اولین کتاب از مجموعه «ایران چگونه ایران شد؟» از سری کتاب‌های «تاریخ با غرغرهای اضافه» به قلم علی‌اصغر سیدآبادی توسط انتشارات آفرینگان منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، تاریخ با غرغرهای اضافه، مروری بر تاریخ ایران است با زبانی ساده و آمیخته با شوخی و طنز. این مجموعه تاریخ ایران را با نگاهی انتقادی و روایتی جذاب بازخوانی می‌کند. کتاب‌های این مجموعه برای گروه سنی نوجوانان نوشته شده است، اما دیگر گروه‌های سنی نیز می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند.

اولین کتاب از این مجموعه با عنوان «کتاب اول: از آغاز تاریخ تا نخستین حکومت سراسری در ایران» به توضیح وقایع شکل‌گیری کشور ایران و چگونگی تاسیس نخستین حکومت سراسری در آن، یعنی مادها می‌پردازد.

سیدآبادی در مقدمه کتابش نوشته است: «آن‌چه در این کتاب آمده، با این که سعی شده است با نگاه انتقادی همراه باشد و ویژگی‌های انتقاد را رعایت کند، گاهی هم به غرغر تبدیل شده است. این هم البته کمی خودخواسته است، زیرا نویسنده این سطرها خیال می‌کند که مخاطبان این کتاب غرغر کردن را بیش‌تر از انتقاد کردن می‌شناسند و شاید تلفیقی از هر دو بیش‌تر کمک کند که به نگاه انتقادی هم نزدیک شوند.

از همین اول تاکید می‌کنم که این غرغرها به این معنی نیست که بگوییم ما چیزی نبوده‌ایم، بلکه به این معنی است که گاهی خیلی چیزها بوده‌ایم، و گاهی نیز چیزهای زیادی را از دست داده‌ایم. اگر چیزی نبوده‌ایم اصلا نوشتن این کتاب بیهوده بود. این کتاب‌ها برای اشاره به جاهایی از تاریخ است که وقتی می‌خوانیم احساس خوبی به ما دست نمی‌دهد. این اتفاقات بیشتر وقت‌ها درست پس از آن رخ داده است که ما مشغول افتخار کردن بوده‌ایم.»

این «ما»ی تکه‌پاره، کیومرث خان! دموکراسی راه می‌انداختی چه می‌شد؟، نوبت جمشید، چرا ضحاک بر تخت جمشید نشست؟، پیش از این که ما به ایران بیاییم ساکنانش دیو بودند؟، وقتی آریاییان آمدند بقیه اقوام چه شدند؟، چیزی شبیه به دموکراسی که به دنیا نیامده مُرد، اولین حکومت سراسری در ایران، بی‌عرضه یا متمدن؟ و منابع و ماخذ از بخش‌های مختلف کتاب هستند. بخش پایانی کتاب هم به نمایه‌های آن اختصاص دارد.

در قسمتی از این کتاب می‌‌خوانیم:

حتما شما هم از پدربزرگی، مادربزرگی کسی شنیده‌اید که هیتلر به ایرانی‌ها کاری نداشت، چون خود را همنژاد با ایرانیان می‌دانست. شاید باورتان نشود، ولی این ماجرا تا حدودی ریشه‌های تاریخی هم دارد. به گفته برخی از تارخ‌نویسان، آریاییان در مناطق نزدیک به سیبری (در روسیه کنونی) زندگی می‌کردند که با هم خویشاوند نیز بودند و بر اثر یخبندان و سردی هوا مهاجرت کردند. بخشی به هند رفتند، بخشی به اروپا و بخشی به ایران.

در زمان هیتلر بحث‌های نژادی خیلی جدی شده بود. هیتلر هم آمدم نژادپرستی بود که نژاد خودش را برترین نژاد می‌دانست. در آلمان روزگار هیتلر کلی از تاریخ‌نویسان و باستان‌شناسان و دانشمندان درباره نژاد به بحث و بررسی می‌پرداختند و این عقیده هیتلر را، به خیال خودشان، ثابت می‌کردند. بحث‌های نژادپرستی در ایران هم طرفدارانی پیدا کرده بود و تا وقتی هیتلر در جبهه‌های جنگ پیشروی می‌کرد‌، در ایران نیز بعضی‌ها خود را همنژاد و فامیل هیتلر می‌خواندند و از روی بحث‌های نژادپرستانه در آلمان،‌ ایرانی‌ها را هم‌، نژاد برتر معرفی می‌کردند.

امروزه برای ما تقریبا بدیهی است که هیچ نژادی به نژاد دیگر برتری ندارد و اگر مردمانی در سرزمینی به جایی رسیده‌اند، نتیجه تلاش‌ها و کوشش‌هایشان بوده است. چه بسیار در تاریخ خوانده‌ایم که مردمان سرزمینی در دوره‌ای از تاریخ در اوج شکوه زندگی می‌کرده‌اند و در دوره‌ای دیگر نشانی از آنان نبوده است. گذشته از این می‌دانیم که امروزه حرف زدن درباره نژاد ناب تقریبا بی‌معنی است. مردمان در طول تاریخ طولانی بارها و بارها جابه جا شده‌اند و نژادهای گوناگون و مردمان سرزمین‌های گوناگون با هم در هم درآمیخته‌اند.

این کتاب با 78 صفحه مصور، شمارگان هزار و 650 نسخه و قیمت 4 هزار تومان منتشر شده است.

برچسب‌ها