به گزارش خبرگزاری مهر، در این مطلب نیویورک تایمز که به قلم "سید حسین موسویان" و "محمد علی شعبانی" نگاشته شده آمده است : انتخاب "حسن روحانی" مذاکره کننده راشد سابق ایران، به عنوان رئیس جمهور این شانس را برای دولت اوباما بوجود آورده تا به بن بست پرونده هسته ای ایران پایان بدهد. شانسی که ممکن است یک بار برای دولت آمریکا رخ بدهد.
در ادامه این مطلب به برداشت غرب از شخصیت رئیس جمهور منتخب ایران پرداخته شده و آمده است : در غرب روحانی به طور گسترده ای به عنوان یک روحانی سیاستمدار از درون سیستم حکومتی شناخته می شود.
نویسندگان این مطلب در ادامه به ارتباطات خود با روحانی و همچنین سوابق خویش از مذاکرات و تعاملات ایران و غرب اشاره کرده و از توانایی رئیس جمهور منتخب برای به نتیجه رساندن به پرونده هسته ای سخن گفته اند.
در ادامه این مطلب می خوانیم : پیروزی روحانی موجب شکل گیری این فرض شد که اکنون فرصت انجام مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا وجود دارد. صحبت های روحانی در جریان رقابت های انتخاباتی نشان داد که وی می خواهد به روابط خصمانه موجود میان آمریکا و ایران پایان بدهد. در ماه های اخیر نیز حتی آیت الله خامنه ای -رهبر معظم- نیز اجازه مذاکرات مستقیم را صادر کردند اما بر این نکته نیز تاکید کردند که به این مذاکرات خوشبین نیستند.
پرهیز از خودبزرگ بینی
تنها تهدید بزرگی که این فرصت پیش روی خود دارد هدایت اشتباه رویکرد هر یک از دو طرف است و برداشت اشتباه از نقاط مثبت و منفی است. برای پرهیز از بروز چنین حالتی "باراک اوباما" رئیس جمهور آمریکا و حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور منتخب ایران که از ماه آگوست کار خود را به عنوان رئیس دولت آغاز می کند باید در برابر افکار اشتباهی که از سوی افراطیون هر دو جناح (هم ایران و هم آمریکا) منتشر می شوند ایستادگی کنند.
در ایران نیز این امیدواری وجود دارد که با پیروزی روحانی تغییراتی در این رابطه رخ بدهد. تا مدت ها در ایران عنوان می شد تهران فقط باید از موضع قدرت با آمریکا وارد مذاکره شود. اکنون نیز رئیس جمهور منتخب که با رای مردم انتخاب شده موجب شکل گرفتن این فرضیه شده که ایران در مذاکرات باید دست بالا را داشته باشد.
در حقیقت بسیاری این طور عقیده دارند که سابقه روحانی در حضور بلند مدت در شورای عالی امنیت ملی به عنوان نماینده مقام معظم رهبری، نشانه آغاز فصلی جدید در اتحاد ملی است . این موضوع می تواند موجب ورود جدی ایران به مذاکرات شود . اما اعتماد به نفس بیش از حد می تواند منجر به این شود که رهبران ایران از اتخاذ تصمیمات لازم و ضروری خودداری کنند.
در نتیجه، اگر در زمان انجام مذاکرات هر یک از دو طرف این طور فکر کند که دست بالا را دارد نتیجه گفتگوها فقط می تواند به یک موقعیت خطرناک ختم شود.
توافق روحانی و شیراک چه بود؟
در ادامه این مطلب آماده است : غرب سابقه هدر دادن توافقات خود با روحانی را دارد و برای مثال می توان به مذاکرات حسن روحانی با "ژاک شیراک" رئیس
در این مذاکرات غرب متعهد شده بود که حق غنی سازی ایران را به رسمیت بشناسد و ایران نیز متعهد می شد که ضمانت های اجرایی آژانس بین المللی انرژی اتمی را که به معنای عدم خروج از مسیر صلح امیز هسته ای بود قبول کند. اما بعد از توافق روحانی و شیراک، فشارهای "جرج بوش" رئیس جمهور وقت آمریکا موجب شد که این توافق راه به جایی نبرد.
در نتیجه این اقدام اکنون بعد از گذشت هشت سال از آن ماجرا اقدام روحانی در تعلیق غنی سازی به عنوان یک نقطه منفی در کارنامه وی محسوب می شود چون هیچ نتیجه ای به غیر از اینکه غرب خواستار توقف تمام برنامه هسته ای ایران شد در بر نداشت.
در حقیقت خطوط توافق نهایی هسته ای مشخص است. ایران با این موضوع موافقت خواهد کرد که بالاترین سطح همکاری و شفافیت را با آژانس بین المللی انرژی اتمی داشته و از مسیر صلح آمیز فعالیت هسته ای خارج نشود و در عوض غرب نیز متعهد می شود که حق ایران را برای استفاه صلح آمیز از انرژی هسته ای را که شامل حق غنی سازی و رفع تدریجی تحریم هاست به رسمیت بشناسد.
در بخش پایانی این گزارش آمده است : دیر یا زود ایران و آمریکا با یکدیگر مذاکره می کنند. مهمترین مانع برای رسیدن به نتیجه نهایی جزئیات آن نیست بلکه مسیری است که منتهی به این نتیجه می شود. روحانی و اوباما باید بر اساس برنامه عمل کرده و جلوی تندروی ها را بگیرند. این دو باید شجاعت را با احتیاط ترکیب کرده و بر اساس احترام متقابل پیش بروند و گام های بعدی را بردارند. این دو باید از قوی پنداشتن خود و ضعیف تلقی کردن طرف مقابل پرهیز کنند چون این رویکرد موجب بی نتیجه ماندن مذاکرات می شود. زیر ا بعد از چند دهه تقابل بی نتیجه اکنون آمریکا و ایران هر دو به همکاری نیاز دارند.