امیرحسین فردی در یک گفتگو اشاره می‌کند که علت این‌که درباره امام خمینی آثار داستانی کمی تولید شده است، حساسیت موجود درباره این شخصیت است. امام خمینی آن‌قدر برای نویسنده معتقد، عزیز است که او به خودش اجازه نمی‌دهد به حریم خصوصی امام وارد شود.

خبرگزاری مهر  ـ گروه فرهنگ و ادب: امیرحسین فردی یکی از نویسندگان پیشکسوت ادبیات انقلاب اسلامی بود که نویسندگان زیادی را در این عرصه تربیت کرده بود. او که مدت زیادی از درگذشتش نمی‌گذرد، سال‌ها پیش در گفتگویی با خبرنگار مهر شرکت کرد. این گفتگو که پیش از این منتشر نشده است، به موضوع قلّت داستان‌های مربوط به شخصیت امام خمینی (ره) در میان آثار ادبیات داستانی معاصر کشورمان،‌ بعد از انقلاب اسلامی می‌پردازد.

بخشی از این گفتگو به امام خمینی (ره) و چگونگی نگرش ادبیات داستانی به ایشان، اختصاص داشت که در ادامه، مشروح آن خواهد آمد. فردی در این گفتگو معتقد بود که حساسیت موضوع و شخصیت امام خمینی (ره) است که باعث می‌شود نویسندگان از پرداختن به آن پرهیز کنند. چون از الزامات داستان، وارد شدن به زندگی شخصی و حریم افراد است و حریم زندگی امام خمینی (ره) برای نویسندگان معتقد و مسلمان به قدری عزیز و محترم است که به خود اجازه چنین کاری را نمی‌دهد.

تدوین و انتشار این گفتگو، همزمان با سالروز درگذشت امام خمینی (ره) فرصت خوبی برای تدبر، تعقل و چاره‌اندیشی درباره این مسئله است.

مشروح بخش‌های مربوط به داستان‌نویسی درباره امام خمینی (ره) این گفتگو در ادامه می‌آید:

* برای شروع گفتگو، کمی درباره شخصیت امام خمینی (ره) به عنوان یک سوژه نگاه کنیم. یعنی یک شخصیتی که قصد کرده‌ایم درباره‌اش رمان یا داستان بنویسیم.

آن‌چه باعث رهبری امام شد، مسائلی بود که از اول زندگی ایشان وجود داشت و وقتی که به بازه زمانی عمر این فرد، دقت می‌کنیم، گویا جوهره وجودی این انسان به گونه‌ای بوده که قرار بوده ماموریتی بزرگ را به عهده بگیرد و تحولی در زندگی مسلمین به وجود بیاورد؛ یعنی همان خصلت تفرعن ستیزی، بی‌تفاوتی نسبت به زخارف دنیا در عین برخورداری از آنها، گریز از مقام، گریز از دنیا و ... این‌هاست که حضرت امام را حضرت امام کرده است.

* محور گفتگو بر این اصل استوار خواهد بود که چرا تولید آثار ادبی درباره شخصیت امام خمینی‌ (ره) بسیار کم بوده است؟ با وجودی که شما شخصا در این زمینه سهم فراوانی دارید و سه کتاب برای امام نوشته‌اید.

بله. من 3 کتاب درباره امام خمینی (ره) کار کردم. در یکی زندگی امام (ره) را برای کودکان نوشتم. یک بار هم زندگی امام (ره) را از منظری نگاه کردم که برای نوجوانان مناسب باشد و یک بار هم برای بزرگترها نوشتم. برای این 3 کتاب تا جایی که می‌توانستم زندگی امام (ره) را مطالعه کردم و هر دفعه هم از یک منظر و دیدگاه به قضیه نگاه کردم.

*ارزیابی شما از آثار ادبی از شعر و داستان که برای امام تولید شده‌اند، چیست؟ با توجه به این که امام را به عنوان یک موضوع برای ادبیات داستانی نمی‌بینیم و آثاری هم که منتشر شده‌اند، منعکس‌کننده جلوه‌های واقعی و شخصی زندگی امام خمینی (ره) نیستند. همچنین در میان آثار ادبی، شعر معمولا بیشتر مورد پذیرش واقع می‌شود.

امام خمینی‌ (ره) باعث تحول اساسی در همه جوانب زندگی ما ایرانی‌ها شد. وقتی مسائل مختلف زندگی تغییر می‌کند، به تبعش عرصه ادبیات هم متحول می‌شود. وقتی انقلاب شد و تحولاتی که می‌دانیم رخ داد، امام خمینی (ره) وارد ادبیات ما شد، اما این ورود در همه موارد و آثار مشهود و مستقیم نبوده است. بنابراین مورد خطاب ادبیات ما در پاره‌ای مقاطع، به طور مستقیم حضرت امام (ره) است و در برخی مقاطع هم امام در سایه و زمینه قرار گرفت. در پیشرفت‌های ما حضور حضرت امام (ره) چه به صورت ملموس و چه غیر ملموس، محسوس است. این حالت در آثار ادبی م هم تبلور پیدا کرده است.

اما در مورد منقبت و مدح انسان‌های بزرگ، به نظرم این‌جا، یعنی جایی بحث مربوط به شخصیت امام خمینی (ره) می‌شود؛ میدان، میدان شعر است. شعرای ما هم حقیقتا به اندازه توانشان برای حضرت امام (ره) شعر گفته‌اند و مکنونات قلبی‌شان را تقدیم ایشان کرده‌اند. به این نکته هم باید توجه داشته باشیم که شعر، سنتی دیرینه در تاریخ و جامعه ماست و با ارزش‌های ما پیوند خورده است. ما همه گذشته، ارزش‌ها و اعتقادات خود را حتی گاهی مسائل فلسفی‌مان را با زبان شعر گفته‌ایم. در کل شعر نگهبان اندیشه‌های دینی و ملی ما بوده و هست.

اگرچه در حکومت پهلوی سعی کردند ماموریت دیگری به شعر بدهند و تلاش زیادی هم برای این کار شد. اما موفق نشدند و شعر دوباره به ماموریت تاریخی خودش برگشت. ولی در زمینه داستان، ما همیشه مثل امروز نبوده‌ایم. چون اساسا سنت داستان‌نویسی برای ما نیست و از جای دیگری آمده است. به علاوه ماهیت داستان هم مانند ماهیت شعر نیست که بخواهد بلافاصله خود را نشان بدهد. اصلا زبان شعر یک نوعی زبان عرفانی و غیرزمینی است. شاعر در فضای شعر که برای خود ترسیم می‌کند، خیلی آزاد است اما در داستان این‌گونه نیست. داستان خیلی واقع‌نگر و زمینی‌تر است، به همین جهت هم خیلی با احتیاط به یک شخصیت نزدیک می‌شود. به این ترتیب و با چنین شرایطی که این دو ژانر دارند، از داستان هم انتظارات بیشتری می‌رود. 

اگر کسی بخواهد با داستان به حضرت امام (ره) نزدیک شود، بسیار سخت و زمان‌بر است. فکر می‌کنم یکی از دلایلی که نویسندگان ما به طور کلی و اساسی به این کار نزدیک نشده‌اند همین است. چون امام (ره) یک حریم دارد و نویسندگان نمی‌خواهند وارد این حریم شوند.

*به نظرتان موضوع انطباق تاریخی، مانع کار نویسندگانمان نبوده است؟ یعنی تطابق واقعیت با سطور اثر داستانی، دغدغه آن‌‌ها نبوده که مانع داستان‌نوشتنشان درباره امام خمینی (ره) شده است؟

نمی‌خواهم بگویم مانع؛ بهتر است از این لفظ استفاده نکنیم. مانع کلمه خیلی تلخی است. به نظرم موضوع اصلی، حساسیت‌هاست. یعنی امام خمینی (ره) آن‌قدر برای نویسنده معتقد و مسلمان، بزرگ و عزیز است که او به خودش اجازه نمی‌دهد به حریم خصوصی امام وارد شود. در حالی که وظیفه مهم داستان، سرک کشیدن به گوشه‌ها و حریم‌های زندگی آدم‌هاست. این تناقض است که مسئله را مشکل می‌کند ولی مانع نیست. ولیبه هر حال این اتفاق باید روزی بیافتد و امام خمینی (ره) به طور جدی وارد ساحت داستان شود.

اگر کسی رمانی درباره امام نوشته، پایبندی‌های چندانی به انقلاب نداشته است و از این منظر دغدغه چندانی نداشته است. اما نویسندگان متعهد و مقلدان امام (ره)، پراکنده کار کرده‌اند و جدی وارد این عرصه نشده‌اند.

*آیا برای این کار منابع کافی وجود دارد که نویسنده بتواند به آن‌ها تکیه کند؟

قطعا برای این کار منابع کافی نداریم. تنها یک سری کلیات است که وجود دارد. فقط هم حضرت امام (ره) نیست که چنین شرایطی درباره شخصیتش وجود دارد. ما بسیاری از بزرگانمان را به فراموشی سپرده‌ایم و شرح زندگانی‌شان را نداریم. گویا این هم سنتی بین ما ایرانی‌ها نبوده که زندگینامه بنویسیم و بزرگانمان را از فراموشی نجات بدهیم. درباره امام خمینی (ره) هم فقط اطلاعات کلی وجود دارد. این نکته را از نظر دور نداریم که نویسنده باید دست به خلق شخصیت‌ها و فضاهای فرعی و حاشیه‌ای بزند تا خلق ادبی کند و اثرش از یک نوشته خشک تاریخی دور شود. در کلیات اتفاقی نمی‌افتد و این وظیفه تاریخ است که کلیات را منتقل کند. داستان باید به جزئیات بپردازد تا جذابیت ایجاد کند.

اما در شعر این‌گونه نیست. شخصیتی مانند امام (ره) بلافاصله به خورشید تشبیه می‌‌شود و با ارزش‌ها پیوند می‌خورد. اما در داستان چون و چرا داریم و منطق وجود دارد. مخاطب داستان باید مجاب شود و به دنبال دلیل می‌گردد.

*یعنی در داستان حق نداریم شخصیتی مانند امام را ماورایی نشان بدهیم ولی در شعر این اجازه را داریم؟

اصلا زبان شعر ماورایی است. همه هم دوستش دارند و با آن ارتباط برقرار می‌کنند. اما داستان همان‌ ملاک‌هایی را دارد که بدان‌ها اشاره کردیم.

*چرا کار خودجوش در ادبیات داستانی برای امام (ره) کم است. در اغلبشان  به قول شما سایه امام (ره) حضور دارد، اما کار مستقلی که مستقیما درباره امام (ره) بشود و رمانی در این باره منتشر شود، نداشته‌ایم. درباره شخصیت‌های بزرگ و تاریخی مانند ملاصدرا شده اما چرا راجع به امام خمینی (ره) نشده است؟‌ آيا نویسندگان منتظر ساختار یا سازمانی بوده‌اند که برای این کار سامان‌شان بدهد یا محدودیت‌ها باعث این وضعیت شده است؟

مسئله این است که حساسیت شخصیت امام به نسبت شخصیت‌های دیگر، خیلی بالاست. هر کلام امام می‌توانست برای کشور تعیین کننده و سرنوشت‌ساز باشد. هیچ کدام از شخصیت‌هایی که درباره‌شان نوشته‌اند، شخصیت تاثیرگذار سیاسی نبوده‌اند، بلکه متفکران یا از عرفا بوده‌اند، اما امام (ره) بنیان‌گذار یک انقلاب است. امروز هم ما رفتار خودمان را با کلام امام (ره) هماهنگ می‌کنیم. بنابراین نزدیک شدن به چنین مرکزیتی با این همه حساسیت و حواشی، کار بسیار سخت و دشواری است. لازمه‌اش هم این است که نویسنده هم شناخت دقیقی از امام داشته باشد هم اعتماد به نفس بالا و هم اعتقاد عاشقانه به این شخصیت.

اگر ما در فضای سفارشی‌نویسی نتوانسته‌ایم کار درخوری برای امام انجام دهیم، چرا در جهان دلخواه نویسندگان هم اتفاق خیلی شایسته‌ای نیفتاده و کار ارزشمندی تولید نشده است؟

من هم موافقم که هنوز کسی پا جلو نگذاشته است. یعنی من نویسنده مومن و معتهدی سراغ ندارم که به تنهایی در این باره کار کند. یعنی سفارش از جایی نگیرد و آن‌طور که خودش امام (ره) را شناخته بنویسد. نه در قید و بند فرم و ساختار و حجم کتاب باشد و نه به حرف‌های کارفرمای ادبی توجه کند و ... چنین نویسنده‌ای را سراغ ندارم. تنها کسی هم که این کار را کرده است، نادر ابراهیمی بوده است و نمی‌دانم آیا کسی از فرزندان و مقلدان امام (ره) چنین کاری کرده است یا خیر؟

یک نکته دیگر این است که ما نه نویسنده‌های زیادی داریم و نه تجربه زیادی در حوزه داستان‌نویسی داریم. بلکه تازه اول راهیم و سی و چند سال، عمر زیادی برای ادبیات داستانی نیست. ولی این موضوع یعنی پرداختن به شخصیت امام خمینی (ره) در قالب داستان، چیزی نیست که بگوییم نشد، پس نشد. بلکه باید چهره امام (ره) را با ادبیات به جهان معرفی کنیم. یعنی این کاری است که بالاخره روزی باید انجام شود.