به گزارش خبرنگار مهر، پروین علیپور، مترجم، 15اردیبهشت ماه در سرای کودک و نوجوان به گفتگو با مخاطبان خود درباره کتاب «جایی که کوه بوسه میزند بر ماه» نوشته گریس لین پرداخت و گفت: گرچه لین در آمریکا به دنیا آمده و بزرگ شده اما اصل و نسب او، شرقی است و در این کتاب به ریشهها و اصالت خود برگشته و بسیار زیبا افسانهها را باهم درآمیخته است.
به گفته مترجم کتاب «جایی که کوه بوسه میزند بر ماه»، ریشه افسانهها را یکی دانست و افزود: بسیاری از افسانهها که لین در این کتاب به آنها اشاره کرده برای ما ایرانیها آشناست؛ زیرا قصهها و افسانهها، ریشههای مشترک دارند. همچنین این داستان به فصلهای کوتاه تقسیم شده و این فصلبندی یکی از حذابیتهای آن است.
علیپور در این نشست از مخاطبان نوجوان خود خواست تا درباه کتاب و افسانهها و شخصیت اصلی داستان «مینلی» بگویند. دبیرستان دکتر حسابی، برگزارکننده نشست بود که در سرای کودک و نوجوان برگزار شد؛ سرایی که بر ورودی آن «جیمبو» نقش بسته بود و به دیوارهای داخلیاش، تصویر سیدجعفر شهیدی و محمود حکیمی و نه شاعران و نویسندگان کودک.
پروین علیپور که مجموعه «رامونا» را هم ترجمه کرده، در گفتگو با خبرنگار مهر، انتشار مجموعهها را موجب علاقهمند کردن کودکان و نوجوانان به خواندن میداند و میگوید: درصد کمی از ما اهل تحقیق است و کتابهای تازه را بررسی میکند؛ بسیاری از کودکان و نوجوانان کافی است یکی از داستانهای یک مجموعه را بخوانند و از آن خوششان بیاید. اینجاست که داستانهای دیگر مجموعه را هم دنبال میکنند و مجموعه «رامونا» این اقبال را داشته که توجه علاقهمندان را جلب کند.
بعضی «رامونا» را گونه دخترانه «نیکولا» میدانند اما علیپور، رامونا را یک مجموعه مستقل میداند و میگوید: رامونا یک دوره روانشناسی کودکان است و به پدر و مادرها و معلمها یاد میدهد چطور با بچههای خود رفتار کنند، اما نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که امروز، انتشار مجموعهها مد شده و ناشران بسیار، مجموعه منتشر میکنند. حتی کتابهای تالیفی هم در قالب مجموعه ارائه میشود.
مترجم کتاب«ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر» معتقد است: ترجمه، ترجمان روح مترجم است و نگرش او را به جهان نشان میدهد؛ نمیدانم در درون و ذهن مترجمی که ژانر وحشت را میپسندد و برای نوجوانان ترجمه میکند، چه میگذرد؟ آیا نوجوان امروز فقط در پی تخلیه کردن هیجانات خود است که این همه کتاب در ژانر وحشت منتشر میشود؟
علیپور در پاسخ به اینکه چرا بیشتر داستانهای پلیسی یا کتابهایی در ژانر وحشت، ترجمه هستند، میگوید: ایرانیها، کمتر به نوشتن داستانهای پلیسی پرداختهاند، ضمن اینکه دست مترجمان در ترجمه اینگونه کتابها بازتر و محدودیتهای انتشار از جمله ممیزی کتاب در ارشاد در زمینه ترجمه کمتر است.