به گزارش گروه فرهنگ وهنر "مهر"، "دكتر حسن بلخاري " ، استاد فلسفه هنر دانشگاه علامه طباطبايي ، درباره مفهوم "طبيعت درهنرشرق" گفت: " طبيعت مظاهرخاصي درهنرشرق دارد كه معمولا تجلي و تبلورابعاد فكري - فلسفي هنرمندان وحكماي شرق نيزهست. طبيعت درفرهنگ شرقي به دومعناي عام وخاص مطرح است . معناي عام بيانگروجود وهستي است . هستي نيزدوبعد دارد يكي هستي انسان وديگري هستي كائنات وبه همين دليل اصلي است كه درمتون شرقي براي ماهيت انسان نيزكلمه طبيعت را به كارمي بريم . وقتي گفته مي شود طبع انساني اين مورد را اقتضا مي كند ، مقصود آن طبيعتي است كه يا به ذات وفطرت انساني بازمي گردد و يا چهره ملكوتي طبيعت انساني ، اين معنا دراتيمولوژي كلمه Nature نيزصادق است."
دكتر بلخاري، ضمن تاكيد براين مطلب كه طبيعت صرفا درعرف خاص به معناي كوه ، دريا و دشت خلاصه نمي شود، اظهارداشت : " مفهوم طبيعت شامل فطرت وذات انسان ودرعين حال عالم خارج ازانسان نيزاست ."
وي علت اين مفهوم طبيعت را حضوراصل تناظرتوصيف كرد و گفت : " اصل تناظر به قول لاهيجي درشرح گلشن راز كه مي گويد انسان عالم كوچك است و عالم انسان (الانسان كون صغيروالكون انسان كبير) به نحوي بيانگر اين است كه انسان معادل جهان و جهان صورت بسيط انسان است ."
دكتر بلخاري چنين تشبيهي را باعلم الكيمياي شرقي قابل بررسي دانست و گفت درقاموس اين علم، عناصرموجود درطبيعت همان عناصر تشكيل دهنده كالبد انسان است. اين شباهت را نيز بن مايه هايي ازآزمايشهاي علمي اثبات مي كند."
اين استاد فلسفه هنردرادامه سخنانش درباره نسبت طبيعت با فرهنگ وهنرشرق ، طبيعت را جلوه جمال وجلال الهي توصيف كرد وگفت: " اين نگرش به طبيعت درفرهنگ شرقي همواره مورد تقديس و تقدس بوده است و بنا به همين معنا، دررمزگشايي آثارهنري شرق ، نوعي تاويل وتعظيم طبيعت نيزهست .
درفرهنگ چيني (به ويژه تائوبيزم ) هند و اسلام همواره مظاهرطبيعت را تجليل كرده اند. به عنوان مثال آب ازعناصر اربعه طبيعت و نيزعناصرتشكيل دهنده انسان است . آب همواره مظهرحيات، پاكي و لطافت بوده وازبركات هستي وتجلي حق درعالم محسوب مي شده است ."
وي افزود: " به طورمثال درعالم طبيعت وازجرگه گياهان، مفهوم درخت زندگي ونيزگل نيلوفردرفرهنگ وهنرزرتشتي حضوري بارز دارد. ضمن اين كه اين معنا (به ويژه گل نيلوفر) درفرهنگ وهنرهند وبودايي نيزحضوري جدي دارد كه با نگاه خاص وويژه اي كه درحكمت چيني نسبت به طبيعت وجود دارد انعكاس آن را دراصول ششگانه حاكم برنقاشي چيني مي توانيم بيابيم كه بدين صورت نگاه خاص به طبيعت درهنرتجلي مي يابد زيرا ازديدگاه شرقين هنرتجلي معنا درفرم وحالتي زيبا وجميل است ونه صرفا كالبد بي روح وجامد معنا."
اين گزارش در ادامه، به نقل از روابط عمومي فرهنگستان هنر حاكي است، عضو هيات علمي "همايش بين المللي طبيعت در هنر شرق" افزود: " ازديدگاه ما شرقيان معبد مقدس كه همان خانه خداست، كالبد فيزيكي طبيعت و طبيعت نيزمظهر و مجلاي خالق عالم است . بنابراين نسبت ميان طبيعت ومعماري درفرهنگ وتمدن شرق صريح تراست. ازديدگاه مكتب هندو معبد نظيرعالم است و بنابراين، معماري مقدس ، برپا كردن كالبد عالم براي حضورانسي وقدسي انسان است. كما اين كه مي بينيم درهنرمسيحي نيزكليسا تن عيسي محسوب مي شود و يا درهنربودايي استوپا ، تن بودا يا مثلا كوه كه يكي ازمظاهرطبيعت است الگو ونمونه ازلي معماري مقدس باستان است . به عنوان مثال زيگوراتها را شكن كوه مي ساختند .
دكتربلخاري تصريح كرد: بوداييان معبد عظيمي را درقرن نهم ميلادي براساس الگوي كوه افسانه اي مروMERO بنا كردند، زيرا كوه درذهن وزبان آنان حلقه وصل زمين با عالم بالا بود . همچنان كه مي بينيم پيامبران عظيم الشان نيزكوه را محل دريافتهاي وحياتي خود قراردادند. پيامبرگرامي اسلام دركوه نوربراي اولين بارمخاطب وحي واقع شد وحضرت موسي نيزدركوه طوروعيسي مسيح (ع ) نيزدركوههاي اطراف رود اردن كعبه ما مسلمين نيزنمادي ازبيت المعموراست وبه تعبيراميرالمومنين علي عليه السلام درمحاذات بيت المعمورقراردارد.يعني به عبارتي صورت فيزيكي عوالم مثالي مافوق خويش است كه تفصيل اين معنا را بايد درحكمت هنراسلامي پي گرفت."
استاد فلسفه هنردانشگاه علامه طباطبايي درپايان تاكيد كرد: "رابطه هنر و طبيعت، درحكمت وهنرشرقي رابطه اي تنگاتنگ و پايداراست. رابطه اي كه بيانگر نسبت جاودان خالق عالم با عالم مخلوق خويش است."