اصغر آبخضر در مراسم چهلم درگذشت امیرحسین فردی اظهار داشت: من به امیرخان گفتم: در شان شما نیست اینگونه بنویسید، قلم شما بسیار عمیق و عاطفی است و حیف است که چنین شود. مکثی کرد و با بغض گفت: هرچه کردم ننویسم، نشد. حسم این بود که این وظیفه من است و باید این کار را بکنم. وقتی هیچ هنرمندی جرئت دفاع از انقلاب و رهبری را ندارد، چرا من باید ساکت باشم؟

به گزارش خبرنگار مهر، مراسم چهلمین روز درگذشت مرحوم امیرحسین فردی، عصر دیروز دوشنبه 20 خرداد در محل مسجد جواد الائمه (ع) برگزار شد.

در این مراسم که با حضور چهر‌ه‌هایی چون محسن مومنی، علیرضا قزوه، محمدحسین صفارهرندی (وزیر سابق ارشاد)، سیدمحمد حسینی (وزیر فعلی فرهنگ و ارشاد اسلامی)، احمد دهقان، محمد‌رضا بایرامی، محمد‌رضا کاتب، حسین شریعتمداری (مدیرمسئول روزنامه کیهان)، سیدمحمود دعایی (مدیرمسئول روزنامه اطلاعات)، رضا امیرخانی، گلعلی بابایی، اصغر نقی‌زاده (بازیگر سینما)، مصطفی آجرلو و ... برگزار شد، ناصر نادری به عنوان مجری این مراسم در سخنانی اظهار داشت: امروز و در این مراسم همه ما با همه تفاوت‌های سنی و شغلی که داریم در غم آقای فردی شریکیم و اگر به قلبمان مراجعه کنیم به نحوی خودمان را وامدار او می‌دانیم. آقای فردی در طول حیاتش کمتر حرف می‌زد، اما در نگاهش حرف‌های زیادی برای گفتن داشت.

نادری ادامه داد: فردی، افتخار مسجد ما بود و امیدواریم حلقه ادبی شورای نویسندگان با پایبندی به اصول او جشنواره ادبی شهید غنی‌پور را با همین کیفیت ادامه دهد. این جشنواره از این پس با دبیری دائمی آقای ناصری و با اجازه مادر شهید، اسفندماه امسال در همین مسجد برپا خواهد شد.

در ادامه این مراسم، رضا اسماعیلی، شاعر در سخنان کوتاهی ضمن همدردی با خانواده مرحوم فردی به قرائت رباعیاتی که به این مناسبت سروده شده بود برای حاضران پرداخت.

حجت‌الاسلام والمسلمین محی‌الدین بهرام محمدیان، معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی سخنران دیگر این مراسم بود.

پیشنهاد تأسیس جایزه ادبی فردی

محمدیان در سخنان خود، امیرحسین فردی را شخصی معرفی کرد که خود را مقید کرده بود در محضر خدا باشد. وی افزود: این تقید داشتن به راحتی به دست نمی‌آید و معنایش این است که انسان هرکجا را می‌نگرد، تنها لطف خدا را می‌بیند، همه انسان‌ها را بندگان خدا می‌داند و هیچکس را پست‌تر یا بلندتر از دیگران در نظر نمی‌گیرد. این ویژگی در کسانی به وجود می‌آید که عالم را محضر خدا می‌دانند و همه آفریدگان خداوند پیش چشم آنها مظهر وجود خداوندی است.

وی ادامه داد: من از آنچه در طول حیات مرحوم فردی در ایشان دیدم، تاثیرپذیری او از امام راحل بود، جدای از آن تکلیف‌گرایی از سوی او به راحتی پذیرفته شده بود و خود را موظف می‌دانست که باید آنچه را که باید در چارچوب رفتارهای انقلابی آموخته به خوبی انجام دهد و به اقتضای تکالیف دینی‌اش فعالیت می‌کرد.

رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی ادامه داد: اینکه آقای فردی بیش از سی و چند سال در مجله کیهان بچه‌ها مستقر شد و با حضور سلیقه‌های مختلف توانست قلم بزند و از قلم آنها نیز استفاده کند، یکی از نشانه‌های عمل ایشان به تکلیف گرایی بوده است.

محمدیان تاکید کرد: آقای فردی کانون مقدس مسجد را برای فعالیت‌های خودش انتخاب کرده بود، او می‌توانست در یک موسسه یا یک فرهنگسرا همین کار را بکند، اما تکلیف خود را بر این می‌دانست که در چنین کانونی با نسل جوان ارتباط برقرار کند. آنچه امروز هم ما به عنوان آسیب در نحوه ارتباطمان با نسل جوان می‌بینیم، بی‌توجهی به همین مسائل پیش پاافتاده است. یادمان رفته که انقلاب اسلامی و نعمتی به این عظمت داریم و نمی‌دانیم که با آنچه کرده‌ایم، با ظرفیت‌هایش چه برخوردی داشته‌ایم.

محمدیان در پایان خواستار پیشقدم شدن نهادهایی مانند وزارت ارشاد، حوزه هنری، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و سایر نهادهای فرهنگی در ایجاد جایزه ادبی به نام امیرحسین فردی شد.

دومین بخش از این مراسم به شب خاطره امیرحسین فردی با حضور دوستان و همکاران وی اختصاص یافت.

علت فعالیت فردی در مسجد جواد الائمه (ع)

حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان به عنوان نخستین سخنران این نشست در سخنان خود اظهار داشت: یادم هست زمانی که بچه بودم و کیهان بچه‌ها را می‌خواندم، دو داستان «خلبان بی‌باک» و «غلام سفید و دوستانش» بیش از همه داستان‌ها من را جذب می‌کرد. از بین این دو داستان نمی‌دانم چرا داستان غلام سفید را بیشتر دوست داشتم. وقتی آن را می‌خواندم در همان سنین کودکی حس می‌کردیم که انگار همه حق‌ها با سفیدپوستان است و سیاهان خلق شده‌اند تا تنها به آنها کمک شود. وقتی این قصه را برای آقای فردی تعریف کردم، ایشان به من گفت که من هم حس شما را در خواندن این قصه‌ها داشتم و در مسجدمان به دنبال این بودیم که روی همین موضوع کار کنیم.

وی همچنین ادامه داد: وقتی این اواخر آقای فردی به سن بازنشستگی رسیده بود و گفته بود قصد بازنشستگی دارد به ایشان گفتم یعنی می‌خواهید دیگر اینجا کار نکنید؟ او به من پاسخ داد: البته ما در اسلام بازنشستگی و بی‌مسئولیتی نداریم و پس از اینکه من از ایشان خواستم که همچنان مدیر کیهان بچه‌ها بمانند، ایشان هم پذیرفتند.

تجربه فعالیت فرهنگی در مساجد را باید صادر کرد

در ادامه این شب خاطره، سیدمحمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سخنانی گفت: من کمتر توفیق داشتم با آقای فردی در برنامه‌هایی باشم که بخواهم الان از ایشان خاطره بگویم، اما او در تمام مناسبت‌هایی که همنشین بودیم، بسیار متواضع و متشخص بود.

حسینی ادامه داد: من در دیدارهایی که با بعضی از مسئولین کشورهای اسلامی مانند مسئولین حزب‌الله لبنان یا شخص عمار حکیم داشتم، بسیار اشتیاق نشان می‌دادند که از تجربه حضور مسجد در انقلاب اسلامی و فعالیت‌های حاضر در آن برایشان حرف بزنیم و چنین فرهنگی را به آنها منتقل کنیم. چرا که آنها نیز متوجه شده بودند بهترین نیروهای مستعد در بخش‌های مختلف فرهنگی در مساجد جمع شده‌اند و فعالیت مساجد تاثیرگذار است.

وی ادامه داد: مساجد بهترین مکان‌ها برای نیروسازی است و همین شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه (ع) که بعد از انقلاب اسلامی و در همین مکان ایجاد شد، در تمام این سال‌ها منشا خیر و برکتی بوده که فراتر از یک محله و تهران رفته است و امیدواریم که بتواند الگویی برای فعالیت‌های مشابه باشد.

محمدحسین صفار هرندی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، دیگر سخنران این شب خاطره بود.

چرا فردی در عروسی فرزند شریعتمداری لب به غذا نزد

وی در ابتدای سخنان خود اظهار داشت: من گاهی به شوخی می‌گفتم: آقای فردی هم ما را به زمین فوتبال برد، هم فرزندان ما را. باید بررسی کنیم که آیا پدران ما هم توسط او به فوتبال علاقه‌مند شدند یا نه؟!

صفار هرندی در ادامه و در ذکر خاطره‌ای از امیرحسین فردی گفت: یادم هست در مراسم عروسی فرزند آقای شریعتمداری دیدم که ایشان بسیار مغموم است. وقت شام که شد دیدم لب به غذا نمی‌زند. از او که پیگیر شدم، گفت: از دیشب تا الان نمی‌توانم غذا بخورم و بعد که پرسیدم چرا؟ گفت: از وقتی فیلم مستندی از کودکان مظلوم و معصوم عراقی و افغان حاضر در کشورشان حین جنگ با آمریکا را از شب قبل در تلویزیون دیدم از غذا افتادم و این چیزی جز صداقت و لطافت دل آقای فردی نبود.

اصغر نقی‌زاده، بازیگر سینما و تلویزیون سخنران بعدی این مراسم بود.

در جمهوری اسلامی برای سلامتی هرکس دعا کنند، زود می‌میرد!

وی در ذکر خاطراتی از امیرحسین فردی گفت: وقتی آقای فردی در بیمارستان بود، من همان زمان برای درمان در بیمارستان دیگری بستری بودم. وقتی ایشان به منزلش رفت و برای عیادت او رفتم، به من گفت: اصغر چرا اینقدر بی‌صدا درمان کردی و کسی از تو خبردار نشد؟ به او گفتم: امیرجان! در جمهوری اسلامی برای سلامتی هر کسی دعا می‌کنند، بلافاصله می‌میرد و من هم ترجیح دادم بی صدا به درمان بپردازم!

نقی‌زاده همچنین به بیان خاطره‌ای از زمان حضورش با فردی در حوزه هنری پرداخت و گفت: سال 61 حوزه هنری نگهبان نداشت، من و دوستان به نوبت شب‌ها آنجا کشیک می‌دادیم. یک شب من و آقای فردی با هم کشیک بودیم و نمی‌دانم چه شد که از  اسلحه من دو تیر شلیک شد و درست پشت پای آقای فردی خورد. یعنی اگر ایشان یک قدم جابجا شده بود به ایشان اصابت کرده بود، اما برایم جالب بود که امیرخان با وجود اینکه از چنین حادثه‌ای خارج شده بود خیلی آرام و با وقار ایستاده بود و به من نگاه می‌کرد و هیچ نشانه‌ای از ترس در او دیده نمی‌شد.

پس از سخنان نقی‌زاده، پیامی از مجید مجیدی، کارگردان سینما قرائت شد.

چه کسی جای آقای فردی را می‌گیرد؟

مجیدی در پیام خود اظهار داشته بود: بیش از 40 روز است که خاطره امیرحسین فردی با من است؛ یادی که از 40 سال قبل شکل گرفت، ماند و تا روزی می‌ماند که جایگزینی بیابد. آیا او در ذهن ما جانشینی خواهد داشت؟

احترام به مادر و فوتبال

محمد متین‌فرد از دوستان امیرحسین فردی نیز در این مراسم خاطره‌ای به این شرح بیان کرد. رمضان سال 47 مسابقه فوتبال مهمی داشتیم. آقای فردی به من گفت: یک سر به منزلمان می‌زنم و برای مسابقه به زمین می‌آیم، ما هرچه منتظر ایشان شدیم، نیامدند و مجبور شدیم مسابقه را تنها برگزار کنیم. بعد از مسابقه ایشان را دیدم که دوان دوان به سوی زمین می‌آمدند. علت تاخیرشان را که جویا شدم، گفت: به مادرم قول داده بودم که پیش از مسابقه بروم خانه و ببینمشان و این رفتن و آمدنم کمی طول کشید.

نخستین کتابی که فردی خواند

هادی علی‌اکبری، بانی و موسس کتابخانه مسجد جوادالائمه (ع) نیز در این مراسم به بیان چگونگی شکل‌گیری کتابخانه این مسجد پرداخت و گفت: بعد از اینکه کتابخانه مسجد افتتاح شد، آقای فردی هم به عضویت آن درآمد و هنوز یادم هست نخستین کتابی که ایشان امانت برد «فاطمه فاطمه است» مرحوم علی شریعتی بود.

محمد تخت‌کشیان، تهیه‌کننده سینما نیز در بیان خاطره‌ای از فردی گفت: در تمام طول 54 سال آشناییم با آقای فردی هیچ وقت ندیدم که عصبانی شود، حرص بخورد و یا با تندی راجع به موضوعی حرف بزند. من یک بار به او گفته بودم فکر نمی‌کنم شما حتی یک بار هوس کرده باشید، برای خودت یک بستنی بخری و یا اینکه یک سیگار بکشی، به نظر من این آرامش حاصل سرزمینی بود که او در آن به دنیا آمده بود و رشد کرده بود.

چرا فردی در سال 88 در کیهان مقاله نوشت

اصغر آبخضر، از دیگر دوستان آقای فردی نیز در این مراسم خاطره خود را اینگونه تعریف کرد: در ایام فتنه 88 آقای فردی مجموعه مقالاتی را در کیهان می‌نوشت و در آن نسبت به افرادی چون محسن مخملباف روشنگری می‌کرد، به ایشان زنگ زدم و گفتم: امیرخان! در شان شما نیست اینگونه بنویسید، قلم شما بسیار عمیق و عاطفی است و حیف است که چنین شود. مکثی کرد و با بغض گفت: فلانی هرچه کردم ننویسم، نشد. حسم این بود که این وظیفه من است و باید این کار را بکنم. وقتی هیچ هنرمندی جرئت دفاع از انقلاب و رهبری را ندارد، چرا من باید ساکت باشم؟

روایتی از دیدار فردی با نویسنده کتابش در ساحل دریا

علیرضا متولی نویسنده کتاب «امیرحسین فردی» که به مناسبت همین مراسم از سوی انتشارات مدرسه منتشر شده بود نیز در بیان خاطراتی در حین تالیف این کتاب گفت: یادم هست در زمان تالیف این کتاب بارها پیش آمده بود که از متنی که نوشته بودم، خوشم نمی‌آمد، ولی ناخودآگاه می‌دیدم که آن متن خود به خود از صفحه نوشته‌های من در لپ تاپم پاک می‌شود. یک شب حین نگارش تا صبح متن کتاب را می‌نوشتم. بعد از نوشتن در کنار ساحل دریا قدم می‌زدم و منتظر طلوع خورشید بودم و در همان حین بود که صدای آقای فردی به گوشم رسید که می‌گفت: علیرضا جان! خسته نباشی، این صدا به قدری طبیعی بود که من تا دقایقی در ساحل به دنبال ایشان می‌گشتم.

کلاغ‌های بی‌پناه خیابان فردوسی

حمید ریاضی از همکاران آقای فردی در هفته‌نامه کیهان بچه‌ها خاطره خود از مرحوم فردی را چنین روایت کرد: یادم هست یک روز آقای فردی با روی بسیار برافروخته به مجله آمد و گفت: حمید! یک خبرنگار و عکاس بردار و برویم از خیابان فردوسی گزارش بگیریم. پرسیدم چه شده؟ گفت: شهرداری سر شاخه تمام درختان را بریده است. انگار کسی نمی‌داند که چه اندازه پرنده بر بالای این درختان خانه دارد.

در پایان این مراسم و پس از یاد کرد برادران آجرلو و گلعلی بابایی از امیر حسین فردی، محمد ناصری دقایقی به سخنرانی پرداخت.

داستان مسجد جواد الائمه کتاب می‌شود

وی در ابتدای سخنان خود خطاب به دو نویسنده حاضر در مجلس گفت: مدت‌هاست که وعده داده‌اید داستان مسجد جوادالائمه (ع) را بنویسید و ما همچنان چشم انتظاریم، به دنبال این نیستیم که بگوئیم امتیاز این مسجد چه بوده و یا مشاهیر آن که بوده. ما می‌خواهیم در این کتاب گفته شود که چه اتفاقی در این مسجد افتاده که به دلها آرامش می‌دهد.

ناصری همچنین گفت: آقای فردی به ما یاد داد که به همدیگر احترام بگذاریم و همدیگر را بپذیریم و سعی نکنیم با دعوا و جدل کاری را پیش ببریم. امتیاز او بر دیگران این بود که همواره ثبات قدم داشت و اینجا را با هیچ جا عوض نکرد. باور داشت که اگر به جایی رسیده از اینجا رسیده، این بعد مسجدی اوست که مهم است و همین مسئله باعث شد که پس از فوت او، مادر بزرگوار شهید غنی‌پور اجازه دهد تا بچه‌ها دوباره دور هم در این مکان جمع شوند. ما که از رفتن از اینجا خیری ندیدیم، اما از روح امیرخان استمداد داریم تا اجازه بدهد همواره در این مکان بمانیم و تا روز زنده ماندن فعالیتمان را از همینجا ادامه دهیم.