به گزارش خبرگزاری مهر، عصر روز گذشته مراسم بزرگداشت محمدرضا آقاسی، شاعر مشهور آئینی و انقلابی کشور با حضور فرزندان آن شاعر و شعرای جوان در خبرگزاری فارس برگزار شد.
در ابتدای این مراسم علیمحمد مودب مسئول موسسه شهرستان ادب در سخنانی با اشاره به همسایگی با مرحوم آقاسی گفت: روزی یخچال خانه خراب شده بود و برای برداشتن آب از آبسردکن آمده بودیم که دیدیم عکس ایشان به در و دیوار است و متوجه شدیم که چقدر به آقاسی نزدیک بودیم و نمیشناختیم.
شعر آقاسی با سیاست جمع بود
وی از دیدارهایش با آقاسی در سفر به محلات و در حرم امام رضا (ع) نیز گفت و افزود: کارهای ادبی نیازمند آرامش است و حتی اگر سفری قرار است باشد سفر باید آرامش داشته باشد، اما استاد آقاسی سفرهای زیادی داشت و این خیلی سخت است چه بسا که این سفرها بود که ایشان را از ما گرفت.
مودب در ادامه با اشاره به محتوای شعر مرحوم آقاسی تاکید کرد: شعر آقاسی از لحاظ محتوایی از اهلبیت (ع) سخن میگفت و آئینی بود اما شعرش با سیاست جمع بود و دین آمیخته با زندگی و زندگی آمیخته با دین را میتوانید در شعر او ببینید.
وی افزود: شعر مذهبی و آئینی داشته و داریم که به مذهب به عنوان تفنن نگاه میکنند و شعری سکولار است، اما شعر آقاسی شعر انقلاب اسلامی و مذهبی انقلاب اسلامی بود و تعریف او از دین تعریف دکوری نیست.
مودب شعر آقاسی را قوی دانست و با اشاره به برنده بودن شعر او گفت: آقاسی فرزندان برخی از افراد که در آن زمان در اوج اقتدار بودند را به نقد میکشید و امروز ما در اوج جنگ نرم به این شعر نیاز داریم.
وی با بیان اینکه برخی کوتاه آمدنها از نمادهای انقلابی و حزباللهی ضربه زد، افزود: آقاسی بر ارائه نمادهای انقلابی و حزباللهی تاکید داشت.
مسئول موسسه شهرستان ادب در پایان سخنان خود به برخی از افراد که چهره خود را به آقاسی شبیه کردند، تاکید کرد: این اتفاق پدیده مبارکی است؛ چرا که ممکن است از میان آنها شاعرانی ایمانیتر و چه بسا هنرمندتر ظهور کند.
شبیهسازی از روی چهره آقاسی صرفا برای شهرتطلبی است
بنابر این گزارش در ادامه این مراسم، کامران شرفشاهی در سخنانی با بیان اینکه «آقاسی» به واقع متواضع بود، گفت: علت رغبت مردم به آقاسی در این بود که او فیلم بازی نمیکرد.
وی افزود: او هرگز حاشیه نداشت و به یاد نداریم که حتی به کنایه و طعنه با کسی برخورد و دعوایی داشته باشد و حتی آن زمان که شهرت داشت تیپ آنچنانی نمیزد و چون مردم میگشت.
شرفشاهی با بیان اینکه آن چهره خاص مرحوم آقاسی برای شهرت نبود، تاکید کرد: آقاسی دهه 60 با روزهای آخر او هیچ تغییری نکرده بود.
وی با اشاره به کسانی که پس از آن مرحوم خود را شبیه او کرده بودند، آن را نامطلوب خواند و افزود: این روزها برخی به دنبال این هستند که از این نمد برای خود کلاهی تهیه کنند.
این منتقد و شاعر همچنین در پایان سخنانش گفت: این افراد که فوت میکنند کسی نمیرود و آثار بر زمین مانده آنها را منتشر و حفظ کند؛ چرا که ممکن است از بین برود.
شعر باید زبانی بُرنده داشته باشد
حسین دلاوری رئیس خانه سرود انقلاب اسلامی از همراهان برگزاری این مراسم در سخنانی با بیان اینکه آقاسی به تنهایی رسانه سمعی و بصری بود، گفت: آقاسی به واقع شهید است؛ چرا که خودش را وقف دفاع مقدس و انقلاب کرد و هر وقت بر سر مزار وی میرویم، عدهای بر سرمزار او هستند.
وی با بیان اینکه روح بلند آقاسی بر شعر او سایه افکنده بود، افزود: مسیری که آقاسی انتخاب کرده بود جایی نبود که به برخی سخنانی که بیشتر اشتباه بود گوش کند او راهش را انتخاب کرده بود و پایان آن را میدانست و برای همین شعر را دنبال میکرد.
دلاوری با بیان اینکه امروز شعر باید زبانی برنده داشته باشد، تاکید کرد: این که لیلی و مجنون میخوانند سر جای خود اما بحث انقلاب کجاست؟ امروز جای شعر برنده و تعیین کننده تکلیف کجاست؟ به نظر من این شعر کمرنگ است.
وی افزود: باید چون آقاسی تکلیف خودمان را با این مسائل معلوم کنیم و وقتی مسئله سوریه یا انتخابات است، باید ببینیم نقش شعر کجاست؟
دشمنی با پدرم به دلیل ولایی بودن او بود
در ادامه این مسیر غلامرضا آقاسی، فرزند ارشد مرحوم آقاسی در سخنانی با اشاره به خاطراتی از زمان رحلت آن شاعر انقلابی گفت: کسانی در آنجا گریه میکردند که ما نمیشناختینم و وقتی ما سئوال کردیم معلوم شد که آقاسی خرج ماهانه این افراد را میداده است.
وی با بیان اینکه پدرم بر حیدری و علوی بودن و تساوی آن با انقلابی بودن تاکید داشت، افزود: یک بار با پدرم از یکی از این مراسمهای معمول شعرخوانی برمیگشتیم. در منطقهای که نزدیک ترمینال جنوب بود به خانه خانم معلولی رفتیم که دو تا بچه داشت و پدرم پاکتی که آن روز گرفته بود را به او داد و وقتی علت را از او جویا شدم، گفت که پدر این خانواده در زندان است و اجاره او بر من است.
فرزند آقاسی با اشاره به برخی سخنان درباره پیراهنفروشی یا سیگارفروشی پدرش تاکید کرد: پدرم یک مغازه باز کرد برای خانمی که با آن امرار معاش کند و یک کتابفروشی برای جوانی باز کرد و به او گفت اگر فروش کردی یا نکردی از من ماهی 120 هزار تومان حقوق میگیری.
وی در ادامه سخنان خود درباره مکتوب نشدن کارهای پدرش گفت: کارهای پدر مکتوب بود، اما مشغله او بهویژه در دهه 70 باعث شد که این اشعار در یک دفتر جمع شود.
آقاسی افزود: برای پدرم اعتقادش مهمتر بود که این حرفها را برود و بزند و شده بود که روزی چهار پرواز داشت و نمیگفت که مثلا چرا باید به دهاتی بروم که نهایت تحصیلاتشان دیپلم است.
وی با اشاره به یکی از سفرهای پدرش به شیراز که به صورت خانوادگی بوده است، گفت: معمولاً جاهایی که پدرم میرفت، پر میشد که بیشتر مساجد و حسینیهها بود و برخی اوقات به سختی میتوانست وارد شود و برخی او را نمیشناختند.
فرزند آقاسی همچنین دشمنی برخی با مرحوم آقاسی را در ولایتپذیری او دانست و گفت: این ولایت یا ولایت علی (ع) بود یا ولایت فقیه و آنانکه با ولایت مشکل داشتند با ولاییها نیز مشکل داشتند.
وی افزود: اگر آقاسی ظاهرساز بود یا نبود، حکومتی بود یا نبود، اثرگذار بود و این اثرگذاریاش همچنان هست و میشود از آن الگوسازی کنند.
غلامرضا آقاسی ادامه داد: در اشعار پدرم یکبار کلمه «ایران» نمیبینید؛ چرا که وطنپرست نبود بلکه وطن او اسلام بود و بر اساس مصاحبهای که با آقای بهزاد داشت، معتقد بود، یک شاعر انقلابی و بسیجی کسی است که حداقل برای بوسنی شعر داشته باشد.