. او همیشه میگفت: آرزویم این است که ما روحانیون بتوانیم پیام خود را با کتاب و سینما و با ابزار هنر به نسل جوان منتقل کنیم.
به باور حجتالاسلام زائری، واحدی در رمان «آقای سلیمان! میشود من بخوابم» حرفهای خود را به ماده مصرفی جامعه امروز تبدیل کرده است؛ این کتاب، مجموعهای است که به طرح زندگی امروز میپردازد.
وقتی مجری اسم کتاب را نمیداند!
نشست نقد و بررسی کتاب «آقای سلیمان! میشود من بخوابم»، طبق روال همه جلسهها و نشستها با 30 دقیقه تاخیر شروع شد؛ مجری برنامه که کتاب را «کتابی متقن» و قلم نویسنده را جادویی میدانست، حتی نام کتاب را به درستی ادا نمیکرد و نه یک بار و دوبار که سه بار کتاب را «آقای سلیمان! میشود من بخوانم» معرفی کرد!
قرار بود در جلسه دیروز به نقد و بررسی رمان پرداخته شود، اما آنچه مطرح شد رابطه روحانیت و رمان بود نه نقد داستان. امیرخانی در پاسخ خبرنگار مهر مبنی بر اینکه چرا در این جلسه به نقد داستان پرداخته نشد، گفت: این جلسه، یک جلسه رونمایی بود و تنها هدف از اینگونه برنامهها تشویق علاقهمندان به خواندن کتاب است. در هیچ کجای دنیا در مراسم رونمایی، کتاب نقد نمیشود، اما در پوستری که بر در و دیوار نصب شده بود این عبارت به چشم میخورد: جلسه رونمایی و نقد و بررسی رمان «آقای سلیمان!میشود من بخوابم»!
مجری برنامه در حد وفور از عبارات عربی استفاده میکرد؛ عباراتی که نیاز به ترجمه داشت و یادآور قرن پنجم هجری و رواج نثر مصنوع یا نثر فارسی بود؛ مثل افصح البیان یا نادر دوران آقای امیرخانی.