ابراهیم حسنبیگی در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به وضعیت نگرانکننده مسیر حرکت جریانهای فرهنگی کشور اظهار داشت: اگر در یک جمله بگویم که مقوله فرهنگ در کشور ما از مدیریت میلنگد، اغراق نکردهام. من نمیگویم تنها در این دولت و مدیریت کنونیاش، بلکه همیشه گفتهام که بعد از اتمام جنگ تحمیلی به نوعی لغزش فرهنگی در کشور ما ایجاد شد و زاویه گرفت و امروز شدت این زاویه به حدی است که نمیشود دو سر خط فرهنگ موجود و فرهنگ انقلاب را از هم تشخیص داد و متوجه شد که به کدام سمت در حال حرکت هستند تا آنها را به یک صراط مستقیم آورد.
حسنبیگی افزود: امروز دغدغه همه هنرمندان علاقهمند به انقلاب این است که شکاف فرهنگی عظیمی را که در سالهای اخیر در جامعه پدید آمده، به نوعی پُر کنند و یکپارچگی عظیمی را که ما به آن میگوییم فرهنگ عاشورایی و از آن امروز چیزی دیگر باقی نمانده است را بار دیگر به چشم خود ببینند.
نویسنده رمان «محمد (ص)» ادامه داد: مدیریت فرهنگی کشور در تمام سالهای گذشته از انقلاب اسلامی نتوانسته موضوعات قابل کنترل در حیطه خود را از آسیبهای جانبی حفظ کند. اگر فرهنگ را به یک درخت تشبیه کنیم، در دهه 60 این درخت، نهال نوپا و استواری بود که فکر میکردیم در سالهای بعد به میوه مینشیند و ثمر میدهد، اما آفتهایی به جانش افتاد که بیمدیریتی ما نتوانست برای درمانش کاری بکند. به نظرم شاید تنها بخشی از این آفتها غیرایرانی باشد و حاصل تهاجم فرهنگی، اما عمده آفت زدگی فرهنگ به مسائل داخلی خود ما بر میگردد.
حسن بیگی افزود: بارها گفتهام که مسائل سیاسی، اقتصای و اجتماعی ما سالهاست که در حال لطمه زدن به جریانات فرهنگی در کشور هستند. امروز هم باور ندارم که فرهنگ ما سیاستزده است، اما معتقدم که فرهنگ در ایران اسیر سیاستمداران و سیاستزدگان شده است. البته این اسارت هم عمومی نیست، اما شک ندارم که فرهنگ ناب محمدی و عاشورایی از دست اهالی فرهنگ خارج شده است و سیاستمداران آن را به هر سویی که خواستهاند، هدایت کردهاند.
نویسنده مجموعه داستان «چتهها» در دهه 60 ادامه داد: همه دولتها در مقاطع حکمرانی خود تعدادی از هنرمندان را دور خود جمع و تطمیع میکنند تا اهداف سیاسی خود را با ابزار فرهنگی محقق کنند. این مسئله شاید در هر دولتی رخ دهد، اما نبود نظارت حاکمیت بر حوزه فرهنگ و واسپاری آن به سیاستزدگان به این منجر شده که دولت، امکانات و بودجههایش را به بخش فرهنگ اختصاص ندهد؛ جز اینکه برای خودش استفاده و بهره سیاسی داشته باشد.
وی افزود: به اعتقاد من وقتی در جامعهای اقتصاد آنقدر افسار گسیخته میشود که فسادش منجر به فساد اجتماعی و سیاسی شود، فرهنگ هم به عنوان بخشی از بدنه اجتماع آسیب دیده و نمیتواند از خود دفاع کند؛ یعنی مثل شتهای که به درخت میچسبد تا به موقع میوه ندهد، فرهنگ از سیاست آسیب دیده و میبیند.
حسن بیگی در ادامه تصریح کرد: فرهنگ، اجتماع، سیاست و اقتصاد همه یک کل واحد را شکل میدهند و به هم وابسته هستند. نمیشود اقتصاد را به جلو برد و فرهنگ را نه. اما اگر اقتصاد به شکل ناسالم به جلو برود، فرهنگ را نیز با خود به مسیری ناسالم هدایت میکند. فرهنگ باید آنقدر غنی و مقاوم میشد که اقتصاد نتواند به آن آسیب زند، اما با این همه دگردیسی موجود در جامعه ما در سالهای اخیر فرهنگ را تا اندازهای آسیبپذیر کرده است که همه مولفههای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی روی آن تاثیر میگذارند.
وی تاکید کرد: به عنوان یک نویسنده، معتقدم انتخابات مبداء یک تحول عظیم در جامعه ما نیست. یعنی قرار نیست با برگزاری آن اتفاق خاصی رخ دهد. اگر ما یک روند انحرافی را در جامعه حس میکنیم و باور داریم که باید آن را به سمت فرهنگ ناب محمدی بازگشت بدهیم، شاید انتخابات و تعیین یک رئیس جمهور معتدل بتواند جلوی غلتیدن بیشتر ما به آن انحراف را بگیرد، اما به طور قطع نمیتواند تمام انحراف موجود را به سمت سرچشمه تغییر مسیر دهد؛ چون ساختار سیاسی جامعه ما به شکلی است که رئیس جمهور به تنهایی نمیتواند کاری در حوزه فرهنگ از پیش ببرد و مانع انحراف شود.
حسنبیگی تاکید کرد: خیلیها میگویند کاری به این حرفها نداشته باشید و برای بهبود وضعیت فرهنگ مثلاً بروید رمان دفاع مقدس و یا کار ارزشی و دینی بنویسید، اما این تک صداییها جواب نمیدهد. اگر میخواهیم درباره عدالت علی (ع) بنویسیم با تک صدایی به جایی نمیرسیم؛ چون صداهای آلوده به قدری در جامعه زیاد است که مانع از شنیدن صدای ما میشود. باید صداهای مزاحم را از بین برد و برای این کار باید مجموعه شاکله سیاسی کشور بخواهد که این کار انجام شود.