بهروز رضوی از صداهای ماندگار رادیو از ورودش به این رسانه و بداهه‌هایی که هنگام ضبط نماز جمعه آیت‌الله طالقانی می‌گفته و چند برنامه‌ای که مسعود کیمیایی از نمازهای جمعه ضبط کرده است، سخن گفت.

خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: بهروز رضوی گوینده رادیو و تلویزیون و بازیگر همکاری خود با رادیو را به عنوان گوینده در سال 1347 به دعوت زنده‌یاد شاهرخ نادری آغاز کرد.

روایتگری او در مجموعه "مستند ایران"، "قصه‌های شب" رادیو و حافظ خوانی‌اش از تاثیرگذارترین کارهایش بین مخاطبان است و بازیگری‌اش در فیلم‌هایی چون "نجات‌یافتگان"، "آبادانی‌ها"، "شعله‌های خشم"، "دادستان"، "شانس زندگی" و... نیز ثبت شده ست.

خودش تاسف می‌خورد از این که بداهه‌هایی که در گزارشگری نماز جمعه‌های اوایل انقلاب گفته است در حال حاضر موجود نیست. مجموع این ویژگی‌ها ما را بر آن داشت تا گپی دوستانه با او داشته باشیم.

*آقای رضوی اولین‌بار به دعوت زنده‌یاد شاهرخ نادری به رادیو آمدید. بر چه اساس این دعوت صورت گرفت؟

- من جزو هنرمندان جوانی بودم که در اردوهای تربیتی رامسر مطرح و برنده شده بودم. این اردو هر سال برگزار می‌شد. من سه دوره در این اردوها شرکت کردم که یک سال روزنامه‌نگاری، یک سال فن بیان و سال دیگر تئاتر بود که به عنوان بازیگر تئاتر در مسابقات شرکت کردم. من آن سالی که در مسابقات فن بیان برنده شدم به عنوان جوان مستعد به رادیو دعوت شدم.

در آن سال شعر "عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم" را دکلمه کردم و بعد از این موفقیت بود که آقای نادری مرا به رادیو دعوت کرد که البته دقیق به خاطر ندارم برای برنامه "جمعه بازار" بود یا "جوانان". البته نقطه شروع فعالیت گویندگی من به طور غیررسمی از دوران دبستان بود. سال پنجم دبستان بودم که برای اولین‌بار روزی به عنوان روز کودک نامگذاری شد و من در مراسم مختصری که در حیاط مدرسه برگزار شد شعری را دکلمه کردم. من بر این نظرم که کار هنری باید از دوران کودکی آغاز شود تا در یک بازه زمانی جواب دهد.

*رادیو چه ویژگی‌هایی دارد که 45 سال شما را به خود مشغول کرده است؟

- رادیو بسیار رازآمیز است. رادیو مخاطب را به فعالیت وامی‌دارد. شنونده رادیو به صورت منفعلانه به آن گوش نمی‌کند بلکه برای شنیدن فعالانه عمل می‌کند، می‌اندیشد، خیال‌پردازی می‌کند و ذهنش گسترش پیدا می‌کند. رادیو به من آموزش‌های مختلفی می‌دهد. من از کودکی با رادیو مأنوس بودم و اصلاً فکر نمی‌کردم روزی در آن کار کنم چون این گونه کارها را همیشه کارهایی تفریحی می‌پنداشتم و رشته تحصیلی‌ام هم معماری بود، بنابراین کار از نظر من، کار یدی بود. می‌توانم بگویم ورود من به رادیو کاملاً تصادفی بود و با دعوت آقای نادری نخستین‌بار بود که من به حیاط رادیو پا می‌گذاشتم و فضای آنجا را از نزدیک می‌دیدم.

* از رازآمیز بودن رادیو گفتید. آیا منظورتان این است که رادیو تنها از طریق صدا، تصاویر و عوالمی را در ذهن ترسیم می‌کند و ما را به آفرینش وامی‌دارد؟

- بله. شاید چون فقط از طریق صدا با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند، برعکس تلویزیون که هم صدا و هم تصویر مخاطب را درگیر می‌کند و ممکن است در نشان دادن تصاویر شیطنت به خرج دهد و مخاطب را منفعل کند.

رازآمیز بودن رادیو از طریق صدا است چون درست است که برنامه‌های رادیو کارگردان دارند ولی شنونده از طریق صداهایی که می‌شنود، قصه را در ذهنش کارگردانی می‌کند، صحنه‌ها را می‌سازد، آدم‌ها را می‌بیند و به کمک صدا حالت چهره‌ها را در ذهنش ترسیم می‌کند. همه اینها به این دلیل می‌تواند باشد که شاید صدا تاثیر بیشتری از تصویر دارد.

* به قول شاعر "تنها صداست که می‌ماند".

- بله. من عاشق صدای آقای محمدرضا مانی‌فر بودم که "قصه شب" رادیو را روایت می‌کرد. البته منظورم این نیست که به دیگر دست اندرکاران برنامه قصه شب عنایتی نداشتم ولی صدای مانی را بسیار دوست می‌داشتم. در مورد خودم نیز سعی می‌کنم از صدایم به بهترین نحو استفاده کنم؛ چه در زمینه کارهای تلویزیونی و چه حتی در مورد تیزرهای تبلیغاتی بخش خصوصی.

* از گزارش‌های نماز جمعه اول انقلاب و خصیصه‌های گزارشگری در فضای آن دوران بگویید. گزارشگری نماز جمعه آن دوران با چه ویژگی‌هایی در ذهنتان حک شده است؟

- فضای آن دوران آنقدر انقلابی بود که رادیو نیز مانند تمامی مردم درگیر این موج شده بود. یادش به خیر زمانی که برای گزارش نماز جمعه به دانشگاه تهران می‌رفتم، هنگامی که آیت الله طالقانی خطبه‌ها را تمام و شروع به خواندن نماز می‌کردند، به خواندن سوره‌ها که می‌رسیدند و نمازگزاران سکوت کرده و تنها امام جمعه سوره را زمزمه می‌کرد، در این هنگام خلائی در برنامه رادیویی که تنها با صدا کار می‌کند، احساس می‌شد و من برای پرکردن این خلاء به صورت بداهه سخنانی می‌گفتم.

انتخاب این سخنان به گونه‌ای بود که مخل معنویت نماز نشود و احساس نمازگزاران را ضایع نکند. این بداهه‌گویی‌ها تحت‌تاثیر حالات جمعیت، لبخندها و گفتگوها شکل می‌گرفت. ازدحام جمعیت نمازگزار که خیابان‌های پشت انقلاب تا امیرآباد و سراسر بلوار کشاورز را دربر می‌گرفت و حال و هوای ناشی از آن مرا وامی‌داشت عکس العمل‌های انسانی خود را در قالب بداهه‌های متناسب با فضای معنوی و انقلابی نشان دهم و امروز آرزو می‌کنم که ای کاش نوارهای نماز جمعه موجود بود تا امروز آن بداهه‌ها را یک بار مرور می‌کردم.

*مگر برنامه‌ها ضبط نمی‌شد؟

- برنامه نماز جمعه به صورت زنده پخش می‌شد، البته ضبط هم می‌شد اما نمی‌دانم الان نوارهای مربوط به آنها کجاست. در آن زمان نماز جمعه مقوله بسیار مهم و نماد انقلاب بود. این مساله آنقدر اهمیت داشت که کسانی مثل مسعود کیمیایی که تخصصش فیلم و سریال بود چندین نماز جمعه را کارگردانی کرد.

*در مصاحبه‌ای گفته‌اید که خود را دوبلور نمی‌دانید در حالی که در این عرصه فعالیت داشته‌اید و علاوه بر آن نریشن‌هایی را نیز در برنامه‌های مستند اجرا کرده‌اید؟

- دوبله با کاری که من انجام می‌دهم متفاوت است و عالم دیگری دارد. نه کار من از دوبله کمتر است و نه کار دوبله کمتر از کار من است. من هیچگاه نمی‌توانم مثل آقایان اسماعیلی، مقامی، والی زاده و همه اساتید دوبله کنم. من همیشه کنار دست آنها آموزش دیده‌ام. در سریال امام علی(ع) نقش ابن عباس را می‌گفتم. آقای بهرام زند که مدیر دوبله سریال بود با دقت و وسواس فراوان مرا هدایت کرد تا آن نقش را دوبله کردم. کار دوبله غیر از کار گویندگی است برای همین است که من خود را دوبلور نمی‌دانم و کارهایی که در زمینه دوبله انجام داده ام به مناسبت و ضرورت بوده است. مردم اشتباه فکر می‌کنند که هر کسی در فیلمی گویندگی کرد، دوبلور است.

*به نظر شما از میان تمام رادیوها، کدام رادیو حرفه‌ای‌تر است؟

- رادیو فرهنگ و رادیو تهران.

*چرا؟

- چون این فرهنگی است و آن یکی تهرانی (با لحن شوخی و طنز). سوال سختی است. اگر من بخواهم بگویم کدام یک از رادیوها حرفه‌ای‌تر است حتی اگر نظر شخصی‌ام را هم بگویم، نظر غیرمنصفانه‌ای خواهد بود. چون همه رادیوها حرفه‌ای کار می‌کنند و کار خود را بلدند. پاره‌ای اوقات برخی از برنامه‌های رادیویی از ملاحظه‌کاری مدیران لطمه می‌خورند در حالی که نباید این قدر سخت گرفته شود. این مشکل به سیاست‌های کلان رادیو برمی‌گردد.

*با توجه به اینکه فعالیت رادیویی خود را از سال 1347 شروع کرده و پیشینه هرچند کوتاه پیش از انقلابی دارید، پیروزی انقلاب چه تاثیری بر کارتان داشت؟

- خیر. چون من آن زمان در رادیو فعالیت زیادی نداشتم و هفته‌ای یک روز به رادیو می‌رفتم. پیشکسوتانی که آن زمان مورد بی مهری قرار گرفتند در تمامی حوزه‌ها اعم از رادیو، تلویزیون و سینما فعال بودند و طبیعتاً انتظار داشتند در جایی که مرکز اصلی فعالیتشان بود، مورد دلجویی قرار گیرند. آنان گناهی مرتکب نشده بودند که پیش از انقلاب کار فرهنگی و هنری انجام می‌دادند. این هنرمندان با عوض شدن حکومت به خاطر حالات انقلابی یکباره مورد بی مهری قرار گرفتند و شخص خیری همچون احمد شیشه‌گران مسئولان را متوجه غفلت‌شان کرد و بسیاری از هنرمندانی را که ممنوع‌الکار شده بودند، به رادیو آورد.

مسئولان هم منصفانه کارنامه افراد را بررسی کردند و این که هنرمندی در زمان طاغوت به اجبار به دربار رفته و برنامه اجرا کرده بود، دلیل بر ضدانقلابی بودن او نبود. مگر کسی جرأت می‌کرد به دربار دعوت شود و این دعوت را اجابت نکند.

*و آرزویتان برای رادیوی سال‌های پیش‌رو؟

- آرزو می‌کنم رادیو، رادیو باشد.

------------

گفتگو از شیرین هلالی