خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: مردم در فرهنگ سیاسی که نسبت به حق شهروندی خود آگاهند و می‏توانند تقاضای سیاسی خود را مطرح سازند از مشارکت سیاسی بالایی برخوردار هستند.

فرهنگ سیاسی یکی از متداول ترین مفاهیم در رشته علوم سیاسی است. بررسی دقیق و موشکافانه فرهنگ سیاسی مستلزم مطالعه و بررسی نگرش مردم یک کشور نسبت به سیاست های کشورشان است.

فرهنگ سیاسی به دیدگاههای مردم نسبت به بازیگران خاص این میدان ازقبیل رئیس جمهور یا نخست وزیر کنونی نمی پردازد؛ درعوض به بررسی نگرش مردم نسبت به سیستم سیاسی کشورشان به عنوان یک سیستم کلی، نهاد ها و ساختارهای ورودی و خروجی این سیستم، و همچنین اعتقادشان در مورد مشروعیت و حقانیت این سیستم می پردازد.

پایه فرهنگ سیاسی را به عنوان ترکیبی از ارزشهای پایه ای، احساسات، و دانشی که شیرازه فرآیند سیاسی است تعریف می کنند. بنابراین سنگ بناهای فرهنگ سیاسی عبارتند از اعتقادات، نظرات، و احساسات شهروندان نسبت به شکل حکومت شان.

فرهنگ سیاسی متشکل است از فرضیاتی درمورد جهان سیاسی در عین اینکه بر روی ویژگیهای خاصی از رویدادها، نهادها، و رفتار تمرکز می کند. این موارد دامنه گزینه ها را معین می کنند و این گزینه ها اساس تصمیم گیری اعضای یک جامعه خواهد بود. بنابراین، فرهنگ سیاسی نمایانگر آرایشی از رفتارها، مشکلات، و راه حل های مختلف ممکن در یک جامعه می باشد.

فرهنگ سیاسی را بر اساس نگاه‏های مختلف به گونه‏های متفاوت می‏توان تقسیم کرد. طبق نظرآلموند و پاول سه نوع فرهنگ سیاسی وجود دارد:

۱- فرهنگ سیاسی مشارکتی (Participant)؛ یعنی فرهنگی که در آن مردم در امور سیاسی جامعه مشارکت فعّالانه‏ای از خود نشان می‏دهند، نسبت به حق شهروندی خود آگاهند، نظام سیاسی خود را قبول دارند، در تصمیم‏سازی ایفای نقش می‏کنند، در فرایندهای سیاسی مشارکت بالفعل و بالقوه دارند، از مسائل سیاسی جامعه آگاهند و می‏توانند تقاضای سیاسی خود را مطرح ساخته، حمایت سیاسی خود را در اختیار رهبران سیاسی مورد نظر قرار می‏دهند.

2- فرهنگ سیاسی پیرو (Subject)؛ این نوع فرهنگ سیاسی را اطاعتی یا تبعی نیز می‏توانیم بنامیم. در این گونه، مردم هر چند خود را شهروند می‏دانند و نسبت به مسائل سیاسی جامعه آگاهی دارند، امّا مشارکت آنان در سیاست، انفعالی است، نظام سیاسی کشور را خیلی نمی‏پسندند، چندان احساس تکلیف سیاسی و تعهد نسبت به دخالت در آن ندارند، احساس می‏کنند قدرت تصمیم‏سازی و تأثیرگذاری بر مراکز قدرت ندارند، اطاعت آنان از مقامات حکومتی و مشارکت در انتخابات و فرایند سیاسی منفعلانه است.

3- فرهنگ سیاسی محدود (Parochial)؛ در جوامعی که از این نوع فرهنگ برخوردارند، افراد نسبت به حقوق شهروندی خود آگاه نیستند، نسبت به دخالت در سیاست علاقه‏ای ندارند، خود را فاقد کارایی سیاسی دانسته، نسبت به مشارکت در نهادهای سیاسی و تصمیم‏سازی ناتوان می‏بینند، این نوع فرهنگ سیاسی را قبیله‏ای نیز می‏توان نام گذاشت و بیشتر مخصوص جوامع عقب‏مانده سیاسی است. افراد این نوع جوامع در واقع از سیاست و حکومت بی‏اطلاع‏اند و تقریباً به طور کامل درگیر خانواده، و جوامع محلی خویش‏اند. به افراد دارای این فرهنگ، کوچک‏اندیش (Parochial) می‏گویند.

در فرهنگ سیاسی محدود، توانایی مقایسه تغییراتی که نظام سیاسی آغاز کرده وجود ندارد. افراد دارای فرهنگ سیاسی محدود یا دستخوش انجماد فکری، از نظرنظام سیاسی هیچ انتظاری ندارند.

4-فرهنگ سیاسی مختلط: آلموند وپاول معتقدند که از ترکیب فرهنگ سیاسی محدود وتبعه و مشارکت سه نوع مختلط فرهنگ سیاسی پدیدار می شود:الف) فرهنگ سیاسی محدود- تبعه  ب)فرهنگ سیاسی تبعه – مشارکت   ج) فرهنگ سیاسی مشارکت – محدود.