آیت الله مظاهری در درس اخلاق خود گفت: عمل به دستورات قرآن کريم، صبر و استقامت مي‌خواهد، اما اين صبر و شکيبايي در خانواده، نتيجه بسيار شيريني دارد و منجر به گرمي و ازدياد محبّت در خانواده و سلامت اخلاقي و رواني اعضاي خانواده خواهد شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، در ادامۀ مبحث موانع سقوط انسان،‌ از صبر و استقامت، به عنوان يکي از موانع مهم سقوط و انحراف انسان ياد شد. در اين رابطه به شرح سه قسم از صبر فردي، يعني صبر در عبادت و صبر در معصيت و صبر در مصيبت پرداختيم. در اين جلسه به تشريح صبر خانوادگي و نقش آن در ممانعت از سقوط و گمراهي انسان مي‌پردازيم.

قبل از ورود به اين بحث، لازم است بدانيم موضوع «اخلاق در خانه» يکي از موضوعات کليدي اخلاق است که اهميّت به آن، علاوه بر سلامت خانواده، منجر به سلامت اخلاقي اجتماع خواهد شد. اما با توجه به اينکه اين موضوع اساسي در جلسات درس اخلاق قم و اصفهان در سال‌هاي گذشته به طور مفصّل تبيين شد و بحمدالله حاصل آن سلسله دروس نيز در چند جلد کتاب، در اختيار علاقه‌مندان قرار گرفت، اکنون پس از ذکر چند مقدمّۀ مختصر به ذکر خصوصيّات و آثار «صبر در خانواده» مي‌پردازيم و از تشريح جزئيات موضوع «اخلاق در خانواده» صرف‌نظر مي‌کنيم.

ادارۀ خانه به مثابه اداره يک کشور

براي ورود به مبحث خانواده، اگر خانه را به يک کشور تشبيه کنيم، اشتباه نکرده‌ايم؛ زيرا ادارۀ خانه، در مقياسي کوچک‌تر، شبيه به اداره يک کشور است و از جهاتي اداره يک خانه کوچک، ظريف‌تر و دقيق‌تر از اداره يک کشور پهناور خواهد بود.

در واقع همان‌طور که هر مملکتي براي اداره، نياز به يک حاکم يا رئيس دارد، خانه هم رئيس مي‌خواهد. قرآن کريم، مرد را رئيس و قوام خانواده مي‌داند و مي‌فرمايد: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا»[1]

يعني رياست خانه بر عهده مرد است و تأمين حوائج و نياز‌هاي زندگي هم وظيفه اوست. از سوي ديگر، خانه با رياست تنها اداره نمي‌شود و نظير مملکت که نياز به اداره داخلي دارد، خانه هم مدير و مدبّر مي‌خواهد و مديريت داخلي خانه بر عهده زن است.

به عبارت رساتر، خانه با ترکيب عقلانيّت مرد و عواطف زن اداره مي‌شود؛ زيرا قوّه تعقّل و خردورزي مردان بر احساسات و عواطف آنان غلبه دارد و عواطف زنان نيز بر تعقّل آنان غالب است و خانه با تعقّل تنها يا عاطفه تنها اداره نخواهد شد. يعني همان طور که زنان معمولاً قادر به رياست کلّي خانه نيستند، مردان هم نمي‌توانند محيط داخلي خانه را مديريت و اداره کنند و از اين جهت زنان بر مردان برتري دارند.

فرزندان هر خانه نيز نظير مردم هر اجتماع، بايد فرمان‌بر و فرمان‌بردار پدر و مادر باشند و به قوانين خانه احترام بگذارند تا آن خانه و آن زندگي سالم و نمونه شود. به بيان ديگر، پدر، مادر و فرزندان يک خانواده سه رکن اساسي خانه هستند و فقدان هر کدام، موجب اختلال در نظام خانواده خواهد بود. مثلاً فقدان پدر موجب مي‌شود که مادر و فرزندان فاقد تکيه‌گاه لازم براي زندگي و بي‌پناه باشند. فقدان مادر نيز منجر به کمبود عاطفه، مهرباني و احساسات در خانه مي‌شود که حاصل آن سوء تدبير و سوء مديريت در خانه است. فقدان فرزند در خانه نيز، آن خانه را به خانه‌اي خشک و ناقص مبدّل مي‌سازد.

در اينجا جا دارد به يادآوري يک دستور اخلاقي و سازنده اسلام عزيز بپردازيم که مي‌فرمايد:‌ هنگام فوت پدر يا مادر در يک خانواده، همه اقوام و آشنايان وظيفه دارند جاي خالي او را پر کنند؛ مردان بايد نگذارند گرد يتيمي بر چهره فرزندان آن خانواده بنشيند و همان‌طور که به فکر فرزندان خود هستند، به فکر آن‌ها باشند. زنان نيز، خود را مادر فرزندان يتيم و آنها را فرزندان خود بدانند و نگذارند  طعم تلخ بي‌مادري را بچشند.

اهميّت اين موضوع به قدري است که قرآن کريم،‌ رها کننده يتيم را در کنار تکذيب‌کننده دين قرار مي‌دهد و هر دو را نکوهش مي‌کند:

«أَ رَأَيْتَ الَّذي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ، فَذلِكَ الَّذي يَدُعُّ الْيَتيمَ»[2] يعني کسي که به ايتام و نيازمندان رسيدگي نکند، مسلمان نيست.

جايگاه محبّت در نظام خانواده

آنچه بيان شد، تقسيم وظايف قانوني در نطام خانواده بود. اما بايد دانست که همان‌طور که در اداره يک کشور، قانون تنها کافي نيست و حضور، پشتيباني و علاقه‌مندي مردم به عنوان اعضاي کشور، رکن مهمّي براي پيشرفت و موفقيّت کشور محسوب مي‌شود، خانه نيز علاوه بر قانون، سرسختانه محتاج مهر و محبت است و هيچ کس بدون محبّت، قادر به اداره مناسب و مطلوب زندگي نيست.

اساساً اجبار و اکراه و زورگويي در هيچ کاري نتيجه نمي‌دهد و اگر هم مثلاً اعضاي يک کشور يا اعضاي يک خانواده، از سر ترس يا در اثر تهديد يا براي کسب منافع، تسليم قانون محض و بدون عاطفه و محبّت شوند، تسليم آنان موقتي است و حتماً روزي نتيجه عکس مي‌دهد. قرآن کريم بر مبناي همين حقيقت مهم، حتي دين‌داري اجباري و همراه با زور و اکراه را بي‌فايده دانسته و مي‌فرمايد: «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ»[3]

منظور قرآن کريم از بيان اين آيه شريفه اين نيست که هرکس در انتخاب دين خود مختار است؛ زيرا دين مورد نظر خداوند براي دوران آخرالزّمان، طبق ادلّه عقلي و نقلي فراوان و آيات ديگر قرآن کريم، دين اسلام است. بنابراين قرآن کريم در اين آيه، به يک حقيقت مهم اشاره مي‌فرمايد و آن اينکه: با اجبار و با زور و قلدري کسي مسلمان نمي‌شود و اگر هم بشود، دين او فايده ندارد. يعني طبق آنچه در ادامه آيه آمده است، راه گسترش اسلام، تبليغ و شناساندن حقيقت اسلام به بشريت است تا آنها خود و با ميل و علاقۀ قلبي و باطني به اسلام گرايش پيدا کنند. در واقع، اسلام عزيز براي دين‌داري آدميان نيز محبّت را عنصر و عامل اصلي و اساسي قلمداد مي‌کند.

وقتي محبت و علاقه قلبي، در مهم‌ترين موضوع زندگي بشر که همان انتخاب دين است، چنين جايگاه برجسته‌اي دارد، معلوم است که اداره مطلوب يک کشور يا اداره مناسب زندگي بدون محبّت و بدون علاقه قلبي اعضاي آن کشور يا خانواده، غير ممکن است.

بنا بر تصريح قرآن کريم، مهر و محبت و به تعبيري، موّدت و رحمت، لازمه زندگي است:

«وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً»[4]   

بر اين اساس، زندگي با نشاط و توأم با آرامش و آسايش، در پرتو محبت، رأفت و مهرباني اعضاي خانواده و به خصوص زن و شوهر نسبت به همديگر پديد مي‌آيد.

کمبود محبّت در خانه، چه بين زن و شوهر و چه بين آن‌ها و فرزندان، منجر به فروپاشي نظام خانواده مي‌شود و خانوادۀ بي‌محبّت و عاري از رأفت و مهرباني، افراد ناسالم و پرخاشگر و افرادي که دچار بيماري روحي و رواني هستند تحويل جامعه مي‌دهد که قادر به پيشرفت و تعالي روحي و معنوي و حتي پيشرفت مادي نخواهند بود.

تأثير قانون، محتاج رأفت و مهرباني است

قرآن کريم با بيان نحوۀ موعظه لقمان حکيم به فرزندش، به بندگان مي‌آموزد که هيچ کس با اجبار، اکراه، تهديد و ارعاب، تابع قانون نمي‌شود و تأثير و نفوذ توصيه و نصيحت چه در خانه و چه در اجتماع، نيازمند عطوفت و مهرباني است:

«وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ»[5]

هنگامي که لقمان حکيم قصد توصيه فرزند خود به پرهیز از شرک را داشت، با پرخاش و تندي و قلدري، او را نصيحت نکرد؛ بلکه با جملاتي نظير فرزندم، عزيزم و جانم، محبّت او را به خود جلب کرد و پس از آن، توصيه خود را با اقامه دليل و با استدلال بيان کرد و به او گفت: «فرزندم! مشرک نباش؛ زيرا شرک ظلم بزرگي است.»

بنابراين، اگر محبّت در خانه و بين افراد خانواده، حکم‌فرما باشد، خانه و خانواده، سالم و رو به پيشرفت مادي و معنوي هستند، وگرنه افراد آن خانه عقده‌اي و مضرّ براي خود و اجتماع خواهند شد. اين موضوع، علاوه بر تصريح قرآن کريم، به تجربه و در عرف اجتماع نيز اثبات شده است؛ يعني خانواده پرخاش‌گر، تندخو و عاري از مهر و محبت، معمولاً فرزنداني ناراحت و زورگو و خودرأي دارند و نه تنها نشاط و شادماني در چنين خانه‌اي راه ندارد، بلکه تاريکي و ظلمت در آن خانه حکم‌فرماست و افراد آن مبتلا به مرگ تدريجي هستند.

بنابراين رياست مرد و مديريت زن در خانه، مرهون مهر و محبّت حاکم بين آنهاست و تربيت فرزندان صالح و شايسته نيز وابسته به همان مهر و محبّت و عطوفت و مهرباني خواهد بود.

تقسيم وظايف زن و مرد در کلام رسول خدا(ص)

روزي يک زن زرنگ به محضر رسول خدا«ص» رسيد و عرض کرد: من پيغامي از سوي همه زنان عالم و حتي زنان نسل‌هاي بعدي براي شما دارم و آن اين است که چرا اسلام بين زن و مرد تبعيض قائل شده است؟

پيامبر اکرم«ص» با تعجّب فرمودند: تبعيضي بين زن و مرد نيست. آن زن تعداي از کارهايي که مختص مردان است را نام برد و گفت: مثلاً زنان نمي‌توانند به عباداتشان برسند يا در جهاد مشارکت کنند. پيامبر اکرم«ص» به او فرمودند: به همۀ زنان اعلام کن و بگو: «إنَّ حُسن تَبَعّل إحْداكُنّ لِزَوجِهَا وَ طَلَبِهَا مَرضاتِه وَ‌اتباعِهَا مُوافَقَتِه‌ يَعدِلُ ذلِكَ كُلّهُ»[6]

طبق فرمايش آن نبي گرامي، هر زني که خوب شوهرداري، خانه‌داري، و بچّه‌داري کند، خانه او خط مقّدم جبهه مي‌شود و ثواب جهاد دارد. خانمي که با انجام وظايف و با مهر و محبّت، شوهرش را از دست خود راضي و خشنود نگاه دارد، ثواب کسي که در خط مقدّم جبهه و در راه خدا جنگيده است را دارد. همچنين مردي که براي رفاه و آسايش همسر و فرزندان کار کند و با تلاش خود حوائج زندگي را برطرف ‌سازد، در کلام رسول خدا«ص» ثواب مجاهد در راه خدا را دارد: «الْكَادُّ عَلَى‏ عِيَالِهِ‏ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّه‏»[7]

مردي که براي گذران زندگي خانواده تلاش مي‌کند و پس از کار روزانه با خوش‌رويي و تبسّم وارد خانه شود و دل همسر خود را به‌دست آورد و محيط خانه را با مهر و محبّت خود، با نشاط و گرم کند، ثواب مجاهدت در راه خدا را دارد. در مقابل، مردان يا زنان تندخو، خشن و ترش‌رو يا فرزندان بداخلاق و کج‌خلق که حرف پدر و ومادر را نمي‌شنود و آن‌ها را آزار مي‌دهد، بسيار گناهکار هستند و در دنيا و آخرت، عاقبت سخت و پر مشقّتي دارند.

عاقبت تندخويي در خانه

يکي از اصحاب خاص پيامبر اکرم«ص» از دنيا رفت پيامبر گرامي در تشييع و در کفن و دفن او شرکت کردندو فرمودند: ملائکه الهي نيز براي تشييع او به زمين نازل شدند. هنگامي که پيامبر‌اکرم«ص» با دست مبارک خود، لحد او را بستند و خاک روي او ريختند، فرمودند: قبر چنان فشاري به او داد که استخوان‌هاي سينه‌اش در هم شکست و زير منگنه الهي له شد. افراد حاضر گفتند: يا رسول الله او آدم خوبي بود، اهل جبهه و جهاد و مقيّد به ظواهر شرع بود و از لحاظ اعتقادي هم با ايمان بود! پيامبر اکرم«ص» فرمود: بله، او اهل بهشت است، اما در اثر تندخويي در خانه ناچار است فشار قبر را تحمّل کند.[8]

فشار قبر در اثر تندخويي و سردي در خانه، مختص مرد نيست؛ بلکه زن هم اگر در خانه کج‌خلق باشد و محيط خانه را با نق‌زدن و توقّعات بي‌جا سرد کند و آرامش اهل خانه را با ديدن نواقص و کاستي‌ها و نديدن فضائل و نعمت‌ها، به ناراحتي و ناآرامي مبدّل سازد، بايد منتظر فشار قبر باشد.

رفاقت و دلسوزي، عامل موفقيّت در خانواده

زن و شوهر موفق، کساني هستند که علاوه بر روابط زوجيّت، دو رفيق دلسوز و با محبّت براي همديگر مي‌باشند. علاوه بر آن، آن‌ها بايد با فرزندان خود هم رفيق باشند و رابطه عاطفي و همراه با دلسوزي و مهرباني داشته باشند.

رفتار پدر و مادر با فرزندان بايد به قدري صميمي باشد که اگر آن‌ها مشکلي داشتند، قبل از هر کس ديگري، آن مشکل را با پدر و مادر خود در ميان بگذارد و با آن‌ها درد و دل کنند. اين نحوه رفتار و اين ميزان رفاقت و دلسوزي، علاوه بر اينکه موجب سلامت محيط خانواده مي‌شود و معضلات و گرفتاري‌هاي اهل خانه را بر طرف مي‌سازد، ثواب و ارزش معنوي فراواني هم دارد.

امام باقر«س» فرمودند: خانمي که خانه را گرم کند و مردي که به همسر و فرزندان خود خدمت نمايد، ثواب هفت حج و عمره در نامه عمل او نوشته مي‌شود.

عزيمت به خانه خدا و به جا آوردن عمره مفرده و طواف بيت الله الحرام، آرزوي همه مسلمانان است و مي‌توان گفت: کسي نيست که مشتاق چنين عبادتي نباشد، امّا امام باقر«س» مي‌فرمايند: همه مي‌توانند با ايجاد محبّت و صميميّت در خانه، مکّه را به خانه خود بياورند و نه تنها يک عمره، بلکه هفت حج و عمره به جا آورند.

اين ثواب‌ها استحقاقي نيست، بلکه تفضّلي است و به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام خميني«قدّس‌سرّه»، اهل بيت«س» با وضع چنين ثواب‌هاي شگفت‌انگيزي، دانه مي‌ريزند تا کبوتر جمع کنند؛ يعني مثلاً براي اينکه خانه مسلمان گرم و با محبّت و سرشار از عطوفت باشد، چنين ثوابي براي آن وضع شده است.

توافق اخلاقی در اثر عفو و گذشت

همان‌طور که بيان شد، محبّت بين اعضاي خانواده، آن خانواده را سالم و پا بر جا نگاه مي‌دارد. امّا بايد دانست که محبّت نيز وابسته به توافق اخلاقي بين اعضاي خانواده است و تا وقتي زن و شوهر نسبت به همديگر و فرزندان و نيز فرزندان نسبت به پدر و مادر، تفاهم و توافق اخلاقي نداشته باشند و يکرنگي و يکپارچگي بين آن‌ها حاکم نباشد، نمي‌توانند به يکديگر اظهار محبّت و مودّت کنند.

مسلم است که توافق اخلاقي و تفاهم کامل و صددرصد بين هيچ دو نفري، حتي زن و شوهر يا پدر و مادر و فرزندان، ممکن نيست.‌ در تاريخ بشريّت، تنها اميرالمؤمنين«س» و حضرت زهرا«س» توافق و هماهنگي صددرصد داشته‌اند و آن هم به اين سبب است که آن دو بزرگوار نور واحد بوده‌اند، وگرنه چنين تفاهم و توافقي براي سايرين غيرممکن است؛ پس چه بايد کرد؟

اگر اعضاي يک خانواده هفتاد درصد توافق اخلاقي داشته باشند، آن خانواده نمونه است، امّا همان خانواده نمونه هم، سي درصد اختلاف دارد که ممکن است منجر به تشديد اختلاف و فروپاشي خانواده شود. قرآن کريم راهکار رفع اختلاف طبيعي که خانواده‌ها و به خصوص زن و شوهر، ناگزير از آن هستند را چنين بيان مي‌فرمايد: «وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ»[9]

راهکار راهگشاي قرآن کريم، چاره جويي با عفو، گذشت، نديده گرفتن عيوب و کوتاه آمدن، هنگام مواجهه با نواقص و کاستي‌هاست. در واقع، قرآن کريم، با دستور سازنده خود، سي درصد اختلافِ باقي‌مانده بين زن و شوهر را مي‌پوشاند و اثري از آن باقي نمي‌گذارد.

البته باید توجه داشت که گذشت، ایثار و فداکاری، باید دوطرفه باشد و در اختلافات، به خصوص اختلافات خانوادگی، هر کدام از طرفین که دیگری را نبخشد، با غضب خداوند مواجه خواهد شد. حتی اگر طرف مقابل صد در صد مقصّر و خطا و اشتباه او محرز باشد، دیگری وظیفه دارد با گذشت، ایثار و فداکاری قضیه را حل کند و چنانچه طرفین به این دستور قرآنی عمل کنند، هیچ‌گاه اختلاف و نزاع رخ نخواهد داد. مثلاً اگر فرزند کسی بسیار ظالم است و موجب آزار و اذیت پدر و مادر می‌شود، چنانچه نتوانند وی را ببخشند و او را عاق کنند، آن فرزند به واسطه عاق و نارضایتی پدر و مادر عذاب می‌شود، ولی آن پدر و مادر هم به سبب عاق فرزند، از غضب الهی در امان نخواهند بود.

تأثير سازنده صبر در تعالی خانواده

نکته‌اي که اکنون مورد بحث است، اينکه عفو، گذشت، بخشش و نديده گرفتن بدي‌هاي طرف مقابل، به طرز عجيبي محتاج صبر و شکيبايي است؛ يعني تا وقتي زن يا شوهر در خانواده در برابر ناملايمات خانوادگي و در رويارويي با عيوب و اشکالات ساير اعضاي خانواده، صبور و شکيبا نباشد، نمي‌تواند به دستور سازنده قرآن کريم عمل کند و در نتيجه از حاکميّت توافق اخلاقي در زندگي خود محروم مي‌گردد که حاصل آن کمبود مهر و محبّت و صميميّت در خانواده است.

بر اساس دستور قرآن کريم، هرگاه زن و شوهر خطا، اشتباه يا بدي از همديگر ديدند، در وهله اول بايد همديگر را ببخشند، ولي قرآن کریم اين بخشش و گذشت را کافي نمي‌داند و توصيه مي‌فرمايد که اساساً بايد اشتباه يا بدي يکديگر را ناديده بگيرند، به روي همديگر نياورند و علاوه بر اينکه به دل نمي‌گيرند، طوري رفتار کنند که گويي اتّفاقي نيفتاده است.

رتبه بالاتر عفو و گذشت که قرآن کريم در آيۀ ديگري بيان مي‌فرمايد، اين است که اگر يکي از اعضاي خانواده رفتار ناشايستي داشت، ساير اعضاء نه تنها او را ببخشند و خطاي او را ناديده بگيرند، بلکه به او نيکي کنند: «وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ»[10]

انصافاً عمل به اين دستورات قرآن کريم، صبر و استقامت مي‌خواهد، اما اين صبر و شکيبايي در خانواده، نتيجه بسيار شيريني دارد و منجر به گرمي و ازدياد محبّت در خانواده و سلامت اخلاقي و رواني اعضاي خانواده خواهد شد.

کينه‌توزي و به دل گرفتن و به‌خصوص به رخ‌کشيدن رفتار‌هاي ناپسند اعضاي خانواده بسيار مذموم است و در تعاليم اسلامي نکوهش شده است. در روايات مي‌خوانيم که انسان کينه‌توز، به صورت شتر محشور مي‌شود و معلوم است که تجسّم عمل کينه‌توزي، اين است که افراد کينه‌توز به شکل شتر وارد محشر شوند.

قرآن کريم مي‌فرمايد: علاوه بر پرهيز از کينه‌توزي و به رخ کشيدن کردار ناپسند ديگران، بايد به آن‌ها نيکي کنيد، يعني مثلاً اگر پدر و مادر از پسر يا دختر خود رفتار زشتي مشاهده کردند، بايد با بزرگواري از او بگذرند و با احسان و نيکويي به او، وي را شرمنده کنند تا دست از رفتار زشت خود بردارد، اما دلگيرشدن و کينه‌توزي پدر و مادر نسبت به فرزند يا بالعکس، عاقبت سخت و شکننده‌اي در قيامت دارد.

همچنين اگر بين زن و شوهر در خانه نزاعي در گرفت و در اثر آن مرد از خانه بيرون رفت، حتماً بايد موقع بازگشت، هديه‌اي براي همسرش تهيّه کند و ناراحتي قبلي را از دل او خارج سازد. زن نيز وظيفه دارد با رفتار نيکوي خود نسبت به شوهر و با زينت خود و خانه، مهيّاي شوهر داري شود و هنگام بازگشت شوهر به خانه، به استقبال او برود و هديه‌اي به او تقديم کند.

این رفتار نيکو، از صبر و استقامت دوطرفه و دوجانبه ناشی می‌شود، ولي بايد دانست که چنين خانه‌اي نوراني است و پروردگار عالم علاوه بر آنکه از آن خانه و اعضاي آن راضي است، فرزندان صالح و شايسته به آن زن و مرد عطا مي‌فرمايد و در قيامت هم آنان را از حساب و کتاب و مؤاخذۀ عقاب برزخ و جهنّم، معاف مي‌فرمايد؛ زيرا در آيۀ ديگري مي‌فرمايد: «وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُواأَلاتُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَاللَّهُ لَكُمْ»[11]

يعني همديگر را ببخشيد و گناه همديگر را نديده بگيريد تا خداوند نيز غفران و رحمت خود را شامل حال شما کند و از حساب و کتاب قيامت و از عذاب جهنّم در امان باشيد.

رسم زندگی از منظر اسلام

قرآن کريم، رسم زندگي را براي بشريّت به خوبي ترسيم فرموده است، امّا متأسفانه بسياري از افراد از دستورات روح‌بخش خداوند متعال در قرآن کريم فاصله گرفته‌اند و رسم و شيوۀ زندگي غربي را برگزيده‌اند که حاصلي جز رواج بي‌عفّتي در زنان و بي‌غيرتي در مردان ندارد. این شیوه زندگی به نظام خانواده ضربات مهلکی وارد می‌سازد و زندگي را دشوار و بي‌معنا مي‌کند.

خانواده سالم و نمونه، از منظر قرآن کریم، خانواده‌ای است که افراد آن از سکونت و آرامش کافي برخوردار باشند و در کنار همديگر با خوش‌بختي و همراه با مهر و محبّت زندگي کنند: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً»[12]

آنچه بايد به آن توجه شود اين است که سلامت خانواده، مرهون صبر، استقامت، ايثار، گذشت و فداکاري است و بر خلاف تصوّر غالب در اجتماع، خانواده، با ثروت، رياست و جاه و مقام مرد و يا با حضور بي‌نتيجه و اجباري زن در اجتماع، به سلامت مطلوب دست نمي‌يابد، بلکه خانواده سالم خانواده‌اي است که رسم زندگي اسلامي را برگزيند و از دستورات روح‌بخش قرآن کريم متابعت و از سيره عملي اهل‌بيت«س» پيروي نمايد.

پي‌نوشت‌ها:

===================

1. نساء / 34

2. ماعون / 2-1

3. بقره / 256

4. روم / 21

5. لقمان / 13

6. الدر المنثور في تفسير المأثور، ج ‏2، ص 153

7. الکافي، ج 5، ص 88

8. امالي الصدوق، ص 358

9. تغابن / 14

10. 22 رعد

11. نور / 22

12. روم / 21

برچسب‌ها