به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از لس آنجلس تایمز، فرهادی در این نشست مطبوعاتی تاکید کرد که این قصهها هستند که به سوی من میآیند. این یکی هم به سراغ من آمد و من تصمیم گرفتم دنبالش کنم.
جدیدترین کار فرهادی یعنی "گذشته" خیلی سرراست است و حتی ساده، اما نمیشود به راحتی توصیفش کرد.
اسم فرهادی شاید برای ما آشنا نباشد اما فیلم قبلی او "جدایی" واقعا خوب بود. این فیلم بیش از 70 جایزه بینالمللی برد که جایزه اسکار فیلم خارجی از جمله آنها بود و در باکس آفیس جهانی نیز موفقیت آن فوقالعاده بود.
فرهادی که در مصاحبه مطبوعاتی پس از نمایش فیلم فارسی سخن میگفت و یک مترجم حرفهایش را ترجمه می کرد، گفت: ما عادت کردهایم که فیلم های ایرانی را در جشنوارهها ببینیم، اما این راهی عمومی نیست.
فرهادی برنامه ای برای ساخت فیلم بعدی اش در خارج از ایران نداشت. او برنامه ای برای کار کردن با بازیگر فیلم "آرتیست" یعنی برنیس بژو هم نداشت، یا طاهر رحیم بازیگر " یک پیامبر" و علی مصفا بازیگر برجسته ایرانی اما وقتی داستان "گذشته" به سراغش آمد، او با آن رفت. فرهادی در این نشست توضیح داد که تصمیم گرفت این فیلم را در پاریس بسازد- فیلمی که داستان مردی ایرانی است که به فرانسه مراجعت می کند تا از همسرش جدا شود و عواقب ناگوارش را بپذیرد – در حالی که او زبان فرانسوی نمی دانست و مجبور بود کارگردانیاش را با کمک مترجم انجام دهد.
بژو در نقش همسر، مصفا در نقش شوهر و رحیم در نقش مرد جدید زندگی این زن بازی می کنند و "گذشته" نیز دارای همان حسی است که "جدایی" بود، یک درام خانوادگی و موقعیت های حسی درونی که در آن خانواده در مرکز قرار دارد.
هیچ چیز مهمتر از خانواده نیست
فرهادی میگوید: برای همه جهان هیچ چیز مهمتر از خانواده نیست. شما نیازی ندارید که این مفهوم را خیلی توضیح دهید. هر کسی از هر نقطه از زمین می تواند با آن ارتباط برقرار کند. و او میافزاید: خانواده بهانهای است که به وسیله آن درباره همه جامعه حرف بزنی.
فرهادی گرچه تایید می کند که فیلمسازان در ایران در موقعیتی متفاوت با بقیه نقاط جهان هستند، اما او متاسف است که رسانههای غربی بیشتر بر این وجه تاکید میکنند تا تلاش هایی که فیلمسازان برای عبور از این محدودیتها انجام میدهند.
گفتگو با او و گوش فرادادن به حرفهای گروه بازیگرانش روشن می کند که این فیلمساز اگر خیلی باریک بین نبود چنین دستاوردی نداشت. او تایید میکند که این واقعیت درباره زندگی واقعی خودم هم صدق می کند و البته این وسواس کمی کارها را سخت هم می کند.
فرهادی میگوید: اگر وارد اتاقی شوم که در آن همه چیز عالی است، اگر تنها چیز کوچکی درست نباشد، من آن را میبینم و دلم میخواهد درستش کنم. وقتی فیلمبرداری میکنم، می دانم که وقتی فیلم را گرفتم دیگر برای همیشه میماند پس باید پیش از این که بگویی "کات" در بهترین وضعیت باشد. نمیدانم این حس از کجا میآید اما من همیشه اینطور بودهام.
استفاده از ملودی زبان برای خلق "گذشته"
این پشتکار، کلید توانایی فرهادی برای فیلمبرداری به زبانی بوده که متعلق به خودش نیست. او که قبلا دو سال در فرانسه زندگی کرده، می گوید: از ملودی زبان استفاده می کردم و وقتی فیلمنامه به فارسی کامل شد، دو ماه برای تطبیق آن به فرانسوی کار کردم، می دانستم که هر جا دقیقا کدام کلمه را باید به کار ببرم.
در این مسیر روشهای پرزحمت فرهادی هم به کمک او آمدهاند به این معنا که برای این فیلم مشخص، او دو ماه تمرین کرده و چهار ماه مشغول فیلمبرداری بوده است. او میگوید: این تهیهکنندگان را به وحشت میاندازد، اما من فرد خوبی را برای پذیرش این کار پیدا کردم.
فرهادی چنین ادامه میدهد: من نیاز دارم تا این روند خیلی آرام ادامه پیدا کند تا همه چیز باورپذیر باشد هم برای من هم برای مردم و من میخواهم بازیگران همان سفری را انجام بدهند که من وقتی فیلمنامه را مینوشتم انجام دادم. هر کاری را که من به عنوان یک نویسنده انجام دادم، با همکاری آنها در خلال تمرین بازآفرینی کردم، به این ترتیب بازیگران احساس می کنند که خودشان خالق این شخصیت بودهاند نه کارگردان. فیلمنامه من آماده است، اما من وانمود می کنم هیچی در دست ندارم.
تمجید بازیگران از کار با فرهادی
در کنفرانس خبری فیلم فرهادی، بازیگران "گذشته" هم روشهای کارگردانشان را تحسین کردند و رحیم گفت: او فوق العاده دقیق است، هیچی چیز را شانسی رها نمی کند، اما ما هم وقت بازی، احساس کاملا آزادی داشتیم.
بژو نیز فوقالعاده به این کار علاقمند بود. او گفت: با اینهمه تمرین، برای ما مثل این بود که در اولین روز فیلمبرداری هر صحنه را 50 بار گرفته باشیم. یک خوشی فوقالعاده بود. او درباره همه جزییات تصمیم میگرفت و من نباید به هیچ چیز دیگر جز بازی فکر میکردم. این غیرقابل تصور است.
به این ترتیب درباره فرهادی میتوان گفت او راهی پیدا کرده که بتواند کنترل محض با حداکثر نتیجهگیری حسی را به دست بیاورد. خودش میگوید: فکر میکنم سینما همیشه خیلی زیاد با حس سر و کار داشته است. فیلمها هم میتوانند سرد باشند هم سرشار از احساسات غیرقابل کنترل. امیدوارم توانسته باشم چیزی بین این دو حالت باشم.